eitaa logo
گلچین شعر
16.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
436 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
هستم، ولی نباشی اگر، نیستم پدر من بی‌تو غیر هیچ، مگر چیستم پدر؟ نام و نشانی تو اگر روی من نبود در خاطرم نبود که من کیستم پدر یادش بخیر! خستگی‌ات را چه می‌تکاند هرسال کارنامه‌ی پر بیستم پدر یک‌عمر آب‌و‌نان من از زحمت تو بود در سایه‌ی حمایت تو زیستم پدر احساس می‌کنم که خدا راضی از من است وقتی به احترام تو می‌ایستم، پدر ...! @golchine_sher
از غصه و درد سهم او بیشتر است سلطان کمر خمیده ی کارگر است کوه جبروت است ولی پاک و زلال از جنس فرشته هاست نامش «پدر» است @golchine_sher
دنبال چه می‌گردی پدرم؟ چرا صورتت این همه رو به زمین نزدیک است من از این تای کمر می‌ترسم تو هنوز سلام آفتاب‌های بی شماری را نداده‌ای رو به زمین نه به آسمان خیره شو صاف بمان ستون این خانه نفهم است یادش نده ویرانی این سقف چگونه ست @golchine_sher
از غصه و درد سهم او بیشتر است سلطان کمر خمیده ی کارگر است کوه جبروت است ولی پاک و زلال از جنس فرشته هاست نامش «پدر» است @golchine_sher
نیم ساعت پیش، خدا را دیدم که قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت و رو به ایوانی که من ایستاده بودم، آمد آواز که خواند، تازه فهمیدم پدرم را با او اشتباهی گرفته‌ام @golchine_sher
دنبال چه می‌گردی پدرم؟ چرا صورتت این همه رو به زمین نزدیک است من از این تای کمر می‌ترسم تو هنوز سلام آفتاب‌های بی شماری را نداده‌ای رو به زمین نه به آسمان خیره شو صاف بمان ستون این خانه نفهم است یادش نده ویرانی این سقف چگونه ست @golchine_sher
هر صفحهٔ تقویم زمستان پدر باریده غمی به باغ و ایوان پدر یک عمر به انتظار سرسبز شدن چون برف سفید گشته چشمانِ پدر 🌷🌷🌷 از جامِ لبش بادهٔ هو می‌ریزد از باغِ رُخش عطر وضو می‌ریزد یکبار پدر از ته دل آه کشد سنگ از دل آسمان فرو می‌ریزد 🌷🌷🌷 درمان «نداری» همه رؤیایش بود دائم نگران صبح فردایش بود یک عمر پدر دویده بود و اکنون دارایی او فقط دواهایش بود 🌷🌷🌷 جنگنده و لبریز امید، اما تو... کس نیست دگر حریف من حتی تو با عشق پدر رستم دستانم من ای چرخ بچرخ تا بچرخم با تو 🌷🌷🌷 دستانِ تهی، هجومِ بدحالی‌ها چشمانِ تکیده، لاکی قالی‌ها فهمیدم از این نگاهِ خوشبینانه لیوان پدر پُر است از خالی‌ها تعریف پدر را قلم عشق این گونه نوشته‌ست: مردی که فرشته‌ست @golchine_sher
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﻘﻒ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺧﺮﺍﺏ ﻧﺸﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ ﻣﺤﮑﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩﻫﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﭘﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻓﮑﺮ می‌کنم ﮐﻪ ﺷﺎﻧﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﺘﻮﻥﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ @golchine_sher
می زند لبخند تا شاید بخنداند مرا خوب میدانم تکیده قامتش این روزها خسته و افسرده می آید پر از شرمندگی باز هم آزرده دل،دولا کمر،بابای ما چند ماهی می شود در جستجوی کار نو می رود با خنده صبح وشام می گیرد عزا روی سرخ وسیلی واین آبروی لعنتی کم کَمک دارد پشیمان میکند ما را حیا آشنایان هم غریبه،دوستان هم کور وکر از لب بابا نمی افتد توکل برخدا روزهای خوب می آیند! می دانم ولی... خرد شد بابا از این درد و غم بی انتها @golchine_sher
پدرم کارگر است به مزرعه می‌آید با آخرین ستاره از آسمان صبح و بازمی‌گردد با اولین ستاره در آسمان شب پدرم خورشید است @golchine_sher
برای روشنیِ خانه شعله ور بودن درون معرکه در معرض خطر بودن میان هجمه ی اندوه و درد خندیدن برای سینه ی فرزند خود سپر بودن همیشه با لب خندان به خانه برگشتن برای تلخی این زندگی شکر بودن به تند باد حوادث زدن بخاطر نان به پینه های کف دست مفتخر بودن به جرم دست فروشی، به جرم کسب حلال درون کوچه و پس کوچه دربدر بودن در اوج خستگی از درد و رنج دم نزدن در اوج خستگی محض، بال و پر بودن... هزار بیت نوشتند و شعر درماند از بیان ذره ای از واژه ی «پدر بودن» @golchine_sher
پدرم کارگر است به مزرعه می‌آید با آخرین ستاره از آسمان صبح و بازمی‌گردد با اولین ستاره در آسمان شب پدرم خورشید است @golchine_sher