ز تشنگی تو رها می شوی یقین پسرم
اسیر تیر بلا می شوی یقین پسرم
هنوز غنچه ای امّا ز تند باد زمان
ز شاخه زود جدا می شوی یقین پسرم
چو مرغِ بسته پَری در قفس چرا نالی؟
ز بند فاصله وا می شوی یقین پسرم
چه غم به خونِ گلویت نشسته قنداقت
ز خون به رنگِ خدا می شوی یقین پسرم
به گوشِ کس نرسیده اگر چه ناله ی تو
دلیلِ آلِ عبا می شوی یقین پسرم
میانِ آن همه جنگاورانِ دشتِ نبرد
زبانزد رُقبا می شوی یقین پسرم
چه ساکت آمدی و پُر زهیمنه رفتی!
یگانه گوهرِ ما می شوی یقین پسرم
سه شعبه تیری اگر چه نموده خاموشت
به گوشِ خلق ، صدا می شوی یقین پسرم
فرازِ دستِ خود آن روز تیره می دیدم
شهیدِ قومِ دغا می شوی یقین پسرم
ز قولِ شاهِ شهیدان به گریه ( شایق) گفت:
شهید کرب و بلا می شوی یقین پسرم
#اکبرحمیدی_شایق
#عضوکانال
#یاعلی_اصغر
@golchine_sher