eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
861 عکس
299 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
دلبند سالهای عزيز جوانی ام بنشين خوش آمدی به شب شعر خوانی ام چيزی نمانده با تو به آغاز فصل عشق ای قهرمان زندگی داستانی ام يك عمر در سكوت و صدايم غزل شدی تا خوانده باشی از غم بی هم زبانی ام با تو دلم خوش است و سرم گرم روزگار ای بهترين دليل غم و شادمانی ام من شهريار ناز ثريايی توام بنشين به وقت آمده شوق جوانی ام گاهی به نام عشق صدايت كه ميكنم انگار از تمام جهان می رهانی ام @golchine_sher
می خواهم از این آینه ها خانه بسازم یک خانه برای تو جداگانه بسازم یک خانه ی صحرایی بی سقف پُر از گُل با دور نمای پَر پروانه بسازم من در بزنم، باز کنی، از تو بپرسم آماده ای از خواب تو افسانه بسازم؟ هر صبح مربای غزل، ظرف عسل، من با نان تن داغ تو صبحانه بسازم شاید به سرم زد، سر ظهری، دم عصری در گوشه ی آن مزرعه میخانه بسازم وقتی که تو گنجشک منی، من بپرم باز یک لانه به ابعاد دو دیوانه بسازم می ترسم از آن روز خرابم کنی و من از خانه ی آباد تو ویرانه بسازم ... @golchine_sher
این دل شکستنی است کمی التفات کن در حمل و نقلِ این دلِ من احتیاط کن! دارد هوای رابطه ها خوب می شود کوشش برای وُسعتِ این ارتباط کن ای مهربان! که قهرِ تو از حد گذشته است فکری برای پاسخِ این شایعات کن من با کمی نگاه و عسل خوب می شوم! درمانِ من به داروی چای و نبات کن! بگذر ز شاه و فیل و وزیر و سپاه و اسب رُخ بر رُخم گُذار، مرا کیش و مات کن! بازارِ شعر و عاطفه و گُل کساد شد یک مدتی کنارِ کوچه ی باران بساط کن قلبم به دستِ توست، مبادا که بشکنی جانِ  تمامِ آینه ها احتیاط کن... @golchine_sher
چه خوش است دل ربودن ز کمند دلبری که دل خود به کس نمیداد و هزار مبتلا داشت @golchine_sher
ببین سراغِ مرا هیچ کس نمی گیرد مگر نیمه شبی غصه ای غمی چیزی @golchine_sher
چه شیرین آمدی شوری به دل انداختی رفتی نگاهی کردی و کارِ دلم را ساختی، رفتی @golchine_sher
‌عشق گاهی لبخند می‌شود روی لبت؛ گاهی دلتنگی می‌شود می‌افتد به جانت..! مقربی @golchine_sher
‌‌کاری ندارم ، کجایی چه میکنی بی عشق سر مکن ، که دلت پیر می شود....! امین پور @golchine_sher
صد وعده امید به دل داده ام،دروغ! چون من مباد هیچ کسی شرمسار خویش.. @golchine_sher
اول هر بهار عادت داشت با خودش یک قرار بگذارد برود چند شاخه گل بخرد روی سنگ مزار بگذارد هفت سین را همیشه عادت داشت روی سجاده ات بیاندازد دم تحویل سال بغض کند همه مان را خمار بگذارد روی آئینه را بپوشاند که نیفتد به عمق تنهایی جای شمع ِ کنار آئینه، لاله ای داغدار بگذارد وقت تحویل سال عادت داشت قاب عکس تو را بغل بکند داغ یک سال بی تو بودن را به دل روزگار بگذارد آن زمان ها که سفره می چیدی، سیب در ظرف آب بود ولی او به ما گفت سال نو در آب دوست دارد انار بگذارد آخرین هفت سین عمرش بود پدر از بس پرنده بود پرید رفت اما نرفت از یادش سهم ما را کنار بگذارد این وصیت وصیت پدر است هر که فرزند دختری آورد دوست دارم به یاد مادرتان نام او را بهار بگذارد حسین ملکیان @golchine_sher
آتشی داغ تو در سینۀ من روشن کرد باید از شعلۀ‌ آن تا به ابد شیون کرد قامت صبر مرا داغ تو در کوچه شکست ماجرای در و دیوار چه‌ها با من کرد مانده‌ام بر دل تو میخ در آتش زده است یا دل سوخته‌ات خون به دل آهن کرد؟ شمع چشمان کبودت ز غمم سوخت چنان که غریبی مرا بر همه کس روشن کرد جامۀ رزم به تن داشت علی، پیش از این بعد تو پیرهن صبر دگر بر تن کرد @golchine_sher
الهی به علی... تا مگر ختم کند فاطمه راهی به علی شب قدر است بخوانید الهی به علی می کند درک پس از سجده خدا را بهتر هرکسی سجده کند چند صباحی به علی تکیه کرده به خودش تاکه چنان کوه شده هرکجا کرده توکل پرِِ کاهی به علی شک ندارم وسط باغچه آدم بشود متوسل بشود گر که گیاهی به علی نه از او، از کَرَم قنبر او فهمیدم می رسد در دو جهان منسب شاهی به علی بادها! میل نجف دارم و دستم خالی ست گله ام را برسانید شفاهی به علی بعد از آن ضربه و آن تشنگی طولانی نگران گاه به اربابم و گاهی به علی... @golchine_sher