eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
831 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاهی نامسلمان ناگهان انداختی رفتی ندیدی سوختم... آتش به جان انداختی رفتی به شك افتاده بین پنج و شش ركعت شمار ما تو باز اهل یقین را در گمان انداختی رفتی نماندی تا ببینی شهر را در خون و خاكستر عصایت را میان ساحران انداختی رفتی! شبیه چای خود را پیشكش كردم، تو با سردی مرا در انتظارت از دهان انداختی رفتی اگر خیری رساندی بی‌گمان نشناختی، گویا گلی بر سنگ قبری بی‌نشان انداختی رفتی برایت ارزش كشتن ندارم، دیده‌ام هرجا كه رویارو شدم با تو، كمان انداختی رفتی @golchine_sher
آه می‌کشم تو را با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار در رهت به انتظار، صف به صف نشسته‌اند کاروانی از شهید، کاروانی از بهار ای بهار مهربان، در مسیر کاروان گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار بر سرم نمی‌کشی دست مهر اگر، مَکش تشنۀ محبت‌اند لاله‌های داغدار دسته‌دسته گم شدند سهره‌های بی‌نشان تشنه‌تشنه سوختند، نخل‌های روزه‌دار می‌رسد بهار و من بی‌شکوفه‌ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار! @golchine_sher
نرم نرمک میرسد اینک بهار خوش به حال روزگار ... خوش به حال چشمه ها و دشتها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه های نیمه باز @golchine_sher
کویری تشنه ی بارانم ای گل شن تف دیده ی سوزانم ای گل یک امشب ‌راکه‌مهمان توهستم محبت کن تویی درمانم ای گل @golchine_sher
وقتی تمامِ سال، تکرارِ زمستان است بیهوده دارم می شمارم فصلها را من @golchine_sher
هرچه با تنهایی من آشناتر می‌شوی دیرتر سرمی‌زنی و بی‌وفاتر می‌شوی هرچه از این روزهای آشنایی بگذرد من پریشان‌تر، تو هم بی‌اعتناتر می‌شوی من که خرد و خاکشیرم! این تویی که هر بهار سبزتر می‌بالی و بالا بلاتر می‌شوی مثل بیدی زلف‌ها را ریختی بر شانه‌ها گاه وقتی در قفس باشی رهاتر می‌شوی عشق قلیانی‌ست با طعم خوش نعنا دو سیب می‌کشی آزاد باشی، مبتلاتر می‌شوی یا سراغ من می‌آیی چتر و بارانی بیار یا به دیدار من ابری نیا، تر می‌شوی @golchine_sher
(غزلی دوازده بیتی سروده ۱۱ شاعر) ابر است، حائل است، تماشا نمی‌شوی خورشید من! ولی تو که حاشا نمی‌شوی سرمازده‌ست باغ جهان، ای بهار جان! صبحِ سپیدِ این شب یلدا نمی‌شوی ما فکر هر که‌ایم به غیر از تو، ای غریب! حق داری آشنای دل ما نمی‌شوی صحرانشین عالم امکان! بگو چرا مهمان خانه‌های دل ما نمی‌شوی؟ قربانی‌ام کنند به پیش قدوم تو کاش آن زمان که وارد کاشانه می‌شوی! الغوث‌های ما به تو دارند التجا پس مُستغاث می‌شوی‌ام یا نمی‌شوی؟ تاریکی فراق به امروز هم رسید ای روزگار شب‌زده! فردا نمی‌شوی؟ یک روز می‌رسد که بگویند او رسید ای روز جمعه! صدر خبرها نمی‌شوی؟ بی‌خود میان زشتی خود دست و پا مزن دنیای بی امام! تو زیبا نمی‌شوی یوسف! بدان که با همه‌ی دل‌ربایی‌ات هرگز شبیه یوسف زهرا نمی‌شوی هرگز وجود "غایب حاضر" شنیده‌ای؟ گفتم به شیخ، هم‌نظر ما نمی‌شوی؟ حُسن ختام شعرِ خدا! هر چه می‌کنم در وصف شاعرانه‌ی من جا نمی‌شوی @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
تسبیح شیخ پاره شد و دانه دانه شد از بس که استخاره زدم تا ببینمت ...! @robaiiyat_takbait
 رؤیاییست صبح بخیرهایت طمعی دارد مانند زندگی فقط برای من تکرار کن @golchine_sher
قاصدک این بار پیغام از بهار آورده است مژده پایان عصر انتظار آورده است می زند با بی قراری قاصدک بر پنجره شاید این‌ دفعه خبر از سوی یار آورده است کوچه های شهر را پاشیده اند آیا گلاب ؟ یا صبا عطر دل انگیز نگار آورده است؟ دانه دانه اشک های ندبه هم گل می دهد اشک، ما را تشنه دیدار بار آورده است خوش خبر باشی الهی قاصدک ،پیغام تو جمعه های بی قراری را قرار آورده است @golchine_sher
دعای روز پنجم رمضان خدای من که غفارالذنوبی به مهرِ خود که ستارالعیوبی نشانم می دهی شایستگی را مرا کن تحت فرمانت به خوبی @golchine_sher
به‌جز هوای رهایی به سر نداشته باشی هوس کنی بپری بال و پر نداشته باشی میان معرکه عمری پلنگ باشی و حالا برای هیچ غزالی خطر نداشته باشی خطر که هیچ... وجودت تمام بود و نبودت اثر نداشته باشد، اثر نداشته باشی تمام شب به تماشا به ماه چشم بدوزی ولی برای پریدن جگر نداشته باشی شب این شب ظلمانی احاطه‌ات کند اما دو چشمِ شب‌شکنِ شعله‌ور نداشته باشی خلاصه کرک و پرت را زمانه ریخته باشد تو از غرور خودت دست برنداشته باشی نگو که از تو گذشته - اگرچه مثل گذشته هوای خون و خطر آن‌قَدَر نداشته باشی - ولی پلنگ، پلنگ است اگر چه خسته و تنها اگر چه چیزی از آن شور و شر نداشته باشی @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر باران هم می‌بودی در میان هزاران قطره تو را می‌یافتم و می‌گرفتمت! می‌ترسیدم، چرا که خاک هرچیزی را که بگیرد پس نمی‌دهد... @golchine_sher
خویش را گم کرده‌ام بعد از تو در آوار خویش! رحم کن! می‌ترسم از تنهایی بسیار خویش شمع جانم را مسوزان بیش از این، دیگر مگو «اشک می‌ریزد برای گرمی بازار خویش» آن‌چنان سرگرم رویای تو هستم، بارها دیده‌ام خواب تو را با دیده‌ی بیدار خویش چهره‌ای دارم که پنهان در نقاب کهنه‌ای‌ست خیره در آیینه‌ام با حسرت دیدار خویش! باشد ای خورشیدِ پنهان! در حجابِ خویش باش باز هم خو می‌کنم با سایه‌ی دیوار خویش... @golchine_sher
من برای دردهایم فکر مرهم نیستم خوب می‌دانم دوای من حرم درمانی است @golchine_sher
روزگار همیشه بر یك قرار نمی‌ماند. روز و شب دارد، روشنی دارد، تاریکی دارد. کم دارد، بیش دارد. دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده، تمام می‌شود، بهار می‌آید... @golchine_sher
سیب من! چرخیدی و با اتفاق دیگری عاقبت افتادی اما توی باغ دیگری قسمت تو رفتن از باغ است اما سهم من قصه ای که می رسد دست کلاغ دیگری بعد تو با هرکسی طرح رفاقت ریختم تا فراموشم شود با داغ ، داغ دیگری عشق کورم کرد و بر دستم چراغی هدیه داد تا بیندازد مرا در باتلاق دیگری آنچه بعد از رفتن تو سر به زیرم کرده است مانده ام عشق است یا ترس از فراق دیگری طبق قانون وفاداری به پایت سوختم طبق بند آخرش رفتی سراغ دیگری @golchine_sher
( رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا) سرِ سجّاده سحر مستِ دعا کرد مرا چون گره در گره از غفلت خود شد کارم سی سحر دستِ مبارک گِره وا کرد مرا مانده بودم به کجا رو کنم از دستِ هوس رمضان از قفسِ تنگ رها کرد مرا چه مبارک سحری هست به هنگامِ دعا کز سرِ لطف، حواله به خدا کرد مرا عشقِ بین الحرمین شعله به جانم زد و رفت بعد از آن همسفرِ کرب و بلا کرد مرا همه شب وقتِ سحر مرغِ نیایش آمد با خودش راهرو شهرِ صفا کرد مرا خلوتِ اُنس ، مرا شورِ دگر داد خدا تا که فارغ ز غمِ چون و چرا کرد مرا ( شایق) از پرتو قرآن به دلم می دیدم که در آغاز ِ سحر غرقِ رجا کرد مرا @golchine_sher
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویشتن جز گردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر ؟ ای یاقوت بی قیمت ! که غیر از مرگ گردنبند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی ست یا من چشم و دل سیرم ؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم @golchine_sher
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد پیشانی‌ام به محضرتان خیس آب شد هر روز با گناه دلت را شکسته‌ام بین من و تو این همه عصیان حجاب شد با این وجود تا که گره خورد کار من یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد امسال هم گدای شب جمعۀ حرم با یک دعای مادرتان بی حساب شد ما را بخر عزیز دل شاه کربلا جان کسی‌که صورتش از خون خضاب شد عمری‌ست روضه خواندم و باور نمی‌کنم زینب چگونه وارد بزم شراب شد @golchine_sher
۱۲۴ هزار پیامبر در یک جلسه: «آدم باش»! @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
اعضای محترم کانال که اشعار کانال رو بدون نام میفرستند تو گروه ها و کانالها حتما نام شاعر رو هم بنویسند بدون نام شاعر ما راضی به کپی کردن نیستیم و اشکال شرعی دارد 🌷🌷 @golchine_sher @robaiiyat_takbait
گنجشک پریده با زبانِ روزه بلبل شده است نغمه خوانِ روزه در شهر صدای ربنا پیچیده خورشید شکفته با دهانِ روزه @golchine_sher
دعای روز ششم ماه رمضان نشانم بده راه فرمانبری رهایم نکن بهر طغیانگری خدایا نزن بر تنم چوبِ خشم تو که صاحبی و مرا سروری @golchine_sher
مرا دریاب ای صیاد! کمتر سر گِرانی کن من آزادی نمی‌خواهم قفس را آسمانی کن دعای رستگاری عمر طولانی نمی‌خواهد دلت پیر است! می‌دانم، سرِ پیری جوانی کن برای دل بریدن خنجری بُرّان‌تر از دل نیست اگر آزرده از عشقی به مردم مهربانی کن زبان مشترک بین تمام عاشقان اشک است مپوشان چشم خیست را و با من همزبانی کن خداوندا اگر جایی دلی بی‌تاب دلدار است! نمی‌دانم چطور اما خودت پادرمیانی کن @golchine_sher
بنشین تا ببینیم حدّ و مرز‌ِ چشمانت تا به کجاست... و حدّ و مرزِ غم‌های من تا به کجا... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا