وفا نکردی و کردم،
خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم،
بُریدی و نبریدم
#مهرداد_اوستا
@golchine_sher
یک شنبه عصر، نمنم باران، چراغ سبز
یک شنبه باز کوچه، خیابان ـ چراغ سبز
یک شنبه عصر همقدم شعر تازهای
دلتنگیام، هیاهوی میدان، چراغ سبز
من میرسم مجسمهها خیره ماندهاند
اینجا که هست معنی انسان، چراغ سبز
بیابر بیپرنده صبور ایستاده بود
تنهاتر از تمام درختان چراغ سبز
مانند یک غروب از این خطکشی گذشت
با گامهای خسته و لرزان چراغ سبز
این ردّپای کیست که من گم نمیشوم
از انقلاب تا به خراسان، چراغ سبز
#علی_داودی
@golchine_sher
ناگهان سجّاده را از زیر پایش میکِشند
مثل حیدر در میان کوچههایش میکشند
بیمروّتها سوار مرکب و دنبال خود
پیرمردی را پیاده، بیعصایش میکشند
با طناب و آتش و سیلی و دست بستهاش
لحظهلحظه عکس مادر را برایش میکشند
روضهها را در خیالش هی مجسم میکنند
از مدینه ناگهان تا کربلایش میکشند
"زینت دوش نبی" افتاده بیسر بر زمین
وای بر من از کجاها تا کجایش میکشند
شاه غیرت روی خاک افتاده و بیغیرتان
نقشهی حمله به سوی خیمههایش میکشند
چون نمیبرّید خنجر حنجرش را از جلو
ناکسان این بار خنجر بر قفایش میکشند
اشک دختربچهای یک شهر را برهم زده
با سر بابا رمق را از صدایش میکشند
در قنوتش رفته در فکر تمام روضهها
ناگهان سجاده را از زیر پایش میکشند ...
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#غزل #مرثیه
#امام_صادق_علیهالسلام
@golchine_sher
خانه ی دوست کجاست؟
در فَلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت
به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت
نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا
سبز تر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
میروی تا ته آن کوچه
که از پشت بلوغ سر به در می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا، خشخشی میشنوی:
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا
جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانه ی دوست کجاست
#سهراب_سپهری
@golchine_sher
چتر ها در شُرشُرِ دلگیر باران می رود بالا
فکر من آرام از طول خیابان می رود بالا
من تماشا می کنم غمگین و با حسرت خیابان را
یک نفر در جان من مست و غزل خوان می رود بالا
گشته ام میدان به میدان شهر را هر گوشه دردی هست
ارتفاع دردها از پیچ شمیران می رود بالا
خواجه در رویای خود از پای بست خانه می گوید
ناگهان صدها ترک از نقش ایوان می رود بالا
درد من هر چند درد خانه و پوشاک ارزان نیست
با بهای سکه در بازار تهران می رود بالا
گاه شب ها بعد کار سخت و ارزان خواب می بینم
پول خان با چکمه اش از دوش دهقان می رود بالا
جوجه های اعتقادم را کجا پنهان کنم ، وقتی
شک شبیه گربه از دیوار ایمان می رود بالا
فکر من آرام از طول خیابان می رود پایین
یک نفر در جان من اما غزل خوان می رود بالا
#حسین_جنتی
@golchine_sher
به نام خدای مهربان
اطلاعیه مهم اردوی یکروزه نمایشگاه کتاب- تهران ۱۴۰۲
باسلام به اطلاع دوستان شاعر، نویسنده و هنرمند و فرهنگدوست مازندرانی می رساند، گروه شعر امروز مازندران تصمیم دارد تا برای #دوازدهمین بار اردوی یکروزه نمایشگاه بین المللی کتاب تهران واقع در مصلای تهران در صبح روز #پنجشنبه مورخه ۱۴۰۲/۲/۲۸ برگزار نماید.
متقاضیان می توانند جهت ثبت نام با آقایان #میثم_رنجبر به شماره 09119105250 و یا جابر رمضان نژاد به شماره 09363225881 تماس گرفته یا ازطریق تلگرام و یا ایتا ارتباط بگیرند
تذکرات مهم:👇👇
1-روز حرکت #پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ راس ساعت 5:30 صبح از بابل؛ میدان کشوری جنب هتل مرجان خواهد بود. ساعت بازگشت از نمایشگاه ساعت 4 عصر خواهد بودد و ساعت ۹ بابلیم
2-هزینه ایاب و ذهاب به نمایشگاه با بیمه ۳۰۰ هزارتومان است و ثبت نام دوستان منوط به واریز وجه به شماره کارت ۵۰۴۱۷۲۱۰۸۲۹۱۶۷۵۱ بنام #میثم_رنجبر می باشد.
تصویر فیش واریزی را برای آقای جابر رمضان نژاد 09363225881 یا رنجبر تلگرام یا ایتا کنید. طبیعیست که اولویت ثبت نام با افرادی است که زودتر ثبت نام کنند.
3-مثل هرسال تغذیه به عهده هر فرد می باشد (صبحانه ساده بیاورید وتوصیه می شود ناهار را در قالب ساندویچ از محل نمایشگاه تهیه نمائید!)
بستگان درجه یک مثل همسر هم می توانند ثبت نام کنند. شاعران آمل و محمودآباد سرمیدان هزارسنگر آمل به اتوبوس ملحق می شوند
اطلاعات بیشتر:👇
میثم رنجبر ۰۹۱۱۹۱۰۵۲۵۰
شعر امروز مازندران
انجمن شعر شهرستان بابل
مجمع کانون های فرهنگی تبلیغی مازندران
@golchine_sher
ایکاش بهانه ای شود دستانم
آغاز ترانه ای شود دستانم
بگذار که لای دشتِ موهات گُلم
دندانه ی شانه ای شود دستانم
#نوروزرمضانی
@golchine_sher
بلبل به بهانه ی سرودن آمد
پروانه به شوق پر گشودن آمد
برخیز گلِ یاسمنم؛صبح شده!
خورشید به شوق با تو بودن آمد
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
هیچ بودم ... هیچ خود را همچنان پس میدهم
هرچه تدریجی گرفتم ناگهان پس میدهم
هر شرابی را که بی یاد تو خوردم زهر بود
جام سرمستی گرفتم شوکران پس میدهم
در گرانی آبرویم را خریدم صبر کن
حال تاوان چه! را من رایگان پس میدهم
من زمین را دوست دارم جای پرواز من است
هرچه دارم؟ آه باشد آسمان... پس میدهم
خون دل خوردم انار عشق مان سرسبز شد
بی تو اما نوبهارم را خزان پس میدهم
من که تکلیفم مشخص نیست با عشق و جنون
پس چرا اینقدر دارم امتحان پس میدهم
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
امـروز تکیه گـاه تـو آغٖـوش گـرم من
فردا عصای خستگی ام شانه های تو
در خاک هم دلم به هـوای تو می تپد
چیـزی کـم از بهشت نـدارد هـوای تو
#قیصر_امین_پور
@golchine_sher
قسم بر مشت های محکم طفلان با ایمان
قسم بر آیه های انتقام مصحف قرآن
قسم بر اشک های جاری از چشمان مادرها
به کودک های زخمی از هجوم خدعه شیطان
قسم بر انتفاضه،قدس بر مردان با غیرت
به ترس لانه کرده بر دل قابیل این دوران
قسم بر شاخه زیتون افتاده به روی خاک
قسم بر دیده های داغدار تا ابد گریان
که صبح قدس می اید اگرچه دیر اما زود
سحر می آید و جاریست در شهر خدا فرقان
#علی_الواریان
#عضوکانال
@golchine_sher