بویِ عَطرِ
تو غَزَل ریخت
به جان و تَنِ مَن ..!!
دوری ..!!!
اَمّا ..!
تو کنارِ دِلَمی اینجایی ...
#محسن_بوجار
@golchine_sher
خراب کردهام آقا خودت درستش کن
امید آخر دنیا خودت درستش کن
نمانده پشت سر من پلی که برگردم
خراب کردهام آقا خودت درستش کن
ببین چگونه به هم خورده کار من ماندم
به حق حضرت زهرا خودت درستش کن
گرفت دست مرا هرکسی، زمینم زد
شکست بال و پرم را خودت درستش کن
سفال توبه خود را شکستهام از بس
ترکترک شده اما خودت درستش کن
اگرچه پیش تو در خلوت آبرویم رفت
برای محشر کبری خودت درستش کن
ثمر نداده درخت «الهی العفو»م
به پیش صاحب نجوا خودت درستش کن
شکسته بال و پر من ولی دلم تنگ است
سفر به کرببلا را خودت درستش کن
#موسی علیمرادی
@golchine_sher
هرچند که هوش و علم یاری بکند
هرقدر بشر گریه و زاری بکند
در سايه ی بی عدالتی می ماند
تا وارث ذوالفقار کاری بکند
#مهدی رضایی
@golchine_sher
گر بدانند با خیالت تا کجا ها رفته ام ...
مردمان این زمانه سنگسارم میکنند
#فرامرز عرب عامری
@golchine_sher
خودخوری یک بخش از صبر است، عاشق می کشد؛
مثل موجی که به صورت می کشد چنگال را
#میثم_رنجبر
@golchine_sher
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
در خانه مانده عطر خوش ربنای تو
امروز زنده ام به هوایِ دعای تو
همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند
من بودم و همین دو سه تا بچه های تو
خیلی به مجتبایِ تو برخورد فاطمه!
فامیل کم گذاشت برایِ عزای تو
جایِ تمام شهر خودم گریه می کنم
از بسکه خالی ست در این خانه جای تو
زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم
یک ختم باشکوه بگیرم برای تو
از دستِ گریه هایِ تو راحت شد این محل
شِکوه نمی کنند به من از صدای تو
دیگر به تیغ فتنه ی کوفه نیاز نیست
خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو
#وحید_قاسمی
@golchine_sher
تمام طول هفته را به انتظار جمعهام
دوباره صبح، ظهر نه غروب شد نیامدی
#مهدی جهاندار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@golchine_sher
از عشق من به هرسو، در شهر گفتگوییست
من عاشق تو هستم، این گفتگو ندارد
دارد متاع عفّت، از چارسو خریدار
بازار خودفروشی، این چارسو ندارد
جز وصف پیش رویت، در پشتِ سر نگویم
رو کن به هرکه خواهی، گل پشتورو ندارد
گر آرزوی وصلش پیرم کند، مکن عیب
عیب است از جوانی، کاین آرزو ندارد
خورشید روی من چون، رُخساره برفُروزَد
رخ برفروختن را، خورشیدرو ندارد
سوزن ز تیر مژگان، وز تارِ زلف نخ کن
هرچند رخنه،ی دل، تابِ رفو ندارد
او صبر خواهد از من، بختی که من ندارم
من وصل خواهم از وی، قصدی که او ندارد
#شهریار
@golchine_sher
فکری برای وضع بد این گدا کنید
باشد قبول من بدم اما دعا کنید
هر کار میکنم دلم احیا نمیشود
قرآن به نیت من بیچاره واکنید
بیدردی است دردِ من در به در شده
بر درد عشق جان مرا مبتلا کنید
برگشتهام به سوی شما ایها العزیز
در خیمهگاه خویش مرا نیز جا کنید
بی التفاتِ دوست تقلا چه فایده؟
قدری به دست و پا زدنم اعتنا کنید
در پشت خانه تو نشستن مرا بس است
اصلاً که گفته حاجت من را روا کنید؟!
#محمدجواد شیرازی
@golchine_sher
دلبند سالهای عزيز جوانی ام
بنشين خوش آمدی به شب شعر خوانی ام
چيزی نمانده با تو به آغاز فصل عشق
ای قهرمان زندگی داستانی ام
يك عمر در سكوت و صدايم غزل شدی
تا خوانده باشی از غم بی هم زبانی ام
با تو دلم خوش است و سرم گرم روزگار
ای بهترين دليل غم و شادمانی ام
من شهريار ناز ثريايی توام
بنشين به وقت آمده شوق جوانی ام
گاهی به نام عشق صدايت كه ميكنم
انگار از تمام جهان می رهانی ام
#بهروز_جلیلوند
@golchine_sher
می خواهم از این آینه ها خانه بسازم
یک خانه برای تو جداگانه بسازم
یک خانه ی صحرایی بی سقف پُر از گُل
با دور نمای پَر پروانه بسازم
من در بزنم، باز کنی، از تو بپرسم
آماده ای از خواب تو افسانه بسازم؟
هر صبح مربای غزل، ظرف عسل، من
با نان تن داغ تو صبحانه بسازم
شاید به سرم زد، سر ظهری، دم عصری
در گوشه ی آن مزرعه میخانه بسازم
وقتی که تو گنجشک منی، من بپرم باز
یک لانه به ابعاد دو دیوانه بسازم
می ترسم از آن روز خرابم کنی و من
از خانه ی آباد تو ویرانه بسازم ...
#حامد_حسین_خانی
@golchine_sher
این دل شکستنی است کمی التفات کن
در حمل و نقلِ این دلِ من احتیاط کن!
دارد هوای رابطه ها خوب می شود
کوشش برای وُسعتِ این ارتباط کن
ای مهربان! که قهرِ تو از حد گذشته است
فکری برای پاسخِ این شایعات کن
من با کمی نگاه و عسل خوب می شوم!
درمانِ من به داروی چای و نبات کن!
بگذر ز شاه و فیل و وزیر و سپاه و اسب
رُخ بر رُخم گُذار، مرا کیش و مات کن!
بازارِ شعر و عاطفه و گُل کساد شد
یک مدتی کنارِ کوچه ی باران بساط کن
قلبم به دستِ توست، مبادا که بشکنی
جانِ تمامِ آینه ها احتیاط کن...
#یدالله_گودرزی
@golchine_sher