eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
893 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
صد وعده‌ی امید به دل داده‌ام دروغ چون من مباد هیچ‌کسی شرمسار خویش @golchine_sher
خنده‌ی خشکی به لب دارم ولی بارانی‌ام ظاهری آرام دارد باطن طوفانی‌ام مثل شمشیر از هراسم دست‌وپا گم می‌کنند خود ولی در دست‌های دیگران زندانی‌ام بس که دنبال تو گشتم شهره عالم شدم سربلندم کرده خوشبختانه سرگردانی‌ام می‌زند لبخند بر چشمان اشک‌آلود شمع هرکه باشد باخبر از گریه‌ی پنهانی‌ام هیچ دانایی فریب چشم‌هایت را نخورد عاقبت کاری به دستم می‌دهد نادانی‌ام @golchine_sher
روز و شب آماده‌تر، هر روز محکم می‌شویم یک به یک داریم تهرانی‌مقدم می‌شویم نقشه‌هاتان یک به یک دارند کوچک می‌شوند سنگ‌های ما ولی دارند موشک می‌شوند در کنار یکدگر ماندیم و چون آهن شدیم ای شب صهیون! ببین ما احمدی‌روشن شدیم از خروش غیرت مردان ایرانی بترس قاتل سردار! از خون سلیمانی بترس چشم وا کن ای سپاه فیل! ابابیل آمده جان‌پناه اصلاً نمی‌یابی که سجّیل آمده چشم وا کن تا ببینی لشکر این راه را بیخ گوش خود ببین شمشیر حزب‌الله را از یمن تا شام شمشیر شهادت صیقلی‌ست گوش صد لشکر پی فرماندهش سیدعلی‌ست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانه‌ای چشم‌ها چیزی نمی‌بینند جز ویرانه‌ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری اینجا نخواهد خورد آب‌ودانه‌ای سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه‌ای روضه ممنوع است، حتی بی‌صدا و زیر لب پاسخش چوب‌ست وقتی که بجنبد چانه‌ای کافران مأمور اجرای امور دین شدند قبله باز افتاده در دست بتِ بیگانه‌ای روز و شب گرم طواف قبله‌های خاکی‌اند با دوچشم کاسه‌ی خون، دسته‌ی پروانه‌ای عاقبت یک‌روز خواهد ساخت روی این‌ قبور گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه‌ای عاقبت یک‌روز این غم‌خانه إحیا می‌شود صاحب ایوان‌طلاها و حرم‌ها می‌شود به‌مناسبت @golchine_sher
عاشق شدم و پِی نشانی بودم دنبال شریک زندگانی بودم هرجا که قدم گذاشتم ٬ نه ! گفتند چون «کارگر ساختمانی» بودم @golchine_sher
دردا که در این بادیه بسیار دویدیم در خود بِرسیدیم و بجایی نَرسیدیم @golchine_sher
اگرچه یاد ندارم که دفعه‌ی چندم مرا شکستی و... آه از نگاه این مردم! به گیسوان پریشان خود نگاه بکن که شرح حال من است این کلاف سردرگم! حکایت منِ دور از تو مانده، این‌گونه‌ست: خمار و خسته‌ام و نیست قطره‌ای در خُم! همیشه عطر تو بی‌تاب کرده جانم را چنان که باد بپیچد به خوشه‌ی گندم به سر هوای تو دارم، خدا گواه من است اگر رسیده نمازم به رکعت پنجم! @golchine_sher
شاعرها اهل جنگ و دردسر نیستند خیلی که از دستت دلخور باشند روی یک کاغذ می نویسند " تو " و مچاله اش می کنند... @golchine_sher
از غرش ما غریو ما غوغایی‌ست از بارش خشم‌مان چه واویلایی‌ست شاید شب معراج رسول‌الله است یک پلک زدیم و لیلة‌الاسرایی‌ست وا پهپادا دوباره وا پهپادا کارت به یکی طُرفه سپاه افتادا دادِ دلِ دل‌شکستگان را دادا ضربی که زدیم و هر چه بادا بادا @golchine_sher
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم ، بیشتر از این چه بخواهم از تو؟ گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من‌همین قدر که گرم است زمینم کافیست من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه برگی از باغچه شعر بچینم کافیست فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز که همین شوق مرا خوب ترینم کافیست @golchine_sher
او بر همه بر امتیاز دارد، مردم! عالم به حسن نیاز دارد، مردم رو سوی بقیع کعبه با خود می گفت: ابروی حسن نماز دارد ، مردم @golchine_sher