eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
835 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فارغ از هر گونه اما و اگر آورده ای برکتِ اسلام را سمتِ بشر آورده ای صبحِ بعثت فتح کردی قلهٔ توحید را از خدایِ «لاشریکَ لَه» خبر آورده ای گنجِ عالم را به تو دادند با پیغمبری در دلِ غار حرا یک کوهِ زر آورده ای نورِ «إقرأ بسم ِ ربکْ» باغ را آباد کرد نوبرانه بر درختِ دین ثمر آورده ای وحی نازل شد! رسالت های تو جریان گرفت موجِ دریا را به خاکِ شعله ور آورده ای جبرئیل از لطفِ دستت باز هم شد نونَوار چون برایش با محبت بال و پر آورده ای میشود با دستهایِ تو بساطِ کفر جمع از برایِ مشرکان بارِ سفر آورده ای میخورَد امشب تبر بر قامتِ لات و هُبل خیرِ مطلق را برای اهلِ «شر» آورده ای با شجاعت جاهلیت را سپردی دستِ گور دختران را سمتِ آغوش پدر آورده ای شرط بعثت بود تبلیغِ ولایت در غدیر اینچنین نام علی(ع) را بیشتر آورده ای بر درِ خیبر هراس افتاد چونکه با خودت حیدرِ کرار را نه! شیرِ نر آورده ای بی‌ در و پیکر شد آری قلعه با دستِ علی(ع) در میانِ معرکه شور و شرر آورده ای در غدیرخم علی(ع) را جانشینَت کردی و یک أمیرالمؤمنینِ معتبر آورده ای! @golchine_sher
متولد شده و رفت از عالم مشکل شد برای علی(ع)وفاطمه(س) آرامشِ دل پسر کعبه که نه! قبلهٔ حاجات بگو میشود قبله نما نیز به سمتش مایل کاش قنداقه به من هم پر و بالی بدهد مثل فطرس به نوایی برسد این سائل آمد اربابم و آورده‌ ام امشب هدیه سرِ کم-ارزش ِ نوکر که ندارد قابل منزلم گوشهٔ کشتیِ نجاتش شده و میرساند منِ طوفان-زده را تا ساحل ذکر من هست حسين(ع)و به خدا جز عشقش هیچ این عمرِ هدر رفته ندارد حاصل دیده ام از کرَمش لحظه به لحظه اعجاز یاورم هست و ندارم به کسی ذره نیاز مینویسم حرم و مسجد و محراب؛ حسین(ع) آنکه داده ست به دل بندگیِ ناب؛ حسین(ع) وسطِ درّ نجف حک شده با دست علی(ع) نورُ عيني، ولدي، گوهرِ نایاب؛ حسین(ع) وقتِ جاری شدنِ رود به دریایِ زلال میشود با هیجان زمزمهٔ آب؛ حسین(ع) منِ دلداده به هنگام بلا میگویم: این گدا را به نگاهی شده دریاب؛ حسین(ع) رحمت واسعه یعنی دل من تا که شکست بیشتر از همه شد مضطر و بیتاب؛ حسین(ع) پدرم گفت: مبادا به کسی رو بزنی مادرم گفت: به جز حضرتِ ارباب! حسین(ع) نورِ زیبایی از این عشق، به قلبم خورده پسری دارد و او نیز دل از من برده آنکه دل از همه با صوتِ جلي میگیرد محوِ قرآن شده و نام علی(ع) میگیرد نفَسَش سمبلِ عرفان و کلامش گیراست سجده هایش جلَواتِ ازلی میگیرد لطفش اندازه ندارد نوهٔ شاهِ نجف میرسد سائل و نان و عسلی میگیرد- -از همان دست که این دستِ پر از عصیان را دیر شاید! به خداوند...ولی میگیرد رزقم از گوشهٔ سجادهٔ سبزش جاریست تا که تصمیم به خیرالعملی میگیرد با وضو پایِ مناجات اگر مجنونم به علی بن حسین بن علی(ع) مدیونم امشب از حضرتِ سجاد(ع) و أباعبدالله(ع) إذن دارم که بگویم غزلی هم از ماه از همان قرص قمر، آنکه همین دیدَش ماه گفت: لاحول ولا قوة إلا بالله هست صیاد و شود صید به ابرویِ کمان چشم هرکس که بیفتد به نگاهش ناگاه بسکه حاجت داده؛ نامش أباالفضل(ع) شده دارد اطرافِ خود از ارمنیان خاطرخواه علتی دارد اگر که گذرا میگویم- -از یلِ أم بنین(س) مختصرانه، گهگاه ترسم آن است بگوید که خدا عباس(ع) است نگرانم! بشود حاتم طایی گمراه خیّرانِ دو جهان از کرَمش میگویند از شفا یافتگانِ حرمش میگویند! @golchine_sher
خدا گفته ست با جبرییل، وقتِ خلقتِ انسان محمد(ص)شهر علم است و علی(ع)درب ورود آن* همان شهری که نه! آغاز و پایانش مشخص نیست همان علمی که دارد ریشه در خط به خطِ قران همان علمی که با وحی الهی دلنشین تر شد در آیه آیهٔ أعراف و إبراهیم و ألرحمن همان علمی که با وحدانیت انداخت بت ها را به روی خاکدانِ این زمینِ مملو از عصیان همان علمی که با بعثت؛ خریدارِ محبت شد تمام خارها گل داد بعد از بارش ِ باران همان علمی که دارد آبرو از پنج تن؛ تنها گرفت از اولین روزِ ازل در جانشان جریان همان علمی که زهرا(س) در صحیفه پیش بینی کرد نوشت از سرنوشتِ تک تکِ آیندگان؛ هرآن همان علمی که حیدر را سرآمد کرد در عالم وَ قران را کتابت کرد و إحیا کرد صد سلمان اگر تردید داری که علی(ع) علامه پرور هست بپرس از جرج-جرداقی که شد نهج البلاغه-خوان همان علمی که مولا را به سائل سوق میداد و نشد یک عمر! حتی در رکوعش غافل از "احسان" همان علمی که صیقل داد با آن ذوالفقارش را بصیرت ریخت در تیغی که شد نام آورِ دوران چه علمی بود که شد بانیِ صلحِ حسن‌(ع) حتی چه صلحی بود که شد سخت، جنگ تن به تن حیران چه علمی! ضربِ شمشیرِ حسین بن علی(ع) بود و فرود آمد به فرقِ کفر و باطل؛ کاری و برّان چه آقایی! که علمش رنگی از آزادگی را داشت أبالأحرار نامش بود و شد اسطورهٔ ادیان! * قال رسول اللّه(ص): أنَا مَدینَةُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ پیامبر خدا(ص): من شهر دانشم و علی(ع) دروازه آن است. آن که دانش میخواهد، باید از [این] دروازه در آید. ابن عبّاس؛ المناقب، ابن شهرآشوب، ج۲، ص۳۴ @golchine_sher
از جهلِ مادرزادیِ أعرابِ ناآگاه یک عمر هر لحظه کشید از عمق جانش آه مکرِ ابوسفیانِ لاکردار پیرش کرد مکری که ریشه داشت در مال و مقام و جاه از کینهٔ سنگیِ باباهایِ دختردار تا گورهای تنگ و سرد و ساکت و جانکاه از روزگارِ شب شده آزرده خاطر شد با دیدنِ لات و هبل در زیرِ نورِ ماه توحید را آورد و بت ها را به خاک انداخت آمد به همراهِ خدایِ عاشق و دلخواه خیلی محبت داشت بر امت! ولیکن شد جبرانِ مهربانی اش حرفِ بد و بیراه بردند تا بیراهه جریانِ خلافت را خون به جگر کردند او را فرقهٔ گمراه میخواست وقتِ جان سپردن، یک قلم-کاغذ میخواست بنویسد گفتند یک عده منافق؛ با لبی خندان امروز هذیان باز میگوید رسولُ الله(ص) طی شد میانِ بغض حتی احتضارش هم شد چشمهایش بسته با دلواپسی ناگاه! @golchine_sher
با نام تو انسان؛ لباس نو به تن کرد وحدانیت، عرفان؛ لباس نو به تن کرد یک نورِ ممتد کرد مکه را احاطه خورشید، شد تابان؛ لباس نو به تن کرد شد ذکر گل: صَلوا علیکَ یامحمد(ص) با نم نم ِ باران لباس نو به تن کرد آتشکده خاموش شد اما به عشقت روشن شد آتشدان؛ لباس نو به تن کرد تا آمدی...بر خاک افتادند بت ها با دستِ تو "ایمان" لباس نو به تن کرد دریاچهٔ ساوه کویری شد ولیکن سرتاسرِ ایران؛ لباس نو به تن کرد فردایِ میلادِ تو دیدم کاخ کسری- آباد شد...ایوان؛ لباس نو به تن کرد در جشن میلاد تو ای پیغمبرِ وحی اسلام ِ جاویدان؛ لباس نو به تن کرد در عرش، خادم شد برایت جبرائیل و بینِ فرشتگان؛ لباس نو به تن کرد از تو هراسان و به قصدِ امّتِ تو آماده شد شیطان؛ لباس نو به تن کرد* در صبحِ میلادت به همراه ملائک مثل علی(ع)...سلمان؛ لباس نو به تن کرد تا حضرتِ آدم به دیدار تو آمد با توبه از عصیان؛ لباس نو به تن کرد تازه-مسلمان تا که از چشمت شفا یافت فوراُ پس از درمان؛ لباس نو به تن کرد! * هنگام ولادت پیامبر اسلام(ص) ابلیس(پدر شیطانها) جیغ و فریاد بلندی کشید که همه شیطانها به گرد او جمع شده، پرسیدند:ای سرور ما چه حادثه ای تو را این گونه بیتاب و وحشتزده کرده است؟ ابلیس در جواب گفت: وای بر شما! امشب وضع آسمان و زمین پریشان و دگرگون شده، و این نشانه بروز حادثه بزرگی است که از زمان عروج عیسی(ع) به آسمان، چنین حادثه ای رخ نداده است. در همه جهان پراکنده شوید و جستجو کنید تا ببینید این حادثه چیست؟ شیاطین در سراسر زمین به جستجو پرداخته سپس نزد ابلیس آمده و گفتند: چیز تازه ای نیافتیم. ابلیس گفت: من خود برای جستجوی آن حادثه سزاوارترم. آنگاه به شکل گنجشکی درآمد و از جانب کوه حراء به مکه وارد شد. جبرئیل به او نهیب زد: «بازگرد، خدا تو را لعنت کند.» ابلیس: ای جبرئیل! یک سؤال از تو دارم؛ حادثه ای که امشب رخ داده چیست؟ جبرئیل: محمّد(ص) چشم به جهان گشوده است. ابلیس: آیا من در آن بهره ای دارم؟ [می توانم او را فریب دهم؟] جبرئیل: نه، هرگز. ابلیس: آیا در امّت او راه نفوذی دارم؟ جبرئیل: آری ابلیس: به همین اندازه خشنود شدم 📚منتهى الامال، شیخ عباس قمی،ج۱،ص۲۱ 📚بحار،ج۱۵، ص۲۵۸- آیینه عبرت،ص۲۵۵ @golchine_sher
🍃🌺 به نیت سلامتی و ظهور امام زمان(عج) پیروزی جبههٔ مقاومت،نذر ولادتِ بانوی صبر و قیام 🍃🌺 خدا عیدیِ محشر داده امشب به دستِ پنج تن؛ زر داده امشب به حیدر(ع) باز کوثر داده امشب به کوثر؛ باز حیدر(ع) داده امشب تمام ِ عرش و فرش و جزر و مد را... علی(ع) فورا به نامش زد سند را به پایان رفت شام ِ تیره؛ مردم سپیدی شد به ظلمت چیره؛ مردم نگاهش شد به خواهر خیره؛ مردم حسن(ع) شد صاحبِ همشیره؛ مردم وجودش نذرِ شاهِ عالمین است وَ نام دیگرش ذُخرُالحسین(ع) است کنارش شرم؛ با حیرت رسیده وقارش از خودِ غیرت رسیده بیا که اسوهٔ جرأت رسیده برای بانوان زینت رسیده حجابش راه را بر هرزگان بست نخی از چادرش مرز بهشت است جهادِ فوقِ عارفانه را داشت میانِ خانه؛ مکتب-خانه را داشت مقام ِ عالم ِ فرزانه را داشت ولایتمندیِ جانانه را داشت فراوان و فراوان گفت: حیدر(ع) پس از تفسیرِ قران گفت: حیدر(ع) دمادم دوری از عصیان و پرهیز برای توبه کاران کرده تجویز وجودت شد به یادش معرفت-خیز بخوانش با لقب هایِ دل انگیز شفیقه، کامله، حِلما، جلیله عطیّه، سیّده زینب(س)، عقیله گرفت از کفر؛ در کوفه عنان را نگه میداشت با لحنش؛ زمان را کشید آنگاه که خط و نشان را- نشان میداد یک رزم ِ عیان را نشسته با حیا در صدر، زینب‌(س) علی(ع)منسَب، جَلیلُ القَدر، زینب(س) شبِ میلادِ دلدارِ حسین(ع) است همانکه عشقِ بسیارِ حسین(ع) است لبش مشغولِ تکرارِ حسین(ع) است فقط مشتاقِ دیدارِ حسین(ع) است پس از عباس(ع) هم آرام ِ جان بود علمدارِ جدیدِ کاروان بود بخوان والعصر و أعطینا و أسرا به دُورِ حضرتِ آیاتِ عُظمی چنان دل کَند از لذّاتِ دنیا که در چشمش بلایا شد"جمیلا" پرستارانه می آورد مرهم ندید از نینوا هر چند جز غم * غروبِ کربلا یادش نمیرفت فرودِ نیزه ها یادش نمیرفت تقلّایِ قفا یادش نمیرفت تنِ بر بوریا یادش نمیرفت حسينش(ع) غرق در دریایِ غم بود نگاهِ آخرش سمتِ حرم بود دلش را بُرد؛ بابایِ رقیه(س) چه غمگین بود دنیایِ رقیه(س) هجوم و آتش و پایِ رقیه(س) امان از حالِ نجوایِ رقیه(س) سرِ بابا... خرابه... تازیانه... شبیه فاطمه(س)...غسلِ شبانه... @golchine_sher
🍃🏴 در عزای شهادت مظلومانهٔ مادرسادات 🏴🍃 بیچاره ام بسیار؛ یازهرا(س) أغیثیني از دستِ روزگار؛ یازهرا(س) أغیثیني برگشته ام با توبه مثلِ آدم و حوّا ای رمزِ استغفار؛ یازهرا(س) أغیثیني شرمنده ام از اینکه فاطمیه می آیم هر بار عصیانکار...یازهرا(س) أغیثیني ذکرِ توسّل بر تو مرهم داده بر دردم گفتم هزاران بار: یازهرا(س) أغیثیني این "دو عبارت" رویِ دربِ خانه ام حک شد "ألجّار ثُمّ الدّار"، "یازهرا(س) أغیثیني" حاجتروا شد بی برو برگرد هر کس گفت: در سجده با اصرار؛ یازهرا(س) أغیثیني لبریز کن اشک مرا بسیار! حالا که داغت شده سرشار...یازهرا(س) أغیثیني لعنت به شورایی که در آن حق، به غارت رفت آماده شد آزار... یازهرا(س) أغیثیني هر کوچه در خود داشت چندین منکرِ حیدر شهری پُر از مکّار؛ یازهرا(س) أغیثیني آشوبم و ای وای... با خشم و تشر آمد ابلیس پایِ کار؛ یازهرا(س) أغیثیني از هیزمی که داشت فکر آتش افروزی از قوم ِ لاکردار؛ یازهرا(س) أغیثیني همراهِ "در" شد شعله ور! آهی کشید و شد- ذکرِ لبِ دیوار؛ یازهرا(س) أغیثیني وارد نمیشد بیهوا هرگز به پهلویَت میگفت اگر مسمار: یازهرا(س) أغیثیني جانِ حسن(ع) "عجّل وفاتي" را نگو دیگر ای مادرِ بیمار؛ یازهرا(س) أغیثیني زل میزنم با گریه بر تابوت...میگویم- با حیدرِ کرّار: یازهرا(س) أغیثیني جانش به لب آمد علی(ع) هنگام ِ غسلِ تو غم از دلش بردار؛ یازهرا(س) أغیثیني!    @golchine_sher
🍃🏴 به نیت پیروزی جبههٔ مقاومت و آزادی قدس شریف بحق الزهرا(س) 🍃🏴 فاطمیه خط به خط درس ِ ولایت پروری ست استقامت راهِ زهرایی ست(س) راهِ مادری ست غزه و لبنان و سوریه نبردش حیدری ست حملهٔ شیرانِ ایرانی یقیناً خیبری ست یاری از حق را نکن تعطیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو درس ِ -ماندن با امام- از کربلا باید گرفت رزقِ -محکم ایستان در بلا- باید گرفت محفلی سرشار از ذکر و دعا باید گرفت إذنِ فتحِ قدس را در روضه ها باید گرفت گریه کن در روضه با تحلیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو بازهم لشکرکشی کرده ست ابلیس ِ جهود قتل عام مسلمین با دستِ قوم ِ بی وجود هر چه آتش هست بر می خیزد از گورِ یهود میشود برچیده با دستانِ حزب الله زود مثلِ امواجِ فرات و نیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو نفْس را از بندِ هیچ و پوچ ها آزاد کن در وجودت باورِ رزمندگی ایجاد کن باورِ دشمن-ستیزی را بیا فریاد کن پس را؛ را یاد کن تا مقامش را کُنی تجلیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو هر چه باطل؛ بیشتر شرّ و حماقت میکند از فلسطین بیشتر ایران حمایت میکند محضِ این کفتارِ صهیون که جنایت میکند- غرّش ِ یک وعدهٔ صادق کفایت میکند پابه پایِ فاتح و سجّیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو لحظهٔ فتح الفتوح است و مشخص میشویم عاقبت آسوده از این قوم ِ نارَس میشویم شاهدِ مرگِ نتانیاهویِ ناکَس میشویم زائر هر سالهٔ بیت المقدس میشویم دولت حق میشود تشکیل! یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو میرویم و بر شهادتنامه امضا میرسد إذن، از فرماندهٔ کلّ قوا؛ تا میرسد و دارد نوبتِ ما میرسد این نبرد آخر به ویرانیِ حیفا میرسد تا سپاهِ حق شود تکمیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو منجی عالم می آید! میشود وقتِ قیام کعبه گفته منتظر باشید! می آید امام میرسد مولایمان با ذوالفقارِ انتقام هست بی تردید، کارِ ظالمان، دیگر تمام گشته در امرِ فرج تعجیل؛ یازهرا(س) بگو نذر نابودی اسرائیل؛ یازهرا(س) بگو! @golchine_sher
🍃🌺 به شوق حلول ماه رجب و نذرِمیلاد باسعادت 🌺🍃 ابر و باد و مه و خورشید خبر آوردند در بهشتِ ابدی شیر و شکر آوردند آسمان داده خبر؛ ماهِ رجب کرده حلول گل تبسّم زده، بارانِ شعف کرده نزول رحمتِ لم یزلی باز مقدّر شده است نظرِ لطفِ خدا چند برابر شده است سختی اش راحتیِ روزِ قیامت دارد روزهٔ ماه رجب بسکه فضیلت دارد سربه زیر آمده دارد چقدَر آرامش آنکه دارد هوسِ ناب ترین آمرزش سَحری؛ عادت به خوردنِ تربت دارد ایمنی از عطش ِ روز قیامت دارد وقتِ افطار؛ سرِ سفرهٔ در عرش ِ برین بیمه کرده همهٔ عمرِ خودش را پس از این فصلِ بیداری و لحظاتِ خوشِ اقرار است ماهِ برگشتن و دل دادن و استغفار است میشود کوهِ گناهان؛ همه تبدیل به کاه میشود چند برابر حسنه در این ماه تا زمینگیر شود نفْس؛ مهمّات بگیر از خدا نیمهٔ شب رزق مناجات بگیر با اذان توبه کن و لحظه به لحظه هرگاه "یا من أرجوه" بخوان! سجده کن و خیر بخواه امشب از عرش؛ به عشّاق پیاله دادند دلِ ما را که به میخانه حواله دادند پنجمین جنّتِ أعلی، نوهٔ خیرِ کثیر اول ماه رجب آمده با ماهِ منیر آرزویِ همه بوسیدنِ این قرآن است خانهٔ حضرت سجاد(ع) پُر از مهمان است پسری که پدرش درس ِ صحیفه دارد باید از عالَم ِ "ذر" لوح و قلم بردارد با محبّت شده بی واسطه بخشندهٔ علم بی جهت نیست اگر هست شکافندهٔ علم داده دل را به بیاناتِ خوش ِ حیدری اش شبِ میلادش، هر کس شده پا-منبری اش روح و جان و شب و روزش شده ارزانیِ علم پدرش بانیِ سجاده و خود بانیِ علم شد محمد(ع)! به خدا حضرتِ فرهیخته است رحمت و علم و عمل را به هم آمیخته است میرسد از نفَحاتِ نفَسَش صد شاعر فقه و عرفان شده مشتاق به قالَ الباقر گفته این را که بداند دلِ دائم گمراه سببِ هر چه گرفتاری بنده ست؛ گناه* سخت بیماری و محتاج به درمانش باش دلِ بیچاره! بیا دست به دامانش باش! * ما مِن نَکبَهٍ تُصِیبُ العَبدَ إلاّ بِذَنبٍ هیچ گرفتاری‌ای به بنده نمیرسد مگر به سبب گناه. 📚الکافی، ج۲، ص۲۶۹ @golchine_sher
🍃🌺 به شادباش ولادت دو امامزادهٔ عشق و دید عالَم عاقبت این لحظهٔ دلخواه را حضرتِ خورشید در آغوش دارد ماه را ماهِ گندمگون! که پیدا کرده امشب نُه فلَک از میانِ عرش؛ سمتِ چشم هایش راه را ضامن آهو گرفته حاجت و بابا شده... از دلِ هر کس که غم دارد؛ گرفته آه را آمده "بخشنده" و خیلِ ملائک با شعف با خبر کردند هر چه عاصیِ گمراه را آنکه شد وردِ لبش هر لحظه ذکرِ "یاجواد(ع)" میدهد تشخیص در بیراهه؛ راه از چاه را کاش بودیم و تمام ِ روز بوسه میزدیم دستهای مهربانِ از کرَم آگاه را حضرتِ إبنُ الرئوف است و ببین حتی چقدر راه داده سائلِ از عشق؛ ناآگاه را بد ضرر کرده ست آنکه در گدایی از جواد(ع) با خودش آورده امشب حاجتی کوتاه را آنچنان بخشیده بیش از حد که در وصفش مدام- حاتم طایی گرفته ذکرِ "ایوالله" را تا شوَد حاجت روا خیلِ گدا در کاظمین با همین نیّت بنا کرده زیارتگاه را در کنارش امشب آمد حضرتِ حیدر نسب دومین مولودِ زیبایِ دهِ ماهِ رجب آنکه در گهواره می‌بینی علیِ اصغر(ع) است باب حاجات است! در مشکل گشایی محشر است یک‌ نخ از قنداقه اش صدها گره را باز کرد خنده هایش التیام ِقلبهایِ مضطر است پُر شد از خیلِ ملائک دورِ نوزادِ رباب(س) "قُل هوَالله أحد" ذکرِ مدام ِ مادر است گونه هایش را به آرامی نوازش میکند شوق در چشم ِ حسین بن علی(ع) شعله ور است جایِ لالایی اذان میخوانَد و می بوسَدَش لحظه هایی که در آغوش ِ علیِ اکبر(ع) است خوش نسَب، دارالشفا، به به! مدارِج را ببین... روی دستان پدر؛ باب الحوائج را ببین! @golchine_sher