eitaa logo
گلچین شعر
15.7هزار دنبال‌کننده
956 عکس
322 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ صبر کم و بی تابی بسیار و دگر هیچ در حشر چو پرسند که سرمایه چه داری گویم که غم یار و غم یار و دگر هیچ @golchine_sher
گم کرد شبی راه و مسیرش به من افتاد ناخواسته در تیر رس راهزن افتاد در تیر رس من گره انداخت به ابرو آهسته کمان و سپر از دست من افتاد بی‌دغدغه، بی‌هیچ نبردی، دلم آرام در دام دو تا چشم دو شمشیر زن افتاد می‌خواستم از او بگریزم دلم اما این کهنه رکاب از نفس، از تاختن افتاد لرزید دلم مثل همان روز که چشمم در کشور بیگانه به یک هم وطن افتاد در گیر خیالات خودم بودم و او گفت: من فکر کنم چایی‌تان از دهن افتاد! @golchine_sher
بـا حـال امـروزم، مـیـان خـــاطـرات تـو باران نمی بارید، اگر یک ذره وجدان داشت! @golchine_sher
وقتی که تو با منی دلم تنها نیست دلتنگی عصرجمعه ها پیدا نیست ای سوره ی حس ای گل نرگس برگرد بی تو شب و روزهایمان زیبا نیست @golchine_sher
دانی که چرا ماه نهان کرده رخش را... زیرا که تو باز آمده ای بر سر ایوان... @golchine_sher
با استکان قهوه عوض کن دوات را بنویس توی دفتر من چشم هات را بر روزهای مرده تقویم خط بزن وا کن تمام پنجره های حیات را خواننده ی کتیبه ی چشم و لبت منم پر رنگ کن بخاطر من این نکات را ما را فقط به خاطر هم آفریده اند آن گونه که خواجه و شاخ نبات را نام تو با نسیم نشابور می رود تا از غبار غم بتکاند هرات را یک لحظه رو به معبد بودائیان بایست! از نو بدل به بتکده کن سومنات را حالا بایست! دور و برت را نگاه کن تسخیر کرده ای همه کائنات را تا پلک می زنی، همه گمراه می شوند بر روی ما مبند کتاب نجات را …   @golchine_sher
دیده ی احسان به سوی اهل دنیا دوختیم انتظار میهمانداری ز مهمان می کشیم @golchine_sher
عکس ما را قاب کن هرچند با گرد و غبار تا که خوشبختی بداند خاطراتی داشتیم @golchine_sher
دیگر تو را میان غزل گم نمی کنم تا دارمت نگاه به مردم نمی کنم در گیر و دار تلخ رسیدن به درد عشق حتی به جان خویش ترحم نمی کنم @golchine_sher
نفس نفس به درونت بکش هوایم را و پُـر کـن از نفسـت ذره ذره هـایم را نسیم باش و به بازی بگیر چون پَرِ قو شبانـه ، گیسوی بر شانـه ها رهایم را زنی به میـلِ خودت آفریده ای از من خودت بـه هم زده ای، نظمِ آشیانم را فـرشتـگـانِ مقـرب، هنـوز حیـراننـد تـورا بـه سجـده در آینـد یا خدایم را به اسمِ شهرِ تـو تغییرمیدهد یک روز شنـاسنـامـه ی من ، اسمِ روستایم را شغال های بیابان تمامِ شب تا صبح مــدام زوزه کشیـدنـد ردِ پــایـم را بـرای آن کـه بدانند، من از آنِ تـوأم به بـوسه مُهر بزن بینِ شانه هایم را @golchine_sher
در کوچه های مه زده تکرار می شوم دارم شبیه خاطره ها تار می شوم! دورم همیشه از تو و نزدیک قلبمی از اینهمه تناقض است که بیمار می شوم یک آسمان،غروبم و بغضم و جمعه ها بر شانه های سرد زمان،بار می شوم دیگر بیا و یوسف این چاه را بخر هر روز،بی تو برده ی بازار می شوم اشک از تنور آمده بالا کجاست نوح دارم میان قوم خود انکار می شوم @golchine_sher
صد آرزو به گرد دلم در طواف بود از حیرت جمالِ تو ، بی آرزو شدم @golchine_sher