eitaa logo
گلچین شعر
16.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
440 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
عطر شهادت ما ملت حسین شجاع و دلاوریم آیینه‌دار عزت اولاد حیدریم دشمن خیال کرده حریفش نمی‌شویم هیهات با هجوم ستم کم بیاوریم ریشه دوانده در دل ما اعتقاد ما ای بادهای هرزه! درخت تناوریم بر دوش ماست رایت آزادگی بلند حاجت به نزد اهل شقاوت نمی‌بریم در لشکری که پیر و جوانش بسیجی است از لاله‌زار سرخ شهادت معطریم ما را جدا نمی‌کند از هم نفاق‌ها وقتی به حکم آیۀ قرآن برادریم | @golchine_sher
دوباره در سرم افتاده باورها به جان هم و افتادند جوهرها و دفترها به جان هم من و تو هر دو در یک آسمان در حال پروازیم گره خورده‌ست جان ما کبوترها به جان هم به رغمِ این همه نیرنگ ما سرباز یک راهیم نمی‌افتیم هرگز بین سنگرها به جان هم به زیر پرچمی واحد همه آیات قرآنیم نمی‌افتیم با آشوب کافرها به جان هم قسم خوردیم دست از یاری هم بر نمی‌داریم قسم خوردیم آری ما برادرها به جان هم @golchine_sher
سرو است و به ایستادگی متهم است از شش جهت آماج هزاران ستم است شعرم همه ارزانی این یک‌ مصراع: «جمهوری اسلامی ایران، حرم است» @golchine_sher
بختت بلند باد و بلندا ببینمت! ایرانِ من مباد که تنها ببینمت! یک عمر روی پای خودت ایستاده‌ای بگذار چون گذشته سرِ پا ببینمت زیبای چارفصلِ انار و بهارِ من بر شاخه‌های شوق، شکوفا ببینمت.. همچون حماسه‌های خودت باشکوه باش تا هم‌چنان در اوج تماشا ببینمت پُرحوصله چو خاک خراسان و سیستان یکرنگ مثل آبی دریا ببینمت پیش هزار رنگ شغالان شومِ شب ای شیرِ نر، شکسته مبادا ببینمت من رأی می‌دهم به تو ای خاک جاودان! در خاک و خون معرکه حاشا ببنیمت! @golchine_sher
ایرانِ من بختت بلند باد و بلندا ببینمت! ایرانِ من مباد که تنها ببینمت! یک عمر روی پای خودت ایستاده‌ای بگذار چون گذشته سرِ پا ببینمت زیبای چارفصلِ انار و بهارِ من بر شاخه‌های شوق، شکوفا ببینمت.. همچون حماسه‌های خودت باشکوه باش تا هم‌چنان در اوج تماشا ببینمت پُرحوصله چو خاک خراسان و سیستان یکرنگ مثل آبی دریا ببینمت پیش هزار رنگ شغالان شومِ شب ای شیرِ نر، شکسته مبادا ببینمت من رأی می‌دهم به تو ای خاک جاودان! در خاک و خون معرکه حاشا ببنیمت! @golchine_sher
ایران من! امروز بهترینی و... عمری‌ست لشکرت جنگیده است در پی فردای بهترت خواندند نُه فلک به شب غم سرود صبح تا سر زد از افق به جهان مهر خاورت امروز اگرچه مثل علی در نبرد کفر صف بسته است لشکر شیطان برابرت ایران من! مترس که پیروز می‌شوی پشت و پناه باشد اگر دست حیدرت.. هر لاله‌ات شده‌ست شهیدی که تا ابد با ریشه‌های خویش گرفته‌ست در برت از چشمه‌ای که سر زده از خون هر شهید جوشیده است نسل شهیدان دیگرت آری نمرده‌اند شهیدان و تا هنوز خالی نمانده‌ست دمی پشت سنگرت هر کوهت آرشی‌ست که بر قلّۀ سپهر شد پاسدار دامن سردارپرورت.. تا بشنود از آن سخن عشق را جهان پاینده باد رفعت الله اکبرت هرگز نمی‌شوی به شب گم‌شدن دچار تا آفتاب هشتم عشق است رهبرت نام تو عشق! نام تو جان است ای وطن تنها نشاید این‌که بنامیم کشورت @golchine_sher
پرچم افتخار این پرچمی که در همه عالم سرآمد است از انقلاب کاوۀ آهنگر آمده‌ست از گرگ و میش مبهم اسطوره‌های دور از روشن حماسۀ این کشور آمده‌ست در دست‌های رستم دستان در اهتزاز بر شانۀ سیاوش از آتش درآمده‌ست با سرخِ لعل و سبزِ زمرد، سپیدِ دُر در جلوه‌زار عشق به صد زیور آمده‌ست خون دل از خیانت تاریخ خورده است از خاک و خون و خنجر و خاکستر آمده‌ست... در موج‌خیز حادثه افتاده است و باز خیزان به عزم معرکه‌ای دیگر آمده‌ست تنها نه با مَوالی مختار بوده است هر جای در حمایت حق با سر آمده‌ست با سربه‌دارها به سر دار رفته است چنگیز در برابر او مضطر آمده‌ست گاهی برای قوت قلب رئیسعلی در رزمگاه دشمن افسونگر آمده‌ست گاهی انیس جنگلیان بوده است و گاه مشروطه‌خواه را عَلَم لشکر آمده‌ست حبل‌المتین وحدت مستضعفان شده‌ست آیینه‌دار هیمنۀ رهبر آمده‌ست در جبهه تیر و ترکش و خمپاره خورده است شب‌زنده‌دار خلوت همسنگر آمده‌ست گاهی شده‌ست زینت تابوت لاله‌ای با عطر و بوی دسته‌گلی پرپر آمده‌ست چون بیرقی که در کف سردار کربلاست گاهی مدافع حرم حیدر آمده‌ست زخم سنان دشمن و زخم زبان دوست از هر طرف به پیکر او خنجر آمده‌ست با این همه همیشه سرافراز و پایدار در اهتزاز بر سر این کشور آمده‌ست @golchine_sher
ایرانِ من بختت بلند باد و بلندا ببینمت! ایرانِ من مباد که تنها ببینمت! یک عمر روی پای خودت ایستاده‌ای بگذار چون گذشته سرِ پا ببینمت زیبای چارفصلِ انار و بهارِ من بر شاخه‌های شوق، شکوفا ببینمت.. همچون حماسه‌های خودت باشکوه باش تا هم‌چنان در اوج تماشا ببینمت پُرحوصله چو خاک خراسان و سیستان یکرنگ مثل آبی دریا ببینمت پیش هزار رنگ شغالان شومِ شب ای شیرِ نر، شکسته مبادا ببینمت من رأی می‌دهم به تو ای خاک جاودان! در خاک و خون معرکه حاشا ببنیمت! @golchine_sher
سرای امید آسمانت گرفته رنگ خدا از زمینت دمیده بوی شهید گرچه زیباست صورتت چون ماه بر دلت داغ‌هاست چون خورشید مردمت عاشق‌اند! عاشق تو عاشقان سهند و الوندت خون به پا می‌کنند روزی اگر کم شود سنگی از دماوندت پای عشقت همیشه سرداران جان خود کرده‌اند ارزانی آرش و اردشیر و رستم و سام همت و صوفی و سلیمانی سردی روزگار مانا نیست آنچه گرم‌ است تا ابد دم توست بادها می‌روند و می‌آیند آنچه پاینده است پرچم توست آسمانت گرفته رنگ خدا از زمینت دمیده بوی شهید آه! ای مرز پر گهر! ایران! آه! ایران من! سرای امید! @golchine_sher
لبخند جماران دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم دوباره عطر گیسویت؛ چقدر امشب پریشانم کنارت چای می‌نوشم به قدر یک غزل خواندن به قدری که نفس تازه کنم، خیلی نمی‌مانم کتاب کهنه‌ای هستم پر از اندوه یا شاید درختی خسته در اعماق جنگل‌های گیلانم رها، بی‌شیله پیله، روستایی، سادۀ ساده دوبیتی‌های باباطاهرم عریان عریانم شبی می‌خواستم شعری بگویم ناگهان در باد صدای حملۀ چنگیزخان آمد؛ نمی‌دانم - چه شد اما زمین خوردم میان خاک و خون؛ دیدم در آتش خانه‌ام می‌سوخت، گفتم آه...دیوانم چنان با خاک یکسان کرد از تبریز تا بم را زمان لرزید از بالای میز افتاد لیوانم من آن شاهم که پیش چشم من در کاخ، یک بانو پی تحریم تنباکو شکسته تنگ قلیانم فراوان داغ دیدن‌ها؛ به مسلخ سر بریدن‌ها حجاب از سر کشیدن‌ها؛ از این غم‌ها فراوانم شمال و درد کوچک خان؛ جنوب و زخم دلواری به سینه داغدار کشتۀ حمام کاشانم سکوت من پر از فریاد یعنی جامع اضداد منم من اخم سعدآباد و لبخند جمارانم من آن خاکم که همواره در اوج آسمان هستم پر از عباس بابایی پر از عباس دورانم گرفته شعله با خون جوانانم حنابندان که تهران‌تر شود تهران؛ من آبادان ویرانم صلات ظهر تابستان، من و بوشهر و خوزستان تو را لب تشنه‌ایم از جان، کمی باران بنوشانم سراغت را من از عیسی گرفتم باز کن در را منم من روزبه، اما پس از این با تو سلمانم شکوه تخت جمشید اشک شد از چشم من افتاد از آن وقتی که خاک پای سلطان خراسانم اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می‌گویم که من یک شاعر درباری‌ام مداح سلطانم @golchine_sher
ایستاده در طوفان منم آن کودک دهه شصتی دختر روزهای بمباران کام من را به تربت آغشتند نام من را گذاشتند ایران سوت خمپاره، نالۀ آژیر توی گوشم هنوز جا مانده طفل نوپای آن زمان امروز مادری شد که روی پا مانده منم آن کودک دهه شصتی با همان خاطرات سرخ و سیاه در همان زیرپلۀ تاریک کوچه پس کوچه‌های نیروگاه.. موشک از روی بام رد می‌شد پدرم رفته بود نخلستان در صف پیت نفت یخ می‌زد مادرم صبح‌های بعدِ اذان جنگ ما را سوار وانت کرد با خودش برد ساحلِ گیلان می‌نوشتیم پشت هر نامه برسد دستِ نخلِ خوزستان دهۀ شصت فصل رویش بود خاک سرخش جوانه می‌آورد روحمان هرچقدر کودک بود جنگ ما را بزرگ‌تر می‌کرد ضربۀ جنگ گرچه کاری بود خنده‌ها مثل رود جاری بود گرچه باد خزان شبیخون زد رنگ تقویم‌ها بهاری بود آسمان نور را تعارف کرد سال‌های سیاه آبی شد چشم خورشید و ماه روشن شد خاک ایرانم آفتابی شد منم آن کودک دهه شصتی مثل سرو ایستاده در طوفان با همین اقتدار خواهد ماند ریشه‌ام در دل تو ای ایران @golchine_sher