حنا خریدهام از قم برای گیسویت
سفیدتر شده از قبل، مادرم! مویت
کشیدی از سر ما دست و بیخبر هستی
که روی طاقچه دق میکند النگویت
هنوز میپرم از خواب و میشوم نگران
که یکزمان نشود دیر، وقتِ دارویت
بیا و کاسهی آبی به پای ماه بریز
چرا تُهی شده گلدانِ خانه از بویت؟
بیا برایم عروسی بگیر و شادی کن
کجاست آن همه احساس و آن هیاهویت؟
نگاه، مادر من! طاق آسمان ابری است
مرا پناه بده زیر چتر ابرویت
و کاش قبر تو یکمُرده بیشتر جا داشت
که دفن میشدم آن ظهرِ تیره، پهلویت
#سعید_مبشر
@golchine_sher
قبل از تو انسان حرف انسان را نمیفهمید
گُل را نمیدانست، باران را نمیفهمید
«آن»ی که از صبح ازل پیچیده در هستی
انسان قبل از خندهات، «آن» را نمیفهمید
انسان قبل از چشمهایت هر چه میکوشید
پیداییِ آن ذات پنهان را نمیفهمید
هر شب میآمد بشنود عطر صدایت را
حتی ابوجهلی که قرآن را نمیفهمید
در بیزمان بوسیده پایت را و الّا رود
در خود معطل بود و «جریان» را نمیفهمید
تا آمدی انسان به انسان گل تعارف کرد
قبل از تو انسان حرف انسان را نمیفهمید
#سعید_مبشر
#حضرت_محمد_ص
@golchine_sher
به خنده خلوت خود را به من تعارف کرد
گریست از هیجان، چشم آسمان پُف کرد
گرفت دست مرا، از درون درخت شدم
نخواند وِردی و در روح من تصرف کرد
دلش گرفتهی غم بود و از زلیخا گفت؛
که حیف از آن همه حُسنی که خرج یوسف کرد
به دورها نظر انداخت _از خودم به خودش _
مرا مسافر یک راه بیتکلف کرد
سرم به شانهاش افتاد و رادیو میگفت:
شهاب نابلدی با زمین تصادف کرد
«زمان گذشت وَ ساعت چهار بار نواخت»
وَ رأس بوسهی ما ناگهان توقف کرد.
#سعید_مبشر
@golchine_sher
جنگ از تو خواب و خانه اگر دزدید
از من تو را گرفت و نگاهت را
در خون نشانده باز غمی تازه
آن چشمهای سرمهسیاهت را
یادت که هست؟ گوشهی ریلآهن
گفتی شناسنامهی من زخم است
بوسیدمت دوبار و سپس در مه
کردم درست شال و کلاهت را
ما از دو سوی ریل روان بودیم
ما از هزار سو نگران بودیم
گفتی اگر زدند و من افتادم
تنها برو ادامهی راهت را
گفتم شب است و نور خطر دارد
اینجا درخت نیز تبر دارد
خاموش کن به گریه در آغوشم
سیگارهای روشن آهت را
گفتم عبور میکنی از دریا
گفتی ولی بدون گذرنامه؟...
گفتم قسم بخور به سحر، شاید
دنیا قبول کرد گواهت را
افتادی از بلندی و میگفتی:
من عاشقم، گناه من از عشق است
پنداشت همعشیرهی سارایی
رودی که شُست و بُرد گناهت را...
نام تو را گذاشتهام باران
اسم تو را گذاشتهام انجیر
فردا میان باغچه میکارم
بعد از اذان صبح، گیاهت را
#سعید_مبشر
@golchine_sher