eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
814 عکس
279 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ايستاده غزلی دل‌نگران در چشمت تویی و ترجمه‌ی شعر جهان در چشمت می‌کشاند قلم فرشچیان را مویت می‌خرامند دو آهوی جوان در چشمت اصفهانی‌ست در آن خنده‌ی میناکاری زنده‌رودی‌ست پر از شعر روان در چشمت خاطرت هست که‌ هر شب غزلی جريان داشت به دل‌انگیزی تصنیف بنان در چشمت؟ آه از غربت آن کوچه‌، از آن ساعت سرد آه از آن غم که فرو ریخت زمان در چشمت من و آیینه و تنهایی و باران بوديم تو و تصویر غريب چمدان در چشمت حال تنهایی من را تو اگر می‌خواهی شب باران‌زده‌ام را بتکان در چشمت @golchine_sher
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد غزل و عاطفه و روح هنرمندش را از رقیبان کمین کرده عقب می ماند هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر هر که تعریف کند خواب خوشایندش را مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد مادرم تاب ندارد غم فرزندش را عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو به تو اصرار نکرده است فرایندش را قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید بفرستند رفیقان به تو این بندش را منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش را @golchine_sher
هرگز نمی بخشم... دل نامهربانم را این روح سرکش در ضمیرِ عمق جانم را هرگز نمی بخشم که از من درد می‌پاشد! هر روز می‌بینم به چشم خود خزانم را خود خواستم دور از تو باشم بعد تو عمریست گم کرده‌ام در خود چرا نام و نشانم را؟! هر لحظه راهی می‌کنم در گوشه‌ی ظلمت یک تکه‌ از خورشید و ماهِ آسمانم را هرگز نمی بخشم خودم را چون که خودخواهی! عمریست از من می‌برد تاب و توانم را من بیشتر از این دلم در آتش است امروز بر باد دادم بعد تو عمر گرانم را... سهم من از این عشق باید سوختن باشد! پس می‌دهم بعد از تو اینجا امتحانم را با گفتن هر شعر... داغ تازه‌ می‌روید داغی که می‌گیرد غزل‌های جوانم را هرگز نمی بخشم خودم را چون که دور از تو در آتش آهی نشاندم آشیانم را... دیگر چه فرقی می‌کند این زندگی وقتی بعد از تو می‌بینم به دوش غم جهانم را @golchine_sher
«در انتظار آمدنت» مثل درخت و سنگ در رهگذار باد در انتظار آمدنت ایستاده‌ایم فردا به شهر نور می‌آیی از راه روستا از راه آفتاب با دشمنان چو موج خروشان با ما، به مهربانی یک جویبار نرم رفتار می‌کنی @golchine_sher
منی که مرد عمل نیستم چرا بستم قرار عاشقیت سرِ سجده تا هستم سبد سبد گل روزی نماز صبح بود که باز خواب غفلت ربود از دستم @golchine_sher
شهید غیرت برای شهید امنیت و غیرت روح الله عجمیان سلام سبز بهاران، به ساحت عجمیان درود هر چه دلاور، به غیرت عجمیان همین که شهر پریشان،شد از هجوم شغالان کشید نعره چو شیران، شجاعت عجمیان شده ست پرچم ایران، بلند با شرف او شکست هیبت دشمن، ز قامت عجمیان ولی دریغ تبرها، زدند حلقه به دورش خزان گریست به پایش، به غربت عجمیان زدند تیر به پهلو، لگد زدند به بازو کِشد تو را به مدینه، حکایت عجمیان شبیه جد غریبش، به رنگ لاله درآمد کشاند سوی مرادش، شهادت عجمیان شده ست جلوه ی خونش، چراغ عزت ایران زدود فتنه ی شب را، بصیرت عجمیان نشانده است به صحنش، امامزاده محمد ع نمی شود کم از این رو، طراوت عجمیان شمیم یاد گل او، وزیده است به هر سو نصیب ما بشود کاش، سعادت عجمیان @golchine_sher
کی ام من خانه ای از عشق ویرانم؟نمی دانم کویری تشنه لب از قهر بارانم؟ نمی دانم به ظاهر مومنم اما پرم از نامسلمانی چرا آواره بین کفر و ایمانم ؟نمی دانم هدف آرامش دل بود با یاد خدا امّا چرا تسبیح در دست پریشانم؟ نمی دانم دمادم گرم ترتیل کتاب شیطنت بودم چه شد اینگونه رفت از دست قرآنم؟ نمی دانم اگر با اینهمه ظلمی که پر کرده ست دنیا را کماکان خالی ام از غصّه انسانم؟ نمی دانم اگر اسلام آن باشد که حیدر می کند معنا من آیا شیعه ام؟هرگز ، مسلمانم؟نمی دانم منی که نقطه ی آغاز را گم کرده ام بی تو به دستت می رسد این خطّ پایانم؟ نمی دانم فقط می دانم این را جز نگاه مِهر تو یا رب نمی دانم نمی دانم نمی دانم نمی دانم @golchine_sher
اداره کل ایثارگران شهرداری تهران برگزار می‌کند: دومین دوره کنگره سراسری شعر و داستان ایثار و مقاومت "روایت پایداری" موضوعات: _ایثار و مقاومت و شهادت در آینه هشت سال دفاع مقدس _ مقاومت در آینه ایثار مادران شهدا _پاسداشت خانواده شهدا و ایثارگران _پاسداشت و _پاسداشت شهید و شهدای _ مقاومت فلسطین در آینه بخش ویژه: شهید شهید در سه قالب: شعر داستان کوتاه دلنوشته مهلت ارسال اثر: ۱۰ آبان ماه لغایت ۱۰ آذر ماه ۱۴۰۳ آدرس ارسال اثر: در بله، سروش و ایتا @ASAR_FESTIVAL جوایز: بخش شعر: نفر اول: ۱۲.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر دوم: ۱۰‌.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر سوم: ۸.۰۰۰.۰۰۰ تومان بخش داستان: نفر اول: ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر دوم: ۸.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر سوم: ۶.۰۰۰.۰۰۰ تومان بخش دلنوشته: ۳ برگزیده هر کدام ۳.۰۰۰.۰۰۰ تومان اختتامیه: دی ماه ۱۴۰۳
تا که دستت را به دور گردنم انداختی آتشی در عصمتِ پیراهنم انداختی از ازل تهمت به دوشم ،خورده و ناخورده سیب آنچه کردم یا نکردم ، گردنم انداختی تا در آغوشم کشیدی دود شد پیغمبری گر چه می پنداشتم در گلشنم انداختی من که دامانم از آب هفت دریا تر نشد سیل رسوایی به جان خرمنم انداختی مرد عزلت بودم و آبستن مضمون بکر کودک شهرت چرا در دامنم انداختی؟ @golchine_sher
هر وقت با خیال تو درگیر می‌شوم در مرزهای بسته‌ زمینگیر می‌شوم دستم که می‌رسد به بلندای نام تو سرشار از شکوه اساطیر می‌شوم بر بیستون زندگی‌ام تيشه می‌زنی بر سنگ خاطرات تو تصویر می‌شوم مثل پلنگ زخمی مغرور منزوی از قله‌های عشق سرازیر می‌شوم تا از تو چشم‌زخم زمان دورتر شود اسفند آه سرد تو را تیر می‌شوم هر لحظه از نگاه تو فنجانی از من است‌ در ته‌نشین چشم تو تعبیر می‌شوم عمر ،این قطار کهنه‌ی تکرار می‌رود در ایستگاه فاصله‌ها پیر می‌شوم @golchine_sher
در دایرە‌ی بستە‌ی امیال غریزی دنبال چه می‌گردی و دلخوش به چه چیزی در حسرت دریایی و می‌بینمت ای رود آن روز که چون موج ز دریا بگریزی وقتی که قرار است نجنگیده ببازی دیگر چه نبردی، چه جدالی، چه ستیزی نزدیکی‌ام آموخت که از دیدە‌ی معشوق هرقدر شوی دور همانقدر عزیزی مستی اگر این بود که ما تجربه کردیم بهتر که در این جام تهی زهر بریزی @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از گلچین شعر
کانال دوم ما اگه دوست دارید تک بیت و رباعی های خوب بخونید حتما عضو بشین👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز_دانش_آموز_مبارک من سال هاست منتظرم تا بخوانی ام با چشم های غرق تماشا بخوانی ام پایان جمله های دلم فعل ساده داشت اما تو خواستی که معما بخوانی ام در واژه نامه های نگاهت غریبه ام وقتی که با حروف الفبا بخوانی ام اصلا مرا ببر به دبستان کودکی شاید میان دفتر انشا بخوانی ام هر شب مرور می کنمت خاطرات من تا در مسیر کوچه فردا بخوانی ام تصمیم دیگری نگرفتم به غیر تو آنقدر من نوشته امت تا بخوانی ام @golchine_sher
هنوز حرف می زنم ، هنوز راه می روم به سمت جای خالی‌ات به اشتباه می روم هنوز هم به عکس تو سلام می کنم ولی بدون هیچ پاسخی دوباره راه می روم هنوز ماجرای ما سر زبان مردم است به هر طرف که می روم ، پر اشک و آه میروم تو نیستی هنوز و من به یاد با تو بودنم به کوچه میروم به این شکنجه‌گاه میروم هنوز هم برای تو پر از دلیل بودنم همین که حرف می زنم ، همین که راه میروم @golchine_sher
می خواستم دومرتبه باور کنم تو را چون قصه های کودکی از بر کنم تو را می خواستم میان هیاهوی زاغ ها مشتاق بال های کبوتر کنم تو را پیغمبر سکوتی و با سحر این سخن می آمدم که یک شبه کافر کنم تو را اما تو یک بغل گل حسرت شدی که من با دست های گم شده پر پر کنم تو را گفتم بیا دوباره شکایت کنم ولی سودی نداشت زخم مکرر کنم تورا پرسیدم از خودم که چرا با گلایه ای مشغول یک بهانه دیگر کنم تو را؟ ای کاش می گذاشتی ای روزگار خوش با روسری آبی خود سر کنم تو را بگذار بگذریم از این قصه هر چه هست اصلا بنا نبود مکدر کنم تو را @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اخلاقی_و_اندرز دِلا بکوش مُطهر بمان و مَحرم باش دخیل چادرِ دُخت رسول اکرم باش به تزکیه سپری کن دو روز دنیا را بدین طریق، به چشم خدا مُکرّم باش تو جمع عالَم دنیا و آخرت هستی مباش فکر دو عالم، خودت دو عالم باش مسافریم و از اینجا خلاصه باید رفت به فکر رفتن از این نشئه نیز کم کم باش ز راه می‌رسد آن دم که صور را بدمند از این به بعد دَمادَم به یاد آن دَم باش به سفره خانه‌ی حاتم مَبَر نیاز، اما اگر به خانه‌ی تو آمدند حاتم باش اگر درست نکردی، خودت درست بمان کسی به دست تو آدم نشد، تو آدم باش غَمی به غُصه‌ی همسایه‌هات اضافه نکن ولی به غُصه‌ی همسایه‌هات مرهم باش بگو به "زن" که زنی فاطمه نخواهد شد بگو که لااقل آسیه باش، مریم باش چراغ خانه به مسجد رواست، نی خانه به فکر مسجد و محراب و ابروی خم باش گر ایستاده بمیری شهید می‌میری درست مثل شهیدان چو کوه، محکم باش کلید قفل شهادت به‌دست گریه‌ی توست امیدوار به این اشک‌های نم نم باش آهای اُمت اسلام! بهر پیروزی دخیل چادر دخت رسول اکرم باش @golchine_sher
«مرگ بر حقوق بی‌بشر» مرگ بر تازیانه‌ها تازیانه‌های بی‌امان به گرده‌های بی‌گناه بردگان مرگ بر مرگ ناگهانیِ صد هزار زندگی در یکی دو ثانیه با سقوط علم از آسمان مرگ بر کشتن جوانه‌ها مرگ بر انتشار سم در زلال رودخانه‌ها مرگ بر فصاحت دروغ مرگ بر بوق‌های بوق مرگ بر سیم‌های خاردار و کشت‌زارهای مین مرگ بر گورهای دسته جمعی و بندهای انفرادیِ زمین مرگ بر بریدن نفس مرگ بر قفس مرگ بر شکوه خار و خس مرگ بر هوس مرگ بر حقوق بی‌بشر مرگ بر تبر مرگ بر شراره‌های شر مرگ بر سفارت شنود مرگ بر کودتای دود زنده باد زندگی او زنده باد زندگی من... تو... ما یک کلام… مرگ بر آمریکا… مرگ بر ابولهب مرگ بر یزید و شمر و ابن سعد مرگ بر زادۀ زیاد بگو بلند: بیش باد مرگ بر قطعنامه‌های بستن فرات قحط آب مرگ بر تیر مانده بر گلوی کودک رباب مرگ بر قتل خنده‌های روشن علیرضا مرگ بر گلوله‌ای که خط کشید روی خاطرات آرمیتا یک کلام… @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همیشه با منی گویا نگاهم را نمی خوانی چرا گل خنده های گاه گاهم را نمی خوانی چه رازی دارد آن چشمی که دامنگیر آن هستم تو حال گریه با چشم سیاهم را نمی خوانی من آن درمانده و محتاج آغوش توام جانا که در تنهائی ام اندوه و آهم را نمی خوانی لبت دارو و درمان تمام درد های من حضور لحظه های بی پناهم را نمی خوانی به سِحر چشم های خود مرا وابسته تر کردی کنون سوز نگاه عذرخواهم را نمی خوانی مرا مجنون خود کردی، بیابانگرد بی سامان و رسم عاشقی وسدِّ راهم را نمی خوانی @golchine_sher
می‌روم از جهانِ آدم‌ها من به جنگل پناه خواهم برد شاید آنجا کلاغِ بدبختی خستگی‌های مغز من را خورد! @golchine_sher
دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی تو فقط آمده بودی که دل از من ببری؟ بروی، دور شوی، قصه و رویا بشوی؟ انقلابی شده در سینه ی من، فتنه ی توست سبزیِ چشم تو باعث شده رسوا بشوی من پس انداز دلم را به تو دادم که تو هم بیمه ی عمر دلم روز مبادا بشوی غرق عشق تو شدم، بلکه تو شاید روزی دل به دریا بزنی، عازم دریا بشوی حیف ما نیست که یک زوج موفق نشویم؟ حیف از این نیست که تو این همه تنها بشوی؟ نم باران، لب دریا، غم تو، تنگ غروب دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی @golchine_sher