eitaa logo
گلچین شعر
15.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
357 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌رسد هر لحظه از در میهمان دیگری هر نفر هم می‌شود خود میزبان دیگری می‌فرستد زائران را زیر خیمه یک نفر می‌نشاند بین آن‌ها میهمان دیگری کفش‌ها را در ردیفی می‌گذارد جفت جفت با سلام کفش‌دار مهربان دیگری توی سینی چیده چندین استکان چای را می‌گذارد بین آن‌ها استکان دیگری «می‌نشیند روی سینه، خنجرش را می‌کشد...» باید این خط را بخواند روضه‌خوان دیگری می‌زند هی روی سینه پرچمی با دست باد دست‌هایی می‌دهد آن را تکان دیگری می‌نشیند گوشه‌ای و اشک‌هایش می‌چکد با حضور او گرفته روضه جان دیگری عطر نرگس باز پر کرده فضای خیمه را چون که دارد روضه امشب میهمان دیگری @golchine_sher
روزی که کار خلقت آدم شروع شد آن دم خدا دلش گرفت و محرم شروع شد تا دم گرفت حضرت آدم در این عزا آغاز نوحه خوانی وماتم شروع شد وقتی که ابرهای مصیبت برآمدند باران اشک های دمادم شروع شد نام حسین تا به لب نینوا رسید آغاز عاشقی وغزل هم شروع شد چون محتشم شروع به آغاز نوحه کرد ترکیب بند اشک خدا هم شروع شد ،،باز این چه شورش است که در خلق عالم است،، شور حسین در سرعالم شروع شد گلبرگ های پیکر عشاق را که دید شب های بی قراری شبنم شروع شد لب تشنه تا به خون نشست گلوی امام عشق بغض زمین رها شد وزمزم شروع شد پایان گرفت تا عطش داغ نینوا ناله دمید در نی نم نم شروع شد زینب چو دید راس برادر به روی نی تفسیر روضه های مُجسَّم شروع شد @golchine_sher
ناله اگر که برکِشم، خانه خراب می‌شوی! خانه خراب گشته‌ام بس که سکوت کرده‌ام @golchine_sher
رو به اسلام ِ خطرناکِ یزید(لع) آوردند دور یک کعبهٔ بی اصل و نسب میگردند حبّ دِرهم به دلِ تک تکشان افتاده بسکه در کوچهٔ تزویر و ریا ولگردند دل نبستند بر آن عهد که با تو بستند یارِ پیمان شکَنند و به وفا دلسردند سفره هاشان به خدا پُر شده از نانِ حرام سفره هایی که به هنگام ِ اذان گستردند غافلانند که خوردند فریب دنیا دین ندارند! به والله قسم بی دردند سخت دارند همه با تو سرِ جنگ حسين(ع) قصد دارند که از یاریِ تو برگردند با سرِ نیزه و با هجده هزاران کینه نامهٔ قتلِ تو را یک شبه امضا کردند خنجر از پشت زدن رسم ِ قدیم ِ کوفه ست دلشان سنگی و نامردترین-نامردند مرگِ مسلم! به هوایِ علی اصغر(ع) برگرد به خدا با خودشان حرمله(لع) را آوردند! @golchine_sher
قلبِ سالارِ بنی آدم دریغا پُر غم است عرش و فرشِ عالمِ امکان سراسر ماتم است آهِ جانسوزِ عزا تا نُه فلک پیچیده است زین مصیبت صبحِ عالم تیره چون شامِ غم است مهر و ماه و مشتری خون گرید از سوز جگر آه و افغان از زمین تا بامِ عرشِ اعظم است در عزای کشتگانِ تشنه لب در کربلا قُدسیان بر سر زنان در هر کجای عالم است ناگهان از صدر زین خورشید دین شد سرنگون زین مصیبت تا به محشر قامتِ گردون خم است در عزای او ملائک نوحه خوانی می کنند خون بگرید آسمان در این عزا گویا کم است بعد از آن ظهرِ عطش با اینکه در کرب و بلا علقمه جاری ولیکن داغدار آدم است در عزای سرور دین ، سیّدِ خُلدِ برین کار دنیا تا قیامت ایدریغا درهم است ( شایق) امشب در عزای حضرتِ مولای عشق اشک هایش تا سحر جاری همانند یَم است @golchine_sher
خسته ام .. خسته تر از آنچه که می پنداری خسته از ” رفتنم ” این حادثه ی تکراری پشت پایت عوض آب، من از کاسه ی چشم اشک می ریزم عجب حال تاسف باری! خوب من! دست تو خود حافظ من بود چطور دلت آمد که مرا دست خدا بسپاری؟ کاش می شد که به جای چمدانت من را موقع رفتنت از روی زمین برداری @golchine_sher
هیچ فردی در پی اصلاحِ خوی خویش نیست هر که را دیدیم در آرایشِ روی خود است ... @golchine_sher
نوشتن یعنی خودرا به بیماری هموفیلی مبتلا کردن! جاری شدن جوهر از بدن به محض اولین زخمی که ایجاد می گردد! @golchine_sher
آنانکـه زکبر و حسد و کینه جدایند همسایه ­ی دیوار به دیوار خدایند... @golchine_sher
جبرئیل از سَما ندا میزد ناله بر ال مصطفی میزد روی صدر حسین سنگین بود زخم ها شمر بی حیا میزد سینه اش زیر کوهی از درد و جسم زخمیش دست و پا میزد شاه شمشاد قد در آن لحظه مادرش را فقط صدا میزد . خواهری دل شکسته روی تل ناله در دشت نینوا میزد دید با چشم خود که نامردی خنجر کینه ازقفا می زد کربلا غرق رنج و محنت شد لشکری رد خیمه رامی زد خصم باسنگ و نیزه و دشنه این جدا دیگری جدا می زد سر سردار روی نیزه شد و گذری هم به آیه هامی زد عطر قرآن به روی منبر نی موج در دشت کربلا می زد تن بی جان اربا اربارا لشکر اشقیا چرا می زد طعنه بر جسم و جان و ال نبی هم غریبه هم اشنا میزد نعل تازه به دست و پای ستور کوفی سست و بی حیا میزد در شگفتم ز بی حیایی آن پیرمردی که با او عصا می زد بهترین بنده خدا را او بهر خشنودی خدا می زد ناگهان آسمان سیه پوشید ناله بر ال مصطفی میزد @golchine_sher
نرم کن یا رب دلش را کز جدایی بگذرد... @golchine_sher
حسین کاش گُذارش به کربلا نمیفتاد وَ با جماعت بی رحم و بی وفا نمیفتاد حسین کاش که دیگر به سمت کوفه نمی رفت وَ در مسیر به طوفانی از بلا نمیفتاد یقین به مقصد خود می رسید کشتی دنیا به موج خون اگر آنروز ناخدا نمیفتاد "به راه کاش بیایند و در غلاف بمانم" حسین از لب شمشیرش این دعا نمیفتاد سر سلامت از این فتنه ها نداشت زمانه اگر حسین سرش از بدن جدا نمیفتاد اگر چه حنجر او را به خنجر است تمنا ولی به سینه اش ای کاش رد پا نمیفتاد به شعله های فراق حسین داشت که می سوخت! چه می شد آتش دیگر به خیمه ها نمیفتاد ؟! حسین را چه بگویم؟! در این میانه چه می شد؟! که عاقبت سر و کارش به بوریا نمیفتاد حسین کشته نمی شد به کربلا و مدینه امام کشتن اگر در سقیفه جا نمیفتاد @golchine_sher