eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
846 عکس
294 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند میان آن همه تشویش در تو می‌نگرم @golchine_sher
آرام دل عالمیان کوی حسین است این دام بلا سلسله موی حسین است برعالمیان فخر کند روضه رضوان تاجلوه گر از قامت دلجوی حسین است @golchine_sher
چندی است اسیر باد و باران شده ام دلداده به آفتاب تابان شده ام گلها همه خوبند ولی با این حال من عاشق ِآفتابگردان شده ام @golchine_sher
معشوق آنچنان که تویی دیده روزگار عاشق چو من هنوز به دنیا نیامده ست @golchine_sher
مرا خسته در این ویرانه مپسند قطار کاروان ها دیده ام من که صبح از رویشان پیغام می برد. صداهای جرس های ره آوردان بسی بشنیده ام من که از نقش امیدی آب می خورد @golchine_sher
لبخند تو را چند صباحی ست ندیدم یک بار دگر خانه ات آباد بگو: سیب… @golchine_sher
ای سازگار با همه، با من نساختی... @golchine_sher
تا جاده زیر پای لنگ افتاده باشد از آسمان انگار سنگ افتاده باشد دنیا گشاده تر از ابعاد قفس نیست وقتی نفس در سینه تنگ افتاده باشد با آه سوزانی که از دل می تراود گویی درون سینه جنگ افتاده باشد تردید دارم طعم امن خانه ها مان در زیر دندان کلنگ افتاده باشد کو عطر مشک و چشم دریا گونه وقتی آهو به چنگال پلنگ افتاده باشد تغییر خواهد کرد، آنی زیر و بالاش عمری که بر الاکلنگ افتاده باشد شب میرود می ترسم از افکار عریان بر دامن تاریخ ننگ افتاده باشد @golchine_sher
گُشا آن درگَهت را باز امشب که دل میل تو دارد باز امشب مرا کن همنشینِ خلوت خود که گویم باتوصدهاراز امشب رها شدمرغِ دل ازسینه ی من که تا بر تو کند پرواز امشب به امیدی که بینم خوابِ نازت بخوابد دیدگانم ناز امشب ازآنکه بشنوم آوایت ایدوست نمی خوانم دگر آواز امشب چه پُر معنا بُوَد لبهای خاموش چه ‌ پُر آوا سکوتِ ساز امشب نخواهدماه وناهیداز تو(مهدی) که خواهد زهره ی طنّاز امشب @golchine_sher
لحظهٔ دیدار نزدیک است باز من دیوانه‌ام، مستم باز می‌لرزد، دلم، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های! نخراشی به غفلت گونه‌ام را، تیغ های، نپریشی صفای زلفکم را، دست و آبرویم را نریزی، دل ای نخورده مست لحظهٔ دیدار نزدیک است @golchine_sher
در شب هجران مرا پروانه ی وصلی فرست ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع  @golchine_sher
ای بازی زیبای لبت بسته زبان را زیبایی تو کرده فنا فنّ بیان را ای آمدنت مبدا تاریخ تغزُّل تاخیر تو بر هم زده تنظیم زمان را عشق تو چه دردیست که در منظر عاشق از تاب و تب انداخته حتی سرطان را کافی است به مسجد بروی تا که مشایخ با شوق تو از نیمه بگویند اذان را روحم به تو صد نامه نوشت و نفرستاد ترسید که دیوانه کنی نامه رسان را @golchine_sher