eitaa logo
گلچین شعر
16.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
420 ویدیو
14 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
گرفتم دستهایت را، همان دستی که شافی بود برایم؛ سهم من از زندگی ،دستِ تو کافی بود @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل خوش شده اند با سرابی دیگر رفتند فرو درون خوابی دیگر هیهات...اگر به خاک ایران برسد تا روز ظهور انقلابی دیگر @golchine_sher
باورت از بهمنی جاوید بال و پر گرفت ساغرِ نور از حضور ساقی کوثر گرفت جان به جانان می رسید و آن دو دستِ عاشقت یک به یک آلاله های سرخ را در بر گرفت ای پدر، ای پیر، ای آئینه ی بیداری ام هر شب مهتابی از چشم شمااختر گرفت ساحلِ جان از نگاهِ بیکرانت پر گهر موج ها در هم شکست و انقلابت سر گرفت کشتی مهرت به آن جایی که می باید رسید جانمان در پای عزم راسخت لنگر گرفت ای دلِ آرام، قلبِ مطمئنّت می تپد خاک گلگون از گل روی شما باور گرفت تا شود آزادگی سرلوحه ی آزادی ام عشق از پیراهنت صد لاله ی پر پر گرفت من به خال آن لب شیرین گرفتارم هنوز مقصدم از نقطه ی نورانی ات معبر گرفت.. @golchine_sher
باید شبی به قبله حاجات رو کنم تا از خدای خویش تو را آرزو کنم کارم رسیده است به جایی که روز و شب در عالم مجاز تو را جستجو کنم کندوی تازه منی و تا بنوشمت باید به نیش این همه زنبور خو کنم آنان که پیش ازین به مصاف تو رفته‌اند گفتند در طواف تو با خون وضو کنم چون کوزه‌گر سبو کند از کاسه سرم بگذار پیش از آن سر خود در سبو کنم چندان عجیب نیست که از رشک بشکند آن دم که با تو آینه را روبرو کنم دنیا به دل شکستگی‌ام حکم داده است باید برای او ورقی تازه رو کنم @golchine_sher
این روزها میان شهیدان چه همهمه‌ست این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمه‌ست از تشنگی چه واهمه، از دشمنان چه باک وقتی عَلم به دست علمدار علقمه‌ست تا گردن معاویه دَه ضربه بیش نیست اطراف خیمه‌گاه علی از چه همهمه‌ست فرعون هم مقابل موسی کسی نبود جادوی سامری که فقط یک مجسّمه‌ست حکم خدا مگر حکمیّت نیاز داشت با اشعری بگو که زمان محاکمه‌ست فریاد فاطمه‌ست که پیچیده در جهان مقصود اگر علی‌ست، شهادت مقدمه‌ست @golchine_sher
نفس ‌هایِ تو را در شیشه پُر کردم هوایِ روزهایِ بودنت را همچنان دارم... @golchine_sher
برای دیدنت آقای باران سخت دلتنگم اگر چه سخت اما با هوای نفس می جنگم نه پای رفتنم مانده نه ایمانی که برگردم میان ماندن و رفتن ببین بدجور می لنگم نه مومن هستم و نه لاابالی این وسط ماندم چرا با ذات و اصل خویش قدری نا هماهنگم میان کفه هایی از ترازو خون دل خوردم که در یک کفه پنبه هستم و در دیگری سنگم نه اهل خواندن ذکر شبم نه اهل بد مستی فقط تا هر سحر بیدار چون مرغ شباهنگم شبیه طعمه ای در دست نفس و دست شیطانم که گاهی گاز میگرد سگی و گاه خرچنگم دلی آبی از تردریاست با تو روح آدینه چه می شد تا که آبی رنگ میشد روح بی رنگم من از آغوش نسل خسته ی امروز می آیم که جای خالی ات پیداست در هر سطر فرهنگم . بیا تا حجره های چوبی ام رنگ غزل گیرد بیا ای حس باران روح دریا سخت دلتنگم @golchine_sher
معنای دعای مستجاب آمده است تفسـیر شکوه آفتاب آمده است مانند همیشه از دل بهمن ماه میلاد بهـار انقلاب آمده است @golchine_sher
چگونه از نگاهِ تو ، بدونِ آه بگذرم؟ مرا چگونه یافتی؟ من از تو مبتلاترم! به هیچ‌کس نمی‌دهم حالِ خرابِ خویش را ولی غمِ فراق را به جانِ خویش می‌خرم قبول کن کنارِ تو ، به آسمان رسیده‌ام که‌ هرچه سنگ می‌زنی زِ بامِ تو نمی‌پرم اگرچه بی‌وفایی و جنون به انتخاب نیست دلِ خرابِ خویش را، جای دگر نمی‌برم به آب طعنه می‌زند زلالیِ نگاهِ تو به دل مگیر گریه را، من از خودم مکدرم چقدر واژه ساختم که‌ موجِ زلفِ دوست را مگر به جبرِ قافیه به نظم دربیاورم @golchine_sher
چرایش را نمی دانم ، دلیلش را نمی فهمم ولی دیوانه ، باور کن ؛ تو را بدجور میخواهم .. @golchine_sher
قلبت که می زند سر من درد می کند این روزها سراسر من درد می کند قلبت که... نیمه ی چپ من درد می کشد تب کرده، نیم دیگر من درد می کند تحریک می کند عصبِ چشمهام را چشمی که در برابر من درد می کند شاید تو وصله ی تن من نیستی، چقدر جای تو روی پیکر من درد می کند هی سعی می کنم که ترا کیمیا کنم هی دستهای مس گر من درد می کند دیر است پس چرا متولد نمی شوی؟ شعر تو روی دفتر من درد می کند @golchine_sher