eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
893 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
باید از شرم بمیرم که چنین تنهایی... تو غمین از گنه جمله ی انسان هایی حتم دارم که اگر شیعه گناهی نکند... جمعه هفته بعدی به خدا میآیی... @golchine_sher
چه هوایی ؛ چه طلوعی ؛ جانم ... باید امروز حواسم باشد که اگر قاصدکی را دیدم  آرزوهایم را، بدهم تا برساند به خدا ... @golchine_sher
كبریای توبه را بشكن پشیمانی بس است از جواهرخانه ی خالی نگهبانی بس است ترس جای عشق جولان داد و شك جای یقین آبروداری كن ای زاهد مسلمانی بس است خلق دلسنگ‌اند و من آیینه با خود می‌برم بشكنیدم دوستان دشنام پنهانی بس است یوسف از تعبیر خواب مصریان دلسرد شد هفتصد سال است می‌بارد! فراوانی بس است نسل پشت نسل تنها امتحان پس می‌دهیم دیگر انسانی نخواهد بود قربانی بس است بر سر خوان تو تنها كفر نعمت می‌كنیم سفره‌ات را جمع كن ای عشق مهمانی بس است! @golchine_sher
این قلب ترک خورده ی من بند به مو بود  من عاشق او بودم و او عاشق او بود  @golchine_sher
حراج میکنم دلم به قیمت نگاه تو امان که تو نمی خری ،سکوت پیشه می کنم @golchine_sher
عاشق شده ام بر تو تدبیر چه فرمایی از راه صلاح آیم یا از ره رسوایی ؟ تا جان و دلم باشد من جان و دلت جویم یا من به کنار افتم یا تو به میان آیی @golchine_sher
همین که میگُذری از مقابلم خوب است چه خوب جانِ مرا میبری، ادامه بده ... @golchine_sher
نمی دانم از اینجا تا خدا چقدر راه است و آسمان تا کجا گسترده ست بی نهایت تا کجا ادامه دارد و ابدیت به توان چگونه محاسبه می شود فقط می دانم تا این حد دوستت دارم ... @golchine_sher
گر کسب کمال می‌کنی می‌گذرد ور فکر مجال می‌کنی می‌گذرد دنیا همه سر به سر خیال است، خیال هر نوع خیال می‌کنی می‌گذرد @golchine_sher
گریه های بی صدا... کیسه های نان وخرما خواب راحت می کنند دستهای پینه دارش استراحت می کنند نخلها از غربت و بغض گلو راحت شدند مردم از دستِ عدالتهای او راحت شدند ای خوارج، بهترین فرصت برای دشمنیست شمع بیت المال را روشن کنید، او رفتنیست درد را با گریه های بی صدا آزار داد با لباس نخ نمایش، کوفه را آزار داد مهربانیِ نگاهش حیف مشکل ساز بود! روی مسکین ها در دارالخلافه باز بود دشمنانش درلباسِ دوست بسیارند و او بندگان کیسه های سرخ دینارند و او ساده گی سفره اش خاری به چشم شهر بود مرتضی با زرق و برق زندگیشان قهر بود نیمه شبها کوچه ها را عطرآگین می کند درعوض، درحقِ او هر خانه نفرین می کند حرص اهل مکر، از بنده نوازی علیست داستان بچه هاشان بی نمازی علیست گام در راهِ فلانی و فلان برداشتند از اذان ها نام او را مغرضان برداشتند جرم سنگینی ست، برلب خنده را برجسته کرد چاه ها دیدند مولا خستگی را خسته کرد جرم سنگینی ست، تیغ ذوالفقاری داشتن زخمها از بدر و خیبر یادگاری داشتن جرم سنگینی ست، از غم کوله باری داشتن مثل پیغمبر عبایِ وصله داری داشتن جرم سنگینی ست، بر تقدیر حق راضی شدن با یتیمان روزهایِ گرم همبازی شدن جرم سنگینی ست، جای زر، مقدر خواستن در دو دنیا خیرخواهیِ برادر خواستن جرم سنگینی ست، در دل عشق زهرا داشتن سالها درسینه داغِ کهنه ای را داشتن هیچ طوفانی حریفِ عزم سکانش نبود تیغ جهلِ ابن ملجم قاتل جانش نبود پشت در آیینه اش را سنگ غافلگیر کرد زخم بازویی امیرمؤمنان را پیر کرد مرگ سی سالست بر او، خنجر از رو می کشد هرچه مولا می کشد، از زخم پهلو می کشد... @golchine_sher
مانند خبر سر خَطِ هر اخبارم آواره ی کوی و کوچه و بازارم بیگانه در این در به دری نقش نداشت از دست خودی های خودم بیزارم @golchine_sher
صبح یعنی پرواز  قد کشیدن در باد چه کسی می گوید  پشت این ثانیه ها تاریک است  گام اگر برداریم روشنی نزدیک است @golchine_sher