eitaa logo
گلچین شعر
14.7هزار دنبال‌کننده
923 عکس
313 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
چیدَه ست خدا سفره ی رنگین زمین را یک گوشه ی پر معجزه ازعرشِ برین را تا قافیه ی بلبل وسنبل به صف آمد این شد که سرود این همه اشعار وزین را برد از سَر ما سایه ی سرما و نشان داد در باغ فراوانی اعجاز یقین را خوش نقش ترین نقش، تراشیده و جا داد برحلقه ی انگشتر این فصل نگین را گل ، غنچه ، چمن، بوی علف ، عشق ، چه فصلی جز دوست که تفسیر کند راز چنین را عشق آمدو آوازه ی معشوقه جگر سوخت خون شد جگر لاله بگوید که همین را @golchine_sher
رمَضان آمده با مائده های برکاتش گل و اسپند بیاور به سلام و صلواتش رمَضان پنجره ای باز به گلزار تجلّی چشمه ای مست تر از جاری مِی آب حیاتش می نشیند لب هر غنچه به تسبیح و تبسّم عطر گلهای جهان ریخته در صوم و صلاتش وقت شبخوانیِ شب بوست که در خلسه ی مستی می چکد شهد و شکر از نفحات کلماتش نیمه شب تا به سحر محو سماع است و تغزّل مولوی با فعلاتن فعلاتن فعلاتش بود از برکت شب های مناجات اگر آمد چشم حافظ به تماشاکده شاخ نباتش می برد هر دل از اطعام شب قدر نصیبی حیف بی بهره بمانی دل من ! از حسناتش @golchine_sher
رفتم از یادت ولی دل همچنان پشت قاب خاطراتت مانده است @golchine_sher
گفتم که تو منظور من از این همه شعری مغرور، نگاهی به من انداخت که منظور؟! @golchine_sher
بعد یک سال بهار آمده، می‌بینی که باز تکرار به بار آمده، می‌بینی که سبزی سجدۀ ما را به لبی سرخ فروخت عقل با عشق کنار آمده، می‌بینی که آنکه عمری به کمین بود، به دام افتاده چشم آهو به شکار آمده، می‌بینی که حمد هم از لب سرخ تو شنیدن دارد گل سرخی به مزار آمده، می‌بینی که غنچه‌ای مژدۀ پژمردن خود را آورد بعد یک سال بهار آمده، می‌بینی که @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد ... @golchine_sher
از من گذشت و من هم از او بگذرم! ولی با چون منی بغیر محبت روا نبود ... @golchine_sher
همه ماندند و تو رفتی به سفر اما من... بسته ام بارِ سفر در پیِ تو تنها من برگ ها یک به یک از شاخه فرو می افتند آنکه امروز زمین خورد تویی، فردا من! ساده دل کندی و من سخت به زیباییِ تو دل سپردم! تو بگو ساده تو بودی یا من؟! دلربایی و من آیینه ای ام بر دیوار همه دارند به حسن تو نظر! حتی من! وعده وصل به من دادی و خامم کردی جگرم سوخته ای عشق! چه کردی با من؟ @golchine_sher
سخت است تنهایی ولیکن عالمی دارد @golchine_sher
سمت غروب باغها ، دودِ اجاقی نیست وقت عبور لحظه‌ها هیچ اتفاقی نیست روی تن احساس ، زخم یادگاریهاست در ذهن ، تصویری ولی از باغ باقی نیست از بس که خاک آرزوها بی کرامات است کس را برای دیدن کس اشتیاقی نیست با عشق یا بی عشق خواهد برد ما را باد بر روی جنگلهای مه ابر وفاقی نیست این سوی سوها یا پساسوها دلی شاید در آتشی سوزد ، که آن را احتراقی نیست تاریکی مطلق که حاکم می شود یعنی شب در حیاط خلوت دلها چراغی نیست @golchine_sher
حال من حال قناری است که در فصل بهار در قفس کنج یک ایوان زده زُل بر گل باغ @golchine_sher