eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
860 عکس
298 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
بویِ عَطرِ تو غَزَل ریخت به جان و تَنِ مَن ..!! دوری ..!!! اَمّا ..! تو کنارِ دِلَمی اینجایی ... @golchine_sher
خراب کرده‌ام آقا خودت درستش کن امید آخر دنیا خودت درستش کن نمانده پشت سر من پلی که برگردم خراب کرده‌ام آقا خودت درستش کن ببین چگونه به هم خورده کار من ماندم به حق حضرت زهرا خودت درستش کن گرفت دست مرا هرکسی، زمینم زد شکست بال و پرم را خودت درستش کن سفال توبه خود را شکسته‌ام از بس ترک‌ترک شده اما خودت درستش کن اگرچه پیش تو در خلوت آبرویم رفت برای محشر کبری خودت درستش کن ثمر نداده درخت «الهی العفو»م به پیش صاحب نجوا خودت درستش کن شکسته بال و پر من ولی دلم تنگ است سفر به کرببلا را خودت درستش کن علیمرادی @golchine_sher
هرچند که هوش و علم یاری بکند هرقدر بشر گریه و زاری بکند در سايه ی بی عدالتی می ماند تا وارث ذوالفقار کاری بکند رضایی @golchine_sher
گر بدانند با خیالت تا کجا ها رفته ام ... مردمان این زمانه سنگسارم میکنند عرب عامری @golchine_sher
خودخوری یک بخش از صبر است، عاشق می کشد؛ مثل موجی که به صورت می کشد چنگال را @golchine_sher
در خانه مانده عطر خوش ربنای تو امروز زنده ام به هوایِ دعای تو همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه های تو خیلی به مجتبایِ تو برخورد فاطمه! فامیل کم گذاشت برایِ عزای تو جایِ تمام شهر خودم گریه می کنم از بسکه خالی ست در این خانه جای تو زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم باشکوه بگیرم برای تو از دستِ گریه هایِ تو راحت شد این محل شِکوه نمی کنند به من از صدای تو دیگر به تیغ فتنه ی کوفه نیاز نیست خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو @golchine_sher
تمام طول هفته را به انتظار جمعه‌ام دوباره صبح، ظهر نه غروب شد نیامدی جهاندار @golchine_sher
از عشق من به هرسو، در شهر گفتگویی‌ست من عاشق تو هستم، این گفتگو ندارد دارد متاع عفّت، از چارسو خریدار بازار خودفروشی، این چارسو ندارد جز وصف پیش رویت، در پشتِ سر نگویم رو کن به هرکه خواهی، گل پشت‌ورو ندارد گر آرزوی وصلش پیرم کند، مکن عیب عیب است از جوانی، کاین آرزو ندارد خورشید روی من چون، رُخساره برفُروزَد رخ برفروختن را، خورشیدرو ندارد سوزن ز تیر مژگان، وز تارِ زلف نخ کن هرچند رخنه،ی دل، تابِ رفو ندارد او صبر خواهد از من، بختی که من ندارم من وصل خواهم از وی، قصدی که او ندارد @golchine_sher
فکری برای وضع بد این گدا کنید باشد قبول من بدم اما دعا کنید هر کار می‌کنم دلم احیا نمی‌شود قرآن به نیت من بیچاره واکنید بی‌دردی‌ است دردِ من در به در شده بر درد عشق جان مرا مبتلا کنید برگشته‌ام به سوی شما ایها العزیز در خیمه‌گاه خویش مرا نیز جا کنید بی التفاتِ دوست تقلا چه فایده؟ قدری به دست و پا زدنم اعتنا کنید در پشت خانه‌ تو نشستن مرا بس است اصلاً که گفته حاجت من را روا کنید؟! شیرازی @golchine_sher
دلبند سالهای عزيز جوانی ام بنشين خوش آمدی به شب شعر خوانی ام چيزی نمانده با تو به آغاز فصل عشق ای قهرمان زندگی داستانی ام يك عمر در سكوت و صدايم غزل شدی تا خوانده باشی از غم بی هم زبانی ام با تو دلم خوش است و سرم گرم روزگار ای بهترين دليل غم و شادمانی ام من شهريار ناز ثريايی توام بنشين به وقت آمده شوق جوانی ام گاهی به نام عشق صدايت كه ميكنم انگار از تمام جهان می رهانی ام @golchine_sher
می خواهم از این آینه ها خانه بسازم یک خانه برای تو جداگانه بسازم یک خانه ی صحرایی بی سقف پُر از گُل با دور نمای پَر پروانه بسازم من در بزنم، باز کنی، از تو بپرسم آماده ای از خواب تو افسانه بسازم؟ هر صبح مربای غزل، ظرف عسل، من با نان تن داغ تو صبحانه بسازم شاید به سرم زد، سر ظهری، دم عصری در گوشه ی آن مزرعه میخانه بسازم وقتی که تو گنجشک منی، من بپرم باز یک لانه به ابعاد دو دیوانه بسازم می ترسم از آن روز خرابم کنی و من از خانه ی آباد تو ویرانه بسازم ... @golchine_sher
این دل شکستنی است کمی التفات کن در حمل و نقلِ این دلِ من احتیاط کن! دارد هوای رابطه ها خوب می شود کوشش برای وُسعتِ این ارتباط کن ای مهربان! که قهرِ تو از حد گذشته است فکری برای پاسخِ این شایعات کن من با کمی نگاه و عسل خوب می شوم! درمانِ من به داروی چای و نبات کن! بگذر ز شاه و فیل و وزیر و سپاه و اسب رُخ بر رُخم گُذار، مرا کیش و مات کن! بازارِ شعر و عاطفه و گُل کساد شد یک مدتی کنارِ کوچه ی باران بساط کن قلبم به دستِ توست، مبادا که بشکنی جانِ  تمامِ آینه ها احتیاط کن... @golchine_sher