سرای امید
آسمانت گرفته رنگ خدا
از زمینت دمیده بوی شهید
گرچه زیباست صورتت چون ماه
بر دلت داغهاست چون خورشید
مردمت عاشقاند! عاشق تو
عاشقان سهند و الوندت
خون به پا میکنند روزی اگر
کم شود سنگی از دماوندت
پای عشقت همیشه سرداران
جان خود کردهاند ارزانی
آرش و اردشیر و رستم و سام
همت و صوفی و سلیمانی
سردی روزگار مانا نیست
آنچه گرم است تا ابد دم توست
بادها میروند و میآیند
آنچه پاینده است پرچم توست
آسمانت گرفته رنگ خدا
از زمینت دمیده بوی شهید
آه! ای مرز پر گهر! ایران!
آه! ایران من! سرای امید!
#علیرضا_نورعلیپور
#ایران_اسلامی
#شعر_پایداری
@golchine_sher
لبخند جماران
دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم
دوباره عطر گیسویت؛ چقدر امشب پریشانم
کنارت چای مینوشم به قدر یک غزل خواندن
به قدری که نفس تازه کنم، خیلی نمیمانم
کتاب کهنهای هستم پر از اندوه یا شاید
درختی خسته در اعماق جنگلهای گیلانم
رها، بیشیله پیله، روستایی، سادۀ ساده
دوبیتیهای باباطاهرم عریان عریانم
شبی میخواستم شعری بگویم ناگهان در باد
صدای حملۀ چنگیزخان آمد؛ نمیدانم -
چه شد اما زمین خوردم میان خاک و خون؛ دیدم
در آتش خانهام میسوخت، گفتم آه...دیوانم
چنان با خاک یکسان کرد از تبریز تا بم را
زمان لرزید از بالای میز افتاد لیوانم
من آن شاهم که پیش چشم من در کاخ، یک بانو
پی تحریم تنباکو شکسته تنگ قلیانم
فراوان داغ دیدنها؛ به مسلخ سر بریدنها
حجاب از سر کشیدنها؛ از این غمها فراوانم
شمال و درد کوچک خان؛ جنوب و زخم دلواری
به سینه داغدار کشتۀ حمام کاشانم
سکوت من پر از فریاد یعنی جامع اضداد
منم من اخم سعدآباد و لبخند جمارانم
من آن خاکم که همواره در اوج آسمان هستم
پر از عباس بابایی پر از عباس دورانم
گرفته شعله با خون جوانانم حنابندان
که تهرانتر شود تهران؛ من آبادان ویرانم
صلات ظهر تابستان، من و بوشهر و خوزستان
تو را لب تشنهایم از جان، کمی باران بنوشانم
سراغت را من از عیسی گرفتم باز کن در را
منم من روزبه، اما پس از این با تو سلمانم
شکوه تخت جمشید اشک شد از چشم من افتاد
از آن وقتی که خاک پای سلطان خراسانم
اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست میگویم
که من یک شاعر درباریام مداح سلطانم
#سیدحمیدرضا_برقعی
#ایران_اسلامی
#شعر_پایداری
@golchine_sher
آسمانیها
مترس از خشم طوفان و عَلم کن بادبانها را
دل ما کشتی نوح است سِیْر بیکرانها را
مترسانیدمان از های و هوی پوچ این امواج
که ما چون پیرهن از تن درآوردیم جانها را
رجز لالایی ما بوده تا بوده چه باک از مرگ
که در گهواره میدیدیم خواب آسمانها را
زمین میخواست ما دلبستگان نام و نان باشیم
پریدیم و رها کردیم اما آشیانها را
نخواهد ماند جان ما در این نُهتوی تاریکی
شهابی تازه روشن کرده چشم کهکشانها را
#مصطفی_تبریزی
#شعر_پایداری
#شهدا
@golchine_sher
#فلسطین_غزه
#شعر_پایداری
#مرگ_بر_رژیم_غاصب_صهیون
#مقاومت_اسلامی
من آن شب زیرآتش تا سحرگه با شما دیدم
دل یک غزه پرِ خون وسر و پیکر جدا دیدم
چه دیدم؟ هرچه دیدم برگ ریزان بود و پاییزی
نه تنها برگها بلکه درختان زیر پا دیدم
جهنم بود روی غزه از بیداد صهیونها
و چشم کودکی را چشم در چشم خدا دیدم
بتن ها تکه تکه سهم گلهای شقایق شد
بدنها پاره پاره روی آتش در هوا دیدم
کمی آنسوی تر یک چادرخاکیِ افتاده
کمی اینسوی تر برگ گلی در خون رها دیدم
در این خاکستر باغ و در این آلام آلاله
جهان را در توسل با لبِ "مهدی بیا" دیدم
#مهدی_حسین_آبادی
#عضوکانال
@golchine_sher
خلیج همیشه فارس
همیشه در دل تاریخ این گواهی ماند
برای دشمن تو تا ابد تباهی ماند
گذشت فصل زمستان ولی برای زغال
هنوز هم که هنوز است روسیاهی ماند
هزار تاج به تاراج برده شد اما
همیشه بر سر تو تاج پادشاهی ماند
چه خوابها که یکایک شدند نقش بر آب
چه نقشهها که سر برگههای کاهی ماند
کسی که خواست سر ما کلاه بگذارد
برای او نه سری ماند و نه کلاهی ماند
شکوه نام تو مانند کوه پابرجاست
نه مثل موج که گاهی نماند و گاهی ماند
به رغم مدعیان، ای خلیج میهنِ من
تو فارس بودی و هستی و فارس خواهی ماند
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#شعر_پایداری
#خلیج_فارس
@golchine_sher
سه چلچراغ
افروختیم تا که در این خانه ما چراغ
آشفت خواب ظلمت دیرینه را چراغ
چشمان ما به ظلمت شب خو گرفته بود
دخمه کجا، سپیده کجا و کجا چراغ؟
اینجا سه چلچراغ به ما نور میدهند:
شمسالشّموس و حضرت معصومه، شاچراغ
معصومه شمع و احمد موسی فروغ او
در تنگنای ظلمت شبها رضا چراغ
خاموش کی شود به هیاهوی بادها
وقتی که روشن است به نور خدا چراغ
هرقدر ظلمت شب یلدا غلیظتر
تابد فزون به وسعت آیینهها چراغ
هرگز نبیند این وطن آسیب از بلا
تا روشن است در دل او این سهتا چراغ
#محمدرضا_ترکی
#شاهچراغ
#شعر_پایداری
@golchine_sher
صبور مثل درختان، پر از بهار بمان
خلیج فارس! سرفراز و استوار بمان
بخند، موج به موج از کرانهها برخیز
سر قرار خودت باش و بیقرار بمان
اسیر سایهٔ این ابرهای تیره مشو
به روشنایی فردا، امیدوار بمان
دهان هلهلهٔ ناخدای بندر باش
طنین شروهٔ جاشوی این دیار بمان
بمان برای جهان سربلند و پابرجا
بمان، ترانهٔ مغرور روزگار بمان
چقدر جان جوان دل به موجهای تو زد
از آن حماسه تو اینک به یادگار بمان
دوباره از همه نامحرمان کناره بگیر
ز دستبرد همه دشمنان کنار بمان
میان نقشه تو ای نام تا همیشه نجیب
خلیج فارس بمان و پر افتخار بمان
#حیدر_منصوری
#شعر_پایداری
#خلیج_فارس
@golchine_sher
خلیج همیشه فارس
همیشه در دل تاریخ این گواهی ماند
برای دشمن تو تا ابد تباهی ماند
گذشت فصل زمستان ولی برای زغال
هنوز هم که هنوز است روسیاهی ماند
هزار تاج به تاراج برده شد اما
همیشه بر سر تو تاج پادشاهی ماند
چه خوابها که یکایک شدند نقش بر آب
چه نقشهها که سر برگههای کاهی ماند
کسی که خواست سر ما کلاه بگذارد
برای او نه سری ماند و نه کلاهی ماند
شکوه نام تو مانند کوه پابرجاست
نه مثل موج که گاهی نماند و گاهی ماند
به رغم مدعیان، ای خلیج میهن من
تو فارس بودی و هستی و فارس خواهی ماند
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#شعر_پایداری
#خلیج_فارس
@golchine_sher
#شعر_پایداری
#مرگ_بر_اسرائیل
نمیترسيم ما از داغها و تلخكامیها
نمیترسيم ما از های و هوی اين حرامیها
براي ما كه معلوم است حقه بازی اينها
نمیترسيم هرگز از ترقهبازی اينها
نمیترسيم از دشمن، ز تهديد و ز تحريمش
اگر درياي خون باشد، نمیگرديم تسليمش
نمیترسيم از آتش، كه ما از نسل زهراييم
و قطره قطره قطره از پی هم، موج درياييم
كه ما حقيم و هرگز از كف باطل نمیترسيم
شهادت افتخار ماست، از قاتل نمیترسيم
نمیخواهيم سازش را و از چالش نمیترسيم
كه ما از داعش و از بدتر از داعش نمیترسيم
بترسيد از دمی كه خون به رگهامان به جوش آيد
همان روزی كه دريای تشيّع در خروش آيد
بترسيد از همين بغضی كه عمری در گلو داريم
بترسيد از شهادت، چون كه آن را آرزو داريم
بترسيد آری آری چون كه ما از نسل طوفانيم
و طومار شما را عاقبت در هم بپيچانيم
كه ما از غصههامان قصهای بشكوه میسازيم
ز سرهای شما تا آسمانها كوه میسازيم
چه پيروزي، چه مرگ، آل علی خوشبخت خواهد بود
بدانيد انتقام ما ز دشمن، سخت خواهد بود
بدان بيت المقدس عاقبت آزاد خواهد شد
بقيع آن روز با عشق علی، آباد خواهد شد
#محمد_رسولی
@golchine_sher
#شعر_پایداری
#مرگ_بر_اسرائیل
#جمهوری_اسلامی_ایران
روی دفتر با اجازه از تفنگ
می نویسم قصه ای با شعر جنگ
روزگاری را روایت می کنم
ظلم ظالم را حکایت می کنم
می نویسم جنگ را تحمیل کرد
می نویسم حمله اسرائیل کرد
کشورم را که پراز پهباد شد
شهر شهرش آتش و بیداد شد
کشورما که مدارا کرده بود؟
راه بحث و گفت وگو وا کرده بود؟
دشنه زد صهیون به ما بیداد کرد
با سلاح گرم استبداد کرد
رهبرم فرمود بی چاره شوید
چون غلط کردید آواره شوید
آسمان در لحظه پر سجیل شد
در جهنم خاک اسرائیل شد
موشک فتاح بر حیفا رسید
چون شبح پیدا و ناپیدا رسید
باچراغ اشک ریسه می زنیم
بر وجود نحس تیشه می زنیم
ما مرید آل پیغمبر شویم
بار دیگرفاتح خیبر شویم
خانه های عنکبوتی تان خراب
قلبهاتان پر ز ترس و اضطراب
چون که بگرفتید جانانی زما
پاسدارانی شهیدانی زما
الفرار! ای قوم صهیون! الفرار!
جای امنی نیست اکنون؛ الفرار!
نوحه ی "آهنگران"آید بگوش
صوت یا صاحب زمان آید بگوش
آرشیم و با کمان آماده ایم
"بانوای کاروان آماده ایم"
ما نمی ترسیم چون از آهنیم
هرکدام از ما حریف صد تنیم
تا بیندازد عصایش را ولی
کار موسایی کند" سید علی"
سحر آل فتنه باطل می کنیم
در کنار قدس منزل می کنیم
ما دوباره دل به دریا می زنیم
موشک از تهران به حیفا می زنیم
با ظهور عشق محشر می کنیم
بار دیگر فتح خیبر می کنیم
#مهدی_حسین_آبادی
#عضوکانال
@golchine_sher
ایستاده در طوفان
منم آن کودک دهه شصتی
دختر روزهای بمباران
کام من را به تربت آغشتند
نام من را گذاشتند ایران
سوت خمپاره، نالۀ آژیر
توی گوشم هنوز جا مانده
طفل نوپای آن زمان امروز
مادری شد که روی پا مانده
منم آن کودک دهه شصتی
با همان خاطرات سرخ و سیاه
در همان زیرپلۀ تاریک
کوچه پس کوچههای نیروگاه..
موشک از روی بام رد میشد
پدرم رفته بود نخلستان
در صف پیت نفت یخ میزد
مادرم صبحهای بعدِ اذان
جنگ ما را سوار وانت کرد
با خودش برد ساحلِ گیلان
مینوشتیم پشت هر نامه
برسد دستِ نخلِ خوزستان
دهۀ شصت فصل رویش بود
خاک سرخش جوانه میآورد
روحمان هرچقدر کودک بود
جنگ ما را بزرگتر میکرد
ضربۀ جنگ گرچه کاری بود
خندهها مثل رود جاری بود
گرچه باد خزان شبیخون زد
رنگ تقویمها بهاری بود
آسمان نور را تعارف کرد
سالهای سیاه آبی شد
چشم خورشید و ماه روشن شد
خاک ایرانم آفتابی شد
منم آن کودک دهه شصتی
مثل سرو ایستاده در طوفان
با همین اقتدار خواهد ماند
ریشهام در دل تو ای ایران
#سمیه_خردمند
#شعر_پایداری
#ایران_اسلامی
@golchine_sher
شهید باش
یک عمر زنده باش ولیکن شهید باش
هر دم پیِ حماسه و عزمی جدید باش
حتی اگر تمام جهان غرق تیرگیست
چون ماه در سراسر شب روسفید باش..
یک لحظه از امید دلت را تهی مکن
اما ز هرچه غیر خدا ناامید باش
چون سرو، سرفراز میان ستمگران
در خلوت و نماز ولی مثل بید باش..
بر دست اهل صدق بزن بوسه چون نسیم
بر قامت نفاق چو توفان، شدید باش..
در ماتم حسین علی گریه کن ولی
در فکر محو این همه شمر و یزید باش
#افشین_علا
#شعر_پایداری
@golchine_sher