eitaa logo
گلچین شعر
16.4هزار دنبال‌کننده
939 عکس
317 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
چنان نهفته ام اسرار عشق را که لبم خبر نیافت که نام که بر زبان منست @golchine_sher
۶ بهمن ۱۴۰۱
برای آن‌که نگویند "جسته‌ایم و نبود" تو آن که جسته‌ و پیداش کرده‌ام،آن باش @golchine_sher
۶ بهمن ۱۴۰۱
انگور سردری دم خانه ات منم؛ در آرزویم این که شرابم کنی عزیز! @golchine_sher
۶ بهمن ۱۴۰۱
دلم به مهر تو صد پاره باد و هر پاره هزار ذره و هر ذره در هوای تو باد! @golchine_sher
۶ بهمن ۱۴۰۱
نگاه دار دلی را، که‌ برده‌ای به نگاهی ... @golchine_sher
۶ بهمن ۱۴۰۱
کجای وسعتی از آفتاب گردان‌ها نشسته‌ای به تماشای ما پریشان‌ها؟! کجای این شب مهتاب می‌زنی لبخند به روی مزرعه ی آفتاب گردان‌ها شهید باغ اشارات چشم‌های تواند که مانده‌اند در اوصافشان غزل خوان‌ها تمام جاده چراغانی نفس‌هایت نشسته اند به پا بوسي ات خيابانها زمین قلمرو گل‌های آفتابی توست زمان پر از هیجان شکوفه باران‌ها دوباره دست تکان می‌دهی از آن سو ها دوباره شور شگفتی است در نیستان‌ها کنار تپه ي نرگس مسافری می‌خواند خوشا هواي تو وجشن گل به دامانها درا که تفرقه تعطیل کرده عاطفه را پرندگانِ پراکنده‌اند انسان‌ها! بهار مي رسد از راه تازه مثل ظهور خوش است فرصت گل چيدن از فراوان ها @golchine_sher
۶ بهمن ۱۴۰۱
تا این که مرا بعدِ تو سرگشته ببینند، در شهر کشیدند خیابان زیادی... @golchine_sher
۶ بهمن ۱۴۰۱
من آسمان پر از ابرهای دلگیرم اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم من آن طبیب زمینگیر زار و بیمارم که هرچه زهر به خود می دهم نمی میرم من و تو، آتش و اشکیم در دل یک شمع به سرنوشت تو وابسته است تقدیرم به دام زلف بلندت دچار و سرگرمم مرا جدا مکن از حلقه های زنجیرم درخت سوخته ای در کنار رودم من اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم ‌ @golchine_sher
۶ بهمن ۱۴۰۱
این چند هزارمین شبِ بی خوابی‌ست؟ ای عشق فقط حساب دستت باشد... @golchine_sher
۶ بهمن ۱۴۰۱
مگر می شود "تو" را داشت تو را دید ، با تو حرف زد و بهشت را رویِ زمین احساس نکرد ؟! بخدا بهشت همین جاست همین نقطه ای که من هستم همین جا که "تو" می خندی ... @golchine_sher
۶ بهمن ۱۴۰۱
مرا وقتی گرفتار خودم بودم صدا کردی مرا ازمن، مرا از قیدِ من بودن رها کردی _دوباره روی ماهت محو شد در رشته های شب تو با زیبایی‌ات این حرف‌هارا نخ نما کردی... نماز عشق می خواندم،امامم حضرت دل بود کنارم بی تکلّف ایستادی، اقتدا کردی به هم نزدیک بودیم، آتش از لب‌هات می‌تابید دلت می‌خواست لب‌های مرا، امّا حیا کردی من از خود نیمه‌ای را دیده بودم "عاقل" اما تو مرا با نیمه ی دیوانه ی من آشنا کردی... @golchine_sher
۶ بهمن ۱۴۰۱
نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه بماند بین مــا این رازها بینی و بین الله! من استغفار کـــــردم از نگاه تـــو نمی دانـم اجابت می شود این توبه کردن های با اکراه برای من نگاه تــــــو فقـط مانند آن لحظه است همان لحظه که بیتی ناگهانی می رسد از راه ...و شاید من سر از کـاخ عزیزی در می آوردم اگر تشخیص می دادم چو یوسف راه را از چاه @golchine_sher
۶ بهمن ۱۴۰۱