eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
846 عکس
294 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ما گشته ایم، نیست، تو هم جستجو مکن آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر خاکستر گداخته را زیر و رو مکن در چشم دیگران منشین در کنار من ما را در این مقایسه بی آبرو مکن راز من است غنچه ی لب های سرخ تو راز مرا برای کسی بازگو مکن دیدار ما تصور یک بی نهایت است با یکدگر دو آینه را روبه رو مکن @golchine_sher
لبخند تو کندوی عسل ، صبح بخیر زیباتری از تاج محل ، صبح بخیر احساس تو حافظیه ی شیراز است چشم تو پر از شعر و غزل،صبح بخیر @golchine_sher
عزیز نازنین من کجایی چرا با آشنایت بی وفایی صبا خوانَد به یادِ تو نگارم چرا از تو نمی آید صدایی @golchine_sher
مشكل اينجاست كه شب ها دقيقاً دلتنگ آن هایی ميشويم كه براى فراموش كردنشان جان كنديم ! @golchine_sher
حال من خوب است اما خوب را معنا نکن انتظار دیدن محبوب را معنا نکن در دلم شور نگاهت حکمرانی می کند لای این دلشوره ها، آشوب را معنا نکن صبر من سرآمد و جانم به لب، اما بمان من صبوری می کنم، ایوب را معنا نکن اشک زانو می زند بر گونه های پنجره بغض سنگین منِ مغلوب را معنا نکن می روم از یاد، اما یاد تو در خاطرم عشق های خالص و مرغوب را معنا نکن ای به قربان دو چشمی که تو را گم کرده است یوسف گمگشته ی یعقوب را معنا نکن @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثل باران و تگرگ از سینه اش بارید سنگ کوه شد با قامت نستوه می آمد به جنگ هیچ کس  را جرأت دزدیدن فکرش نبود اوکه خود گنجشک را جای قناری کرده رنگ خرمن همسایه را آتش کشید ازخشم خود خوشه های مانده را انداخت زیر پای لنگ هرچه درطول مسیرش بود ویران کرده بود ناله سرمی داد و بر دیوار و در انداخت چنگ راه کج می کرد و از بن بست ها ره می گشود طاقت صبرش سرآمدچون قفس گردید تنگ هرکسی از مرزهای خاطرش چپ می گذشت قلب او میشد شکار لوله ی داغ تفنگ زخم های کهنه را با چنگ و دندان تازه کرد خیره شد مانند برق ماه درچشم پلنگ رفت آن شب سمت دریا تاکنون پیدا نشد عاشق دیوانه شاید شد دلش سهم نهنگ @golchine_sher
مادر به اداره رفت پدر به اداره رفت و باز هم «ادارۀ» بچه ها دیر شد! @golchine_sher
بدنت بکرترین سوژه نقاشی ها و لبت منبع الهام غزل پاشی ها  با نگاهت همه زندگی ام بر هم ریخت عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها چشم تو هر طرف افتاد فقط کشته گرفت مثل چاقو که بیفتد به کف ناشی ها  ماهی قرمزم و دلخوشی ام این شده که عکس ماه تو بیفتد به تن کاشی ها  بنشین چای بریزم که کمی مست شویم  دلخوشم کرده همین پیش تو عیاشی ها   آرزویم فقط این است بگویم سر صبح عصر هم منتظر آمدنم باشی ها ! @golchine_sher
زائری بارانی ام،آقا، به دادم می رسی؟ بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟ گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهوها! به دادم می رسی؟ از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟ ماهی افتاده بر خاکم،لبالب تشنگی پهنه ی آبی ترین دریا! به دادم می رسی؟ ماه نورانی شب های سیاه عمر من ! ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟ من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه ی زهرا! به دادم می رسی؟ باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم یک نفر فریاد زد،آقا...به دادم می رسی؟ @golchine_sher
هر پیله که با عشق شما باز نشد پروانه‌ی آماده‌ی پرواز نشد بی لطف و نگاه کرمت حضرت دوست دل لایق آسمان اعجاز نشد @golchine_sher