من منتظرم تا که بیایی خورشید
غمهای دلم را برُبایی خورشید
دلتنگی من چاره ندارد برگرد
بیتاب تواَم بگو کجایی خورشید؟
#محمدحسن_محمدی
@golchine_sher
چشمم به حرف آمده و بی قرار، لب
کی بشکند سکوت مرا بی گدار، لب
تقدیم تو هزاره ی من! یک هرات چشم
نا قابل است سهم تو یک قندهار، لب
"بودا" دل من است که تخریب می شود
بوسه است مرهم دل ومرهم گذار: لب
می رقصمت چنین که تویی در نواختن
نی : لب، کمانچه : لب، دف و چنگ و دوتار: لب
در حسرتم که اول پائیز بشکفد
بر شاخه ات شکوفه ی سرخ انار - لب
#سیده_کبری_موسوی_قهفرخی
@golchine_sher
نگاه پنجره ها بود و کوچ سرخ کبوتر
و آسمان همه در داغ آفتاب شناور
چه دست های سیاهی که دیو شوم بر انگیخت
به انهدام پرنده ،به قتل عام صنوبر
پرنده پر زد و تا فرصت همیشه سفر کرد
و دشت سهم عطش شد، پر از ترانه ی پر پر
شبی رسید ،شبی با هزار قصه ی زیبا
شبی که عاطفه شد ، در نگاه ماه منور
به باغ خندی خورشید ، عاشقانه صمیمی
من و تو هم نفس هم ، من و تو مثل برادر
هوا هوای عطش بود و کوچ سرخ پرستو
ولی من و تو نشستیم گنج خانه مکدر
نگاه پنجره ها بود و کوچ سرخ کبوتر
و بعد ار آن سخنی نیست از چفیه و سنگر
#حسین_اصغری_سوادکوه
#عضوکانال
@golchine_sher
من دلم تنگست احوالی ندارم روبه راه
چشم بر در مانده ام با خود ندارم غیرِ آه...
پا به ماهم باز هم دردِ غزل آغاز شد
باز دارد میرسد نوزادِ گریانی ز راه...
میکشم افتانو خیزان خویشرا بیدستو پا
باز باران ، باز آه و ناله و افسوس و چاه...
مستماز بس خونِدل خوردم زجامِ غم رفیق
بسکهدر عزلت نشستم سر بهزانو روبهماه...
روزگاری کوه بودم، تکیه گاهِ امنِ تو
مرحبا با رفتنت میسازی از یک کوه کاه...
میروم با یک جهان دلتنگی و دلواپسی می روم با بیقراری در هوای یک نگاه...
کاش از یادت نمیبردی مرا ای سنگدل
آهِ این آیینه میگیرد تو را یک روز ! آه..!
#حسن_کریمزاده
#عضوکانال
#منتظر
@golchine_sher
34.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونه کودکی رفتی که مقصد شد همان فردا
کجا رفتی شتابان دل زدی بر آبی دریا
از اینجا بیخبر رفتی و از شادی گذر کردی
که رفت از قصر زیبایت هزاران آینه غوغا
شروعِ درس شد بارانی از تصمیم کبری و
درختی نیست تا زیرش کتابم را کنم پیدا
پدر کو؟ خانهاش کو؟ آن حیاط با صفایش کو؟
گذشتن، خاطرات اما نرفتند از نگاه ما
پدر! همراه با آن قاصدکها تا کجا رفتی؟
که اینگونه نگاهم سمت تو چرخیده شد بالا!
به لحنِ این غزل دارم سلامت میدهم اما
ندارم، سایهات بر سر که قربانت کنم جان را !
#فاطمه_یارندپور
#عضوکانال
@golchine_sher
نخل کهنسال
زانو مزن ای نخل کهنسال تنومند
آسوده مباش ای دل دریایی اروند
جنگ است هنوز ، ای تن بیتاب تکاور
آرام مگیر ای نفس تند پدافند
از پا منشین ای شرر شعر حماسی
شوری بنگار ای قلم قهر خداوند
نه شرقی و نه غربی و نه هر بت دیگر
در کشتن ما ، روبه و کفتار شریکند
جنگ است هنوز ای اُحدِ زخمی تاریخ
ننگ است بمیریم به ترفند دو لبخند
هشدار فراموش شود فتنهی دوران
زنهار که قرآن به سرِ نیزه نخوانند
رفتند شهیدان که علی زنده بماند
یک دشت پر از لاله به پابوس دماوند
#علی_اکبری
#عضوکانال
@golchine_sher
🍃🌺 در حمایت از فلسطین و نیروی مقاومت
با آرزوی آزادی قدس شریف بحق المهدی(عج)
🌺🍃
آغاز کن با ذکر "یاحیدر" شبیخون را
در هم بکوب ای دستِ حزب الله؛ صهیون را
هنگام از جا کندنِ قلبِ تلآویو است
جاری کن از حیفا شبی دریاچهٔ خون را
غمدیده ای و هرگز از یادت نخواهد رفت
خاکِ #فلسطین را و کوچه هایِ گلگون را
اشک از نگاهِ #غزه بردار و بگو دیگر-
حسرت نخور آبادیِ از غزه-بیرون را
حتما بگو که در حیاطِ خانه می بینی-
فردا دوباره قدکشیدن هایِ زيتون را
هستیم مثل کوه پشتَت؛ تا نجاتِ #قدس
لبریز کن از خشم؛ آن چشمان ِ محزون را
مثل همیشه با "أشِدّاءُ عَلىَ الکُفّار"
با کشتنِ باطل؛ بچرخان چرخ گردون را
باید بفهمانی به اسرائیل با موشک-
حکم ِ تعرّض را...سزایِ نقض قانون را
ما مردِ میدانِ نبردیم و تماشا کن
این لشکرِ پابه رکابِ رو به افزون را
از تفرقه بیزار و می گیریم در پنجه
آخر گلویِ نحس ِ اسرائیلِ ملعون را
ای امّت اسلام برخیزید با #وحدت
هنگام غفلت نیست! دریابید اکنون را
اهل تشیّع با تسنّن یک هدف دارند
نابودیِ صهیون!...بیا دریاب مضمون را
ای مشتِ پُر تاثیر با فریادِ #خوانخواهی
از خوابِ خوش بیدار کن حکّام مدیون را
"وحدت" میانِ مسلمین نابود خواهد کرد-
صهیونِ نامشروع را؛ این چند میلیون را
این چند میلیون میشود برچیده از عالَم
غیرت اگر جویا شود احوالِ مجنون را
همواره پشتیبانِ تو هستیم حزب الله
آتش بسوزان! شعله ور تر کن شبیخون را!
#اسرائیل_از_صحنه_روزگار_محومیشود
#فلسطین_قطعا_آزاد_خواهد_شد
#فان_حزب_الله_هم_الغالبون
#یا_أیهاالمسلمون_إتحدوا
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher
تویی که در دل من ردّ پا گذاشتهای
مرا به دستِ کدام آشنا گذاشتهای؟
شبیه آن چمدانم که غرقِ دلتنگیاست
تـو باز کـولـهٔ غم را بـنا گذاشتهای؟
کنار این همه شبهای بیفروغ ببین
که قلب نازک من را کجا گذاشتهای
هنوز برقِ نگاهت درونِ چشمم هست
نگاه کن که چه ردّی به جا گذاشتهای!
اگر چه رفتهای اما هنوز منتظرم
بیا که دستِ مرا در حنا گذاشتهای!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
با گریه بهتر می کنم حال جهانم را
سر می کشم تا آخر سم، استکانم را
با تو نشد عاشق بمانم مرگ بهتر بود
دنیا گرفت انگار با دست تو جانم را
مانند پاییزی که دارد می کند کوتاه
عمر زمستان بلند گیسوانم را
تقویم ها را کوک کردم روی تنهایی
با وقت تو تنظیم کردم پس زمانم را
تلفیق من با تو شبیه آب و آتش بود
میزان من کج کرده کل کهکشانم را
حافظ کدامین فال تو اینگونه بد آمد
دیگر نخواهم دلبر ابرو کمانم را !
یک قرن بارانم خیابان های بی چترم
آتش زده سرمای دستت استخوانم را
دلتنگ دست گرم و عاشق پیشه ای هستم
چتری که آبی تر ببینم آسمانم را
◾
تاوان سخت دل سپردن... شعر گفتن نیست
چیزی به اسم زندگی بسته دهانم را
#الهه_بیات_مختاری
#عضوکانال
@golchine_sher