اگر که تند مزاجم اگر دل آزارم
همیشه مضطربم بی قرار و غمبارم
اگر که پنجره هارا ندیده میگیرم
و از تمامی دیوارها طلبکارم
و باب ذوق نبودم برات هیچ زمان
و باب میل نبوده ست هیچ رفتارم
اگر صدا زدمت هر دقیقه بی مورد
چون از تمام ضمایر به جز تو بیزارم
مرا ببخش که تنها به تو دلم گرم است
مرا ببخش عزیزم که دوستت دارم
#سعیده_کرمانی
@golchine_sher
عشق میخواست خرابم کند از دوری تو
حرف او پیش تو آورده خرابش کردم
باغ انگور مرا کس نخرد لیک چه باک
میفروشم دوبرابر چو شرابش کردم
#محمد_سهرابی
@golchine_sher
صبحِ غزلم در شبِ گیسوی تو گُم شد
مهتاب در آشفتگی موی تو گُم شد
وقتی که نسیمِ سحر از کوی تو آمد
عطرِ گل من در عطشِ بوی تو گم شد
در برکه ی شب ماهِ رخت مست چو افتاد
خورشید فغان کرد و سرِ کوی تو گم شد
ای بوی تو آویشنِ فنجانِ زمستان
مهتابِ شبم در خَمِ ابروی تو گم شد
ای روحِ غزل ، موجِ ترانه ، گلِ لبخند
عالم همه در بانگِ هیاهوی تو گم شد
بارانِ بهاری شده چشمانِ تو ( شایق)
وقتی که ز باغم گلِ شبوی تو گم شد
#اکبر_حمیدی_شایق
#عضوکانال
@golchine_sher
لای گیسوی زرافشانِ تو پنهانم من
روزگاریست که در روضه رضوانم من
ز ازل ساکنِ این کویم و می نازم
خوش
که در آن سلسله ، عمریست که
مهمانم من
بَه چه نظمی، که غزل شد متحیّر از آن
به ردیفش کنم اقرار، که حیرانم من
همه را موی به مو، آیه به آیه خواندم
چشم بد دور، که خود حافظِ قرآنم من
شده با مِهر تو زنجیر چنان دست و دلم
که اگر سر برود، بر سرِ پیمانم من
نه مرا صبر، که بنشینم و برچینم درد
نه قراری، که غمی را ز تو بنشانم من
ز گلستانِ وفا، حرمتِ بی حد دیدم
بزنم چَه چَه، که چون مرغِ غزل خوانم من
#محمد_رضا_فتحی
#م_ح_شاد
#عضوکانال
@golchine_sher
آنجا که تویی، غم نبوَد، رنج و بلا هم
مستی نبود، دل نَبُوَد، شور و نوا هم
اینجا که منم، حسرت از اندازه فزونست
خود دانی و، من دانم و، این خلق خدا هم
آنجا که تویی، یک دل دیوانه نبینی
تا گرید و گریاند از آن گریه، تو را هم
اینجا که منم، عشق به سر حدِ کمالست
صبر است و سلوکست و سکوتست و رضا هم
آنجا که تویی باغی اگر هست، ندارد
مرغی چو من آشفته و افسانهسرا هم
اینجا که منم جای تو خالیست به هر جمع
غم سوخت دل جملهی یاران و مرا هم
آنجا که تویی ، جمله سرِ شور و نشاطند
شهزاده و شه، باده به دستند و گدا هم
اینجا که منم بس که دوروییّ و دورنگیست
گریند به بدبختی خود، اهل ریا هم
#معینی_کرمانشاهی
@golchine_sher
اگر چه تنگ گرفته مرا گلوبندم
برای حال تو آغوش آرزومندم
برای من که پر از گریه های بیشترم
نشد به شادی این زندگی بپیوندم
تو مثل قهوه ی تلخ سکوت اما من
هنوز شکل همین چای ساده با قندم
هنوز سرخی پیراهن دلم خون است
بریز آتش گلدار روی اسپندم
من آن غمم که پس از گریه های بسیارم
به گور حضرت دنیا بلند میخندم
چقدر منتظر زندگی شدم نرسید
بگو به وقت تو ای مرگ ساعت چندم
چه اتفاق قشنگی ست مرگ اینگونه
به روی گردن من پنجه ی گلوبندم
تو را شبیه همین دکمه های پیراهن
تو را شبیه خودم از دل خودم کندم
#الهه_بیات_مختاری
@golchine_sher
از آن همه اشتیاق، حسرت مانده
از کرده و ناکرده ندامت مانده
در درد و غم غریبه ای غوطهورم
تا صبح ولی هزار ساعت مانده!
#مهر_آفرین
#عضوکانال
@golchine_sher
گریه نتواند دل مارا ز غم خالی کند
کی شود از خرج باران کیسه ی دریا تهی!؟
#واعظ_قزوینی
@golchine_sher
بخوان با من ،
که خواندن بی تو در عالم
برایم هیچ درمان نیست.
برایم هیچ سامان نیست
برایم قصه ی شاه پریان نیست
بخوان با من
چکاوک سان نشسته روی یک شاخه
خوش و خندان و بی کینه
به دور از های و هوی و غبغب و
فریاد و خاموشی
بخوان با من
بخوان شعر رهایی را...
#حسین_اسفندیار
#عضوکانال
@golchine_sher
کوچهای بود و دری و آتشی افروخته
هُرم آن آتش تمام خـیمهها را سوخته
#حمید_جهانگیر_فیضآبادی
#عضوکانال
#امتداد_آتش_تا_کربلا
#یازهرا_س
@golchine_sher
اگر بیتابی من خاطرت را میکند محزون
غمت را مثل تیری از دل خون میکشم بیرون
تو هم شادابیام را دیدی و هرگز نفهمیدی
که چون نیلوفری گل کردهام در برکهای از خون
در آغوش «وداعم» با تو و هر«بوسهای» امشب
هجوم تلخی «معنا»ست بر شیرینی «مضمون»
کمر خم کرد هرکس برد بار عشق را بر دوش
«جوان»شد پیر،«گل»شد سربهزانو،«بید»شد مجنون
هدر شد مستیام در یاد دیروز و غم فردا
بنوش از بادەی اکنون، خوشا اکنون، خوشا اکنون
#فاضل_نظری
@golchine_sher