eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
872 عکس
302 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
کسی که در حضور تو غـزل ارائه می کند حـرف نمی زند تو را ،عمل ارائه می کند فقـط برای کام خود لـب تو را نمی گزم کسی که شهد می خورد عسل ارائه میکند نشسته بین دفترم نگاه ِ لــــرزه افـکنت و صفحه صفحه شاعرت گسل ارائه میکند به کُشته مرده های تو قسم که چشم محشرت به خاطر ِ معـــاد تـو اجـــل ارائه می کند « رفــاه ِ » دست های تو شنیده ام به تازگی برای جــذب مشتری « بغـــل » ارائه میکند بگو به کعبه از سحر درون صـــف بایستد ظهــر ، قریش ِ طبع من هُبَل ارائه میکند ظهــر ، کیس ِ دینی و مـن و تـو و معـلمی که هی برای بـــودنت عـلل ارائه می کند! و غیبتی که می زند برای آن کسی ست که نشسته در حضــــور تو غزل ارائه می کند!     @golchine_sher
از بيابان بوي گندم مانده است عشق روي دست مردم مانده است آسمان بازيچه ي طوفان ماست ابر نعش آه سرگردان ماست باز هم يک روز طوفان مي شود هر چه مي خواهد خدا آن مي شود مي روم افتان و خيزان تا غدير باده ها مي نوشم از جوشن کبير آب زمزم در دل صحرا خوش است باده نوشي از کف مولا خوش است فاش مي گويم که مولايم عليست آفتاب صبح فردايم عليست هر که در عشق علي گم مي شود مثل گل محبوب مردم مي شود تا علي گفتم زبان آتش گرفت پيش چشمم آسمان آتش گرفت آسمان رقصيد و باراني شديم موج زد دريا و طوفاني شديم بغض چندين ساله ي ما باز شد يا علي گفتيم و عشق آغاز شد يا علي گفتيم و دريا خنده کرد عشق ما را باز هم شرمنده کرد یا علی گفتیم و گلها وا شدند عشق آمد قطره ها دریا شدند یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم مست از آن دستی که می دانی شدیم یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت کوفه در تزویر خود پایان گرفت کوفه یعنی دستهای ناتنی کوفه یعنی مردهای منحنی کوفه یعنی مرد آری مرد نیست یا اگر هم هست صاحب درد نیست عده ای رندان بازاری شدند عده ای رسوایی جاری شدند آن همه دستی که در شب طی شدند ابن ملجم های پی در پی شدند از سکوت و گریه سرشارم علی تا همیشه دوستت دارم علی @golchine_sher
مولای ما نمونهء دیگر نداشته است اعجاز خلقت است و برابر نداشته است وقت طواف دور حرم فکر می کنم این خانه بی دلیل ترک برنداشته است دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی آیینه ای برای پیمبر نداشته است سوگند می خورم که نبی شهر علم بود شهری که جز علی در دیگر نداشته است طوری ز چارچوب در قلعه کنده است انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود یا جبرِئیل واژهء بهتر نداشته است چون روز روشن است که در جهل گمشده است هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است این شعر استعاره ندارد برای او تقصیر من که نیست برابر نداشته است @golchine_sher
حرفی که مهر نیست در آن ، ناشنیده باد دستی که نیست دست محبت ،بریده باد @golchine_sher
خیالش باز، شعری بر لبم بی اختیار آورد که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد کلاف شعر دارم، سالها کارم غزل بافی ست دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافی ست نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی… نوشتم شمس… دیدم گنبدش زیباتر از آن است نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است به قرآن سر زدم دیدم علی گویا تراز آن است نوشتم عرش…دیدم مرتضی اعلی تر از آن است شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد همیشه یاعلی گفتم، علی از جا بلندم کرد سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمی داند علی نادیده می بیند،علی ننوشته می خواند چه بهتر ازهمین اول بگویم حرف آخر را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را @golchine_sher
از فرط علاقه‌اش هلاکت شده‌است دلباخته‌ی تبار پاکت شده است تا نام علی شنیده از بنت اسد این خانه‌ی کعبه سینه‌چاکت شده‌است @golchine_sher
گفتم :چه باید دیده را ، گفتا که دیدن گفتم :چه شاید بهر دل ، گفتا تپیدن گفتم: چگونه عاشقان را میشناسی گفت: از نگاه مات و رنگ از رخ پریدن @golchine_sher
ای تو کرّار ترین فخـرِ عرب در کار و زار نهروانی منطق و خیبــر شکن در روزگار با طلا باید نوشت این جمله ی پر مایه را «لا فتی الا علــــــی لاسیف الا ذوالفقار» @golchine_sher
بر ما چه رفته است که دل مرده ایم ما دل را به میهمانی غم برده ایم ما گل ها ی زرد دسته به دسته شکفته اند بر ما چه رفته است که پژمرده ایم ما سبزیم اگرچه مثل سپیدارهای پیر سهم کلاغ های سیه چرده ایم ما شاید به قول شاعر لبخندهای تلخ یک مشت خاطرات ترک خورده ایم ما باور کنید هیچ دلی را در این جهان نشکسته ایم ما و نیازرده ایم ما گفتی پناه می بر ی از بی کسی به چاه ای بغض ناصبور مگر مرده ایم ما ؟ @golchine_sher
مرگ یعنی که نباشی تو و باران بزند یک نفر با دل تنگش به خیابان بزند یک نفر نام تو را روی درختان بکند یک نفر حرف دلش را به درختان بزند یک نفر هی به زمین و به زمان فحش دهد یک نفر از غم تو دست به عصیان بزند تو نباشی و یکی در دل او -دور از تو- تلخ و یکریز دم از تلخی دوران بزند مرگ یعنی که کسی با دل آلوده به تو سربه آلوده ترین نقطه ی تهران بزند بسپارید به بادی که می آید ، با من حق ندارد سخن از زلف پریشان بزند حق ندارد سخن از عشق بگوید، آنگاه شعله در جان من بی سر و سامان بزند نگذارید کسی داغ مرا تازه کند نگذارید که آتش به نیستان بزند @golchine_sher
شنیده ام ز پنجره سراغ من گرفته ای هنوز مثل قاصدک میانِ کوچه پرپرم @golchine_sher
عاقبت دستان مان رو می شود با شعرها... @golchine_sher