eitaa logo
گلچین شعر
16.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
436 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
یک عده داغدار غم غزه بوده اند غم خورده اند و از ته دل غم سروده اند یک عده کر شده است جهان از سکوتشان دل از تمام عالم و آدم ربوده اند! کورند در برابر ظلمی که می شود لب را فقط به مدح سیاهی گشوده اند نفرین ولی به طائفه ی کاسبان خون آنانکه دل به طبع جنون آزموده اند «پروازی» اند و شهره ی عالم، برای پول... همواره در رثای فلسطین سروده اند @gida13 @golchine_sher
16.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به جز دریغ، چه از دست من برآمده است؟! مرا به غزه ببر، طاقتم سرآمده است هنوز داغِ خبرهای پیش از این، تازه‌ست خبر رسیده، خبرهای دیگر آمده‌ است خبر رسیده... خبر، کودکی‌ست در آوار که زارِ زار پی نعش ‌مادر آمده است خبر رسیده... خبر، بی‌قراری پدری‌ست که لرزه بر تنش از سوگ دختر آمده است خبر رسیده، خبر، ضجه‌ی پرستاری‌ست که از تنفس گل‌های پرپر آمده است خبر رسیده... ولی خواب بُرده دنیا را خبر رسیده: کجایید؟! محشر آمده است مرا به غزه ببر تا نماز بگذارم که صبح صادقِ الله اکبر آمده است بیا به غزه ببر، شعر خون‌چکانِ مرا که آفتاب زده...، تیغ‌ها برآمده است بگو به حرمله‌، در چله تیر مگذارد بگو که دوره‌ی کودک‌کشی سرآمده است از این نبرد مبادا که جا بمانم من که حیدر است پی فتح خیبر آمده است نه! کارساز نشد شعر...، کارزار کجاست؟ مرا به غزه ببر طاقتم سرآمده است @golchine_sher
دنبال معانی فرح می گردد آن گوشه که مرگ چون شبح می گردد در غزه شهید اگر نشد کودک شهر در آتش مهلک «رفح»... می گردد @golchine_sher
آری فقط از جلوه ی دلدار بگو ای شاعر از آن، دلبر غدّار بگو سلّاخی طفلان رفح را دیدی؟! حالا بنشین و از لب یار بگو (طائف) @golchine_sher
ای وعده ی حق به داد خواهی تعجیل در صـور چـرا نمی دمد اسرافیل!؟ از غصـه ی غـزه و رفح باید مـرد لعنت بـه جهــان حامــی اسـرائیل @golchine_sher
شهر پروانه‌ها خواب آرام شهر پروانه به لب عنکبوتیان زهر است او که جز با نژاد شوم خودش با تمام جهانیان قهر است باز آتش ترند اخبار است خبر آمد که آه... اردوگاه! پستها پشت پست می‌آیند ما فقط لایک می‌کنیم و نگاه پسری درد را به سینه فشرد مادری آه را به دامن داشت ساقه‌ی لاله را به دست گرفت پدری داغ بی‌سری برداشت بال پروانه‌های سوخته را بادها بال داد و بالا برد خبر شهر بی‌خبرها را محض دلشوره سمت دریا برد به دلت شورشان نیفتاده؟! مگر این تو... تو نیستی ای رود؟! آی انسانیت جواب بده! وقت یک استوری تازه نبود؟! کاش پروانه‌های آتش‌بال! چشم خواب مرا بسوزانند بعد از این داغ، عصر تشنگی است پس سراب مرا بسوزانند او میاید به‌نام فصل بهار او میاید برای فصل خطاب بعد از این قرن‌های تفتیده می‌رسد بر زمین عقیده‌ی آب @snhashemvarzi @golchine_sher
خبر نداشت کسی از شبِ عذاب گرفته به غیر حنجرِ زخمیِ التهاب گرفته پناه مردم آوارهٔ بدون رفاه است رفح، در این شبِ طوفانیِ سحاب گرفته قدم گذاشته روی پلِ معلقِ تاریخ و تکیه داده به زانوی اضطراب گرفته قسم به اشک غریب پدر به پیکر دختر دمی که آتشِ شر از گلش گلاب گرفته من از طراوت وسرسبزی جهان چه بگویم به خانوادهٔ عکس سیاه قاب گرفته تنِ نحیف گروهِ از این به بعد کفن پوش و چشم‌های برای همیشه خواب گرفته بریده باد! نخ روی خصم دار نگشته به زیر سایهٔ تسبیح ها ثواب گرفته تکیده باد! درختی که استوار نماند شکسته باد! تن ریشه در سراب گرفته کسی به داد تو خواهد رسید دختر غزه زمینِ چشمِ قشنگت اگر که آب گرفته غمت مباد! کسی مهربان‌تر از پدرت هست کسی که از نفسش گرمی آفتاب گرفته و دانه دانه غمت را بگو که می‌شِنَود او بگو تو... حنجر زخمی التهاب گرفته @golchine_sher
با دخترم اخبار می دیدم با حال خوب و سرخوش و خندان با گریه خوابش برد وقتی دید یک صحنه از آزار یک حیوان ناراحتی و بغض فرزندم چون آتشی بر حاصل من بود اشکش که جاری بود برگونه آوار غمها بر دل من بود خواب غم آلودش ، الهی که مانند مرهم بر دلش باشد ای کاش من هرگز نبینم که کوچکترین غم در دلش باشد آرام و فارغ از غم و اندوه خوابید و من اخبار می دیدم اخبار از داغ می گفت هی صحنه ی خونبار می دیدم یاد مدینه گریه میکردم وقتی که چادرها در آتش بود بر صورتم سیلی زدم وقتی بر دامن یک دختر آتش بود بالای دست یک پدر دیدم شش ماهه ای که بر تنش سر نیست اهل کنایه بودم از اول اینجا سکوت از حرف بهتر نیست؟؟ جایی که ظالم از دل مظلوم در حال خون خواری است ای دنیا اف بر منی که بی طرف هستم تاریخ تکراری است ای دنیا تاریخ عبرت می دهد ما را روضه عجب درسی به من آموخت از روضه بیرون آمدم دیدم در آتش تب دخترم میسوخت @golchine_sher