بارها راه ز ، بیراهه نشانم دادی
لذت طعم دعا را به زبانم دادی
جرم و عصیان مرا با کرمت سنجیدی
فرصت تو به به ماه رمضانم دادی
کرمت چشمهٔ جاریست به قلبم یارب
روح آرامش از این چشمه به جانم دادی
بارها توبه شکستم تو مرا بخشیدی
باز با لطف کریمانه امانم دادی
تا که آیینۀ دل با تَبر جهل شکست
تو درآئینه ای از نور مکانم دادی
نیمه های شب قدر است و به این بی مقدار
دلی افروخته و اشک روانم دادی
باز هم بر من بیچاره نظر کردی تو
آنچه تقدیر محبّان شده آنم داد
یاریم کردی و بامعجزه های شب قدر
باز بر مِأدنه ها اِذن اَذانم دادی
#علی_اصغر_شکفته
#عضوکانال
@golchine_sher
دوباره شد شب قدر و دلم سرای علی شد
گرفته زانوی غصه شب عزای علی شد
علی در این شب آخر کنار سفره ی دختر
به یاد فاطمه بود و به شوق دیدن داور
ز شوق وصل شهادت بیاد حرف پیمبر
لبش به آیه ی رفتن نظر به ماه و به اختر
تمام حاجت مولا میان سجده روا شد
کنار منبر و محراب روان بسوی خدا شد
سحر ز مسجد کوفه علی چو عزم سفر کرد
ز قتل رُکن هدایت مَلَک بگفت و خبر کرد
فغان از آن دم و ساعت که غرق خون شده یکسر
ز تیغ مُلجم کافر علی شده گل پرپر
نمانده تاب و توانی به پیکر شَهِ عالم
از این خبر دل زهرا نشسته بر غم و ماتم
دل حسن دل عباس ز داغ او شده بیتاب
حسین و زینب وکلثوم به ناله و به تب و تاب
خدا بیا و نظر کن به قلب مضطر زینب
سرِ شکسته ی بابا چه آوَرَد سرِ زینب
غم مدینه و مادر غم حسن غم حیدر
چه ها کند دلِ زینب به کربلای برادر؟
#مرتضی_شاهمندی
#عضوکانال
@golchine_sher
تمام شهر فهمیدند مسلمان بودن او را
و نان آور برای مستمندان بودن او را
کتاب رنج عمرش را کسی با تیغ وا کرده
و زهرا دید بعد از خود پریشان بودن او را
درین دنیا و آن دنیا مرتب در تکاپو بود
زمین تا عرش دانستند مهمان بودن او را
صدای خنده ی تزویر صدای گریه ی تقوا
و دنیا بار دیگر گفت برهان بودن او را
یتیمی را بغل می کرد و حالش زیر و رو می شد
جهان می دید یک چشمه ز انسان بودن او را
#علی_الواریان
#عضوکانال
@golchine_sher
هرچهپیداکردمت ایدوست! پنهانتر شدی
هرچه پنهانکردمت ایعشق! پیداتر شدی
#مژگان_عباسلو
@golchine_sher
مالِ منی ولی
برایِ من نیستی
درست مثل گُلدانی
رویِ تراسِ یک خانه
مالِ منی ولی
بویت برایِ رهگذران است
#علیرضا_رضایی
@golchine_sher
پایان التهاب، شروع نگاه توست
من یک کویر تشنگیام، جویبار شو!
#سلمان_هراتی
@golchine_sher
ای همدم و همراز شهیدان خدایی
بگشای از این باغ به ما پنجره هایی
فریاد بزن حرف جگر سوختگان را
تو حنجره ی زخمی خیل شهدایی
ما در قفس این تن فرسوده گرفتار
اما تو شهیدی و رهاتر ز رهایی
پیچیده به هر گوشه نوای تو و ما را
گیراتر از این زمزمه ها نیست صدایی
جامانده ترین بودی و دلتنگ ترین، آه...
جامانده از آن قافله ی کرببلایی
با بال و پر شعله و با سینه ای از شوق
یک صبح سبکبال تر از مرغ هوایی...
آنگونه از این خاک گذشتی که پی تو
رفتیم و ولی راه نبردیم به جایی
#حسن_زرنقی
#عضوکانال
#شهید_آوینی
#هفته_هنر_انقلاب_اسلامی
#هنر_متعهد
@golchine_sher
بوي باروت ميدهي بابا، بوي يك عمر بهترينها را
در خودت شعله ميكشي هر صبح ردّپاي تمام مينها را
بيشتر سرفه كن عزيز دلم، سرفههايت براي من وحي است
پشت سر ميگذارم اينگونه آيه آيه پل يقينها را
بيتفاوتتر از هميشه هنوز روزها ميروند و ميآيند
اين زمانه زيادتر كردهست روي پيشاني تو چينها را
حرف بسيار ميزنند اما، هركسي كه عمل كند مَرد است
هيچكس بيريا نزد بالا توي اين شهر آستينها را
با چه معيار ميشود سنجيد گوهري را كه در دلت داري
محو انگشتري خود كردي كلّ مجموعه نگينها را
دسته دسته پلنگها هر شب صف كشيدند تا به تو برسند
ماه، آن سوي پنجهها اما فتح كرده است سرزمينها را...
#رضا_نیکوکار
@golchine_sher
كو قطره اشكى
كه به پاى تو بريزم كه بمانى؟
بى اسلحه در جنگ نبودى
كه بدانى چه كشيدم!
#سید_تقی_سیدی
@golchine_sher
آنان که از علی سپرش را شناختند
از آسمان فقط قمرش را شناختند
در حیرتم چگونه نمک می خورند خلق
وقتی که از علی جگرش را شناختند
از خانه ای که جای هبوط فرشته بود
مداح های شیعه درش را شناختند
افسوس بین آن همه فرقی که داشت او
مردان کوفه فرق سرش را شناختند
هرکس که بود آمد و با هرچه بود زد
وقتی به کربلا پسرش را شناختند...
#سید_داوود_دهقانی
#عضو_کانال
@golchine_sher