با خنده، دو پلکِ بسته را وا کرده
با بوسه، به روی گونه مأوا کرده
خورشید، سبد سبد گلِ فروردین
در پنجره ی نگاه مان جا کرده!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
طوفان شد و آن هیبت خصمانه شکست
تیری که رها شد و چه مردانه نشست
از حیدریون "و ما رمیت" برخاست
این اول کار ما "باذن الله" است
#طاهره_ابراهیم_نژاد_آکردی
#عضوکانال
@golchine_sher
صد وعدهی امید به دل دادهام دروغ
چون من مباد هیچکسی شرمسار خویش
#صائب_تبریزی
@golchine_sher
خندهی خشکی به لب دارم ولی بارانیام
ظاهری آرام دارد باطن طوفانیام
مثل شمشیر از هراسم دستوپا گم میکنند
خود ولی در دستهای دیگران زندانیام
بس که دنبال تو گشتم شهره عالم شدم
سربلندم کرده خوشبختانه سرگردانیام
میزند لبخند بر چشمان اشکآلود شمع
هرکه باشد باخبر از گریهی پنهانیام
هیچ دانایی فریب چشمهایت را نخورد
عاقبت کاری به دستم میدهد نادانیام
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
روز و شب آمادهتر، هر روز محکم میشویم
یک به یک داریم تهرانیمقدم میشویم
نقشههاتان یک به یک دارند کوچک میشوند
سنگهای ما ولی دارند موشک میشوند
در کنار یکدگر ماندیم و چون آهن شدیم
ای شب صهیون! ببین ما احمدیروشن شدیم
از خروش غیرت مردان ایرانی بترس
قاتل سردار! از خون سلیمانی بترس
چشم وا کن ای سپاه فیل! ابابیل آمده
جانپناه اصلاً نمییابی که سجّیل آمده
چشم وا کن تا ببینی لشکر این راه را
بیخ گوش خود ببین شمشیر حزبالله را
از یمن تا شام شمشیر شهادت صیقلیست
گوش صد لشکر پی فرماندهش سیدعلیست
#محسن_ناصحی
#وعده_صادق
#تنبیه_متجاوز
@golchine_sher
نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانهای
چشمها چیزی نمیبینند جز ویرانهای
زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی
کفتری اینجا نخواهد خورد آبودانهای
سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش
کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانهای
روضه ممنوع است، حتی بیصدا و زیر لب
پاسخش چوبست وقتی که بجنبد چانهای
کافران مأمور اجرای امور دین شدند
قبله باز افتاده در دست بتِ بیگانهای
روز و شب گرم طواف قبلههای خاکیاند
با دوچشم کاسهی خون، دستهی پروانهای
عاقبت یکروز خواهد ساخت روی این قبور
گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانهای
عاقبت یکروز این غمخانه إحیا میشود
صاحب ایوانطلاها و حرمها میشود
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
بهمناسبت #سالروز_تخریب_بقیع
#قبرستان_بقیع
@golchine_sher
عاشق شدم و پِی نشانی بودم
دنبال شریک زندگانی بودم
هرجا که قدم گذاشتم ٬ نه ! گفتند
چون «کارگر ساختمانی» بودم
#ساحل_مولوی
#عضوکانال
@golchine_sher
دردا که در این بادیه بسیار دویدیم
در خود بِرسیدیم و بجایی نَرسیدیم
#عطار
@golchine_sher
اگرچه یاد ندارم که دفعهی چندم
مرا شکستی و... آه از نگاه این مردم!
به گیسوان پریشان خود نگاه بکن
که شرح حال من است این کلاف سردرگم!
حکایت منِ دور از تو مانده، اینگونهست:
خمار و خستهام و نیست قطرهای در خُم!
همیشه عطر تو بیتاب کرده جانم را
چنان که باد بپیچد به خوشهی گندم
به سر هوای تو دارم، خدا گواه من است
اگر رسیده نمازم به رکعت پنجم!
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
شاعرها
اهل جنگ و دردسر نیستند
خیلی که از دستت دلخور باشند
روی یک کاغذ
می نویسند " تو "
و مچاله اش می کنند...
#یاسمین_باقرصاد
@golchine_sher
از غرش ما غریو ما غوغاییست
از بارش خشممان چه واویلاییست
شاید شب معراج رسولالله است
یک پلک زدیم و لیلةالاسراییست
وا پهپادا دوباره وا پهپادا
کارت به یکی طُرفه سپاه افتادا
دادِ دلِ دلشکستگان را دادا
ضربی که زدیم و هر چه بادا بادا
#مهتا_صانعی
#عضوکانال
#وعده_صادق
#مرگ_بر_اسرائیل
@golchine_sher