گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟
پر میزند دلم به هوای غزل، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟
گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟
تقویم چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگهای سبزِ سرآغاز سال کو؟
رفتیم و پرسش دل ما بیجواب ماند
حال سؤال و حوصلهی قیل و قال کو؟
#قیصرامین_پور
@golchine_sher
حال من خوب است اما با تو بهتر میشوم
آخ... تا میبینمت یک جور دیگر میشوم
با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند
یاسم و باران که میبارد معطر میشوم
در لباس آبی از من بیشتر دل میبری
آسمان وقتی که میپوشی کبوتر میشوم
#مهدی_فرجی
@golchine_sher
*شعر گفتن برای حاج قاسم خیلی خوب و بجاست(مقام معظم رهبری)
من مطمئنم از همين راهي كه طي كردي
يك جمعه با مولايِ غايب باز مي گردي
يك جمعه همچون جمعه یِ سردي كه در آتش
رفتي و بر ما ارمغانِ هجر آوردي
دردِ فراغت را خودت هم خوب مي داني
زيرا تو هم مانند ما دلداده یِ دردي
بعد از تو بي شك در جهان كمياب خواهد شد
اسطوره یِ ايثار و عشق و غيرت و مردي
دشمن هميشه ترس از اين داشت چون مي ديد
استادِ رزمِ يك سپاهِ بي هماوردي
با اينكه چون مالك تمام عمر جنگيدي
هرگز تو در كوه و بيابان كم نياوردي
آري "خزان" هم شك ندارد با دلي روشن
يك جمعه با مولاي غايب باز مي گردي
#شهید_حاج_قاسم
#امالبنین_بهرامی
#عضوکانال
@golchine_sher
شب رسید و درد عشقت باز هم شدّت گرفت
مثل دندان درد ، شب ها یادِ آدم می کنی...!
#فرهاد_شریفی
@golchine_sher
بگذار زمین زیر پر و بال تو باشد
خورشید نماینده ی فعال تو باشد
بگذار پس از این همه حرافی بی ربط
خط های جهان جمله در اشغال تو باشد
هر چند خداوند غزل را به بشر داد
تا شعر برازنده ی امثال تو باشد
اوضاع جهان بدتر از آن است که بالکل
مضمون غزل فلسفه ی خال تو باشد
یک عمر قرار است به هر خاک بیفتی
تا یک وجب از خاک جهان مال تو باشد
سیمرغ شوی بگذری از قاف به قاشق!
تا مرغ نحیفی نوک چنگال تو باشد
با این همه، بگذار به جای جدلی پوچ
در این جگر سوخته جنجال تو باشد
#غلامرضا_طریقی
@golchine_sher
کاش قدری بیشتر وصل تو را می خواستم ،
حیف تسبیحی که تنها صرف استغفار شد...!
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
در سراشیبیِ مــاهِ رمضانیم، ولی
سربلندیم که از عشقِ علی، دَم زده ایم
ما همانیم که در مستیِ انگـــورِ نجف
با سرودن ز علی، شعله به عالم زده ایم
#مهران_قربانی
@golchine_sher
از لای بیدهای رها روی شانه ام
عطرت دویده باز در آغوش خانه ام
هر ضلع خانه یاد تو را جار میزند
حتی خطوط پیرهن چارخانه ام
بیدار مانده خیره به شب،چشم خسته ام
خوابیده دست منتظرم زیر چانه ام
هر عصر کنج کافه ی دنجی به صرف چای
مهمان بغض و گریه و شعر و ترانه ام
این شعر را کنار خودت در خفا بخوان
تنها مخاطب غزل عاشقانه ام!
گفتی که راه دور و دراز است و صبر کن
من کم تحملم، چه کنم ؟ پر بهانه ام!
هنگام دیدنم که رسید از جناب نخل
قدری رطب بگیر و بیاور به خانه ام
#مریم_فردی
@golchine_sher
ز خُرده گیری روز حساب آزادم
ورق سیاه چنان کردهام که نتوان خواند
#طالب_آملی
@golchine_sher
بی فاصله بنویس که بی فاصله باشد
بین من و معشوق نباید گله باشد
جزعشق میان من و او مسأله ای نیست
یعنی که نباید به جز این مسأله باشد
سرسلسله ی خوب ترین های حهانی
زیبایی اگر سلسله در سلسله باشد
بی رایحه ی موی تو عاشق نتوان بود
بگذار که در باد ، زمانی یله باشد
بگذار عجب بگذرد این قافله ی عمر
اما چو تویی نیز در این قافله باشد
ای روی لبت بوسه به اندازه ی گل،سرخ
حیف است که این شعر بدون صله باشد
#علی_مقنی
@golchine_sher
خوشا سیاست ابروی تو که از چپ و راست
گرفته کل جهان را بدون خونریزی ...
#علیرضا_بدیع
@golchine_sher