eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
874 عکس
305 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثل باران و تگرگ از سینه اش بارید سنگ کوه شد با قامت نستوه می آمد به جنگ هیچ کس  را جرأت دزدیدن فکرش نبود اوکه خود گنجشک را جای قناری کرده رنگ خرمن همسایه را آتش کشید ازخشم خود خوشه های مانده را انداخت زیر پای لنگ هرچه درطول مسیرش بود ویران کرده بود ناله سرمی داد و بر دیوار و در انداخت چنگ راه کج می کرد و از بن بست ها ره می گشود طاقت صبرش سرآمدچون قفس گردید تنگ هرکسی از مرزهای خاطرش چپ می گذشت قلب او میشد شکار لوله ی داغ تفنگ زخم های کهنه را با چنگ و دندان تازه کرد خیره شد مانند برق ماه درچشم پلنگ رفت آن شب سمت دریا تاکنون پیدا نشد عاشق دیوانه شاید شد دلش سهم نهنگ @golchine_sher
مادر به اداره رفت پدر به اداره رفت و باز هم «ادارۀ» بچه ها دیر شد! @golchine_sher
بدنت بکرترین سوژه نقاشی ها و لبت منبع الهام غزل پاشی ها  با نگاهت همه زندگی ام بر هم ریخت عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها چشم تو هر طرف افتاد فقط کشته گرفت مثل چاقو که بیفتد به کف ناشی ها  ماهی قرمزم و دلخوشی ام این شده که عکس ماه تو بیفتد به تن کاشی ها  بنشین چای بریزم که کمی مست شویم  دلخوشم کرده همین پیش تو عیاشی ها   آرزویم فقط این است بگویم سر صبح عصر هم منتظر آمدنم باشی ها ! @golchine_sher
زائری بارانی ام،آقا، به دادم می رسی؟ بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟ گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهوها! به دادم می رسی؟ از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟ ماهی افتاده بر خاکم،لبالب تشنگی پهنه ی آبی ترین دریا! به دادم می رسی؟ ماه نورانی شب های سیاه عمر من ! ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟ من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه ی زهرا! به دادم می رسی؟ باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم یک نفر فریاد زد،آقا...به دادم می رسی؟ @golchine_sher
هر پیله که با عشق شما باز نشد پروانه‌ی آماده‌ی پرواز نشد بی لطف و نگاه کرمت حضرت دوست دل لایق آسمان اعجاز نشد @golchine_sher
در سرم دختر پیری عصبی می رقصد شهر بر روی سرِ من عربی می رقصد این جهان با همــه ی دغدغه هایش دارد روی یک جمجمه ی یک وجبی می رقصد سال ها رفته و از برق نگاه تـــو هنوز مرد دیوانه به سازی حلبی می رقصد مـــاه افتـــــاده بر آب و منـــم افتاده در آب اشک می ریزم و او نصفه شبی می رقصد کاش آغـــوش مرا عطر تـــو معنـا می داد بوسه یعنی که لبی روی لبی می رقصد از سبا گیسوی بلقیس بـه همراهی باد بر سر تخت سلیمان نبی می رقصد…! @golchine_sher
گاهی کِشم سری به گریبان خویشتن از بس دلم ز تنگی دنیا گرفته است @golchine_sher
خدا کند که کسی بی قرار من باشد کسی که تا دم آخر کنار من باشد من از دل سفری پرملال می آیم کجاست آنکه در این راه یار من باشد؟ کسی که هر نفس پاکش آبروی من است کسی که هر قدمش اعتبار من باشد رفیق بی کلک جاده های تنهایی شریک خستگی روزگار من باشد همان گلی که در این راه زرد می شکفد کسی که وقت تکیدن بهار من باشد همان کسی که اگر کوله بار من خالی است تمام من ! همه دار و ندار من باشد در این قفس چه اسیرم ! چقدر بی تابم چه می شود که شبی هم قطار من باشد؟ نمانده فاصله ای، پای ایستگاه ای کاش عزیز گمشده چشم انتظار من باشد @golchine_sher
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته در روح تو سخاوت دریا گذاشته... آن‌قدر سربلند و شریفی که از ازل در طالع تو، لیلۀ اسرا گذاشته... بیهوده نیست این‌که دری از بهشت را تنها برای خاطر تو وا گذاشته روز نخست، از تو چه پنهان که آفتاب ردّ تو را در آینه‌ها جا گذاشته خوشبخت، آن زنی‌ست که در طول زندگی پا جای پای حضرت زهرا گذاشته @golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
ما شیشه ایم و باک نداریم از شکست شیشه هر آنچه می شکند تیزتر شود @robaiiyat_takbait
پر کرده ز نور عشق، او جام مرا آهسته گشود چشم بادام مرا شب رفت و دوباره صبح از راه رسید خورشید بغل می‌کند آرام مرا @golchine_sher