eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
847 عکس
295 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر که تند مزاجم اگر دل آزارم همیشه مضطربم بی قرار و غم‌بارم اگر که پنجره هارا ندیده می‌گیرم و از تمامی دیوارها طلب‌کارم و باب ذوق نبودم برات هیچ زمان و باب میل نبوده ست هیچ رفتارم اگر صدا زدمت هر دقیقه بی مورد چون از تمام ضمایر به جز تو بیزارم مرا ببخش که تنها به تو دلم گرم است مرا ببخش عزیزم که دوستت دارم @golchine_sher
عشق می‌خواست خرابم کند از دوری تو حرف او پیش تو آورده خرابش کردم باغ انگور مرا کس نخرد لیک چه باک می‌فروشم دوبرابر چو شرابش کردم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحِ غزلم در شبِ گیسوی تو گُم شد مهتاب در آشفتگی موی تو گُم شد وقتی که نسیمِ سحر از کوی تو آمد عطرِ گل من در عطشِ بوی تو گم شد در برکه ی شب ماهِ رخت مست چو افتاد خورشید فغان کرد و سرِ کوی تو گم شد ای بوی تو آویشنِ فنجانِ زمستان مهتابِ شبم در خَمِ ابروی تو گم شد ای روحِ غزل ، موجِ ترانه ، گلِ لبخند عالم همه در بانگِ هیاهوی تو گم شد بارانِ بهاری شده چشمانِ تو ( شایق) وقتی که ز باغم گلِ شبوی تو گم شد @golchine_sher
لای گیسوی زرافشانِ تو پنهانم من روزگاریست که در روضه رضوانم من ز ازل ساکنِ این کویم و می نازم خوش که در آن سلسله ، عمریست که مهمانم من بَه چه نظمی، که غزل شد متحیّر از آن به ردیفش کنم اقرار، که حیرانم من همه را موی به مو، آیه به آیه خواندم چشم بد دور، که خود حافظِ قرآنم من شده با مِهر تو زنجیر چنان دست و دلم که اگر سر برود، بر سرِ پیمانم من نه مرا صبر، که بنشینم و برچینم درد نه قراری، که غمی را ز تو بنشانم من ز گلستانِ وفا، حرمتِ بی حد دیدم بزنم چَه چَه، که چون مرغِ غزل خوانم من @golchine_sher
آنجا که تویی، غم نبوَد، رنج و بلا هم مستی نبود، دل نَبُوَد، شور و نوا هم اینجا که منم، حسرت از اندازه فزون‌ست خود دانی و، من دانم و، این خلق خدا هم آنجا که تویی، یک دل دیوانه نبینی تا گرید و گریاند از آن گریه، تو را هم اینجا که منم، عشق به سر حدِ کمال‌ست صبر است و سلوک‌ست و سکوت‌ست و رضا هم آنجا که تویی باغی اگر هست، ندارد مرغی چو من آشفته و افسانه‌سرا هم اینجا که منم جای تو خالی‌ست به هر جمع غم سوخت دل جمله‌ی یاران و مرا هم آنجا که تویی ، جمله سرِ شور و نشاطند شهزاده و شه، باده به دستند و گدا هم اینجا که منم بس که دوروییّ و دورنگی‌ست گریند به بدبختی خود، اهل ریا هم @golchine_sher
اگر چه تنگ گرفته مرا گلوبندم برای حال تو آغوش آرزومندم برای من که پر از گریه های بیشترم نشد به شادی این زندگی بپیوندم تو مثل قهوه ی تلخ سکوت اما من هنوز شکل همین چای ساده با قندم هنوز سرخی پیراهن دلم خون است بریز آتش گلدار روی اسپندم من آن غمم که پس از گریه های بسیارم به گور حضرت دنیا بلند میخندم چقدر منتظر زندگی شدم نرسید بگو به وقت تو ای مرگ ساعت چندم چه اتفاق قشنگی ست مرگ اینگونه به روی گردن من پنجه ی گلوبندم تو را شبیه همین دکمه های پیراهن تو را شبیه خودم از دل خودم کندم @golchine_sher
از آن همه اشتیاق، حسرت مانده از کرده و ناکرده ندامت مانده در درد و غم غریبه ای غوطه‌ورم تا صبح ولی هزار ساعت مانده! @golchine_sher
گریه نتواند دل مارا ز غم خالی کند کی شود از خرج باران کیسه ی دریا تهی!؟ @golchine_sher
بخوان با من ، که خواندن بی تو در عالم برایم هیچ درمان نیست. برایم هیچ سامان نیست برایم قصه ی شاه پریان نیست بخوان با من چکاوک سان نشسته روی یک شاخه خوش و خندان و بی کینه به دور از های و هوی و غبغب و فریاد و خاموشی بخوان با من بخوان شعر رهایی را... @golchine_sher
کوچه‌ای بود و دری و آتشی افروخته هُرم آن آتش تمام خـیمه‌ها را سوخته @golchine_sher
اگر بی‌تابی من خاطرت را می‌کند محزون  غمت را مثل تیری از دل خون می‌کشم بیرون تو هم شادابی‌ام را دیدی و هرگز نفهمیدی که چون نیلوفری گل کرده‌ام در برکه‌ای از خون در آغوش «وداعم» با تو و هر«بوسه‌ای» امشب هجوم تلخی «معنا»ست بر شیرینی «مضمون» کمر خم کرد هرکس برد بار عشق را بر دوش «جوان»شد پیر،«گل»شد سربه‌زانو،«بید»شد مجنون هدر شد مستی‌ام در یاد دیروز و غم فردا بنوش از بادە‌ی اکنون، خوشا اکنون، خوشا اکنون @golchine_sher