بگذار که چشمان تو را وام بگیرم
با دیــــدن دنیـای تــو آرام بگیرم
تَردستی لبهای تو را دیدم و باید
از شیــوهی خندیدنت الهام بگیرم
در هر قدمم شوق رسیدن به تو جاری است
میخواهم از ایـــــن راه ســــرانجام بگیرم
من شاعر درباریام و چشم تو کافی است
تا خیـــــره در آن باشـــــم و انعـام بگیرم
عمریست که در پیچ و خم زندگیام، کاش
یک لحظــــه در آغــــوش تــــو آرام بگیرم...
#محمد_غفاری
@golchine_sher
بگذار که چشمان تو را وام بگیرم
با دیــــدن دنیـای تــو آرام بگیرم
تَردستی لبهای تو را دیدم و باید
از شیــوهی خندیدنت الهام بگیرم
در هر قدمم شوق رسیدن به تو جاری است
میخواهم از ایـــــن راه ســــرانجام بگیرم
من شاعر درباریام و چشم تو کافی است
تا خیـــــره در آن باشـــــم و انعـام بگیرم
عمریست که در پیچ و خم زندگیام، کاش
یک لحظــــه در آغــــوش تــــو آرام بگیرم...
#محمد_غفاری
@golchine_sher
#شعر_پایداری
فرقی نمیکند که خزان است یا بهار
ما ایستادهایم چنان سرو، استوار
ما ایستادهایم، که مرگ از نشستن است
تا سنگ کینه هست، هراسِ شکستن است
باید که خشکتر شود اینجا سرابشان
آشفتهتر شوند، ز تعبیر خوابشان
ما صف کشیدهایم، که از خویش بگذریم
ما از تبار حضرت سلمان، ابوذریم!
هر جا که ظلمت است، چنان شمع روشنیم
با دشمنانِ آینهها سخت دشمنیم
با ظلم دشمنیم، و این افتخار ماست
تا پای جان عقب ننشستن، شعار ماست
هیهات از آن زمان که بگوییم خستهایم
باید وفا کنیم به عهدی که بستهایم
هشدار میدهیم به آنجا که نور نیست
آینده روشن است، زمانی که دور نیست-
میآید آنکه وارث خون خداست او
قول خدا و منتقم کربلاست او
#محمد_غفاری
@golchine_sher