عطش از خشکی لبهای تو سیراب شده
آب از هُرم ترکهای لبت آب شده
بعد از آنی که تو لبتشنه عطش را کشتی
تشنهلب ماندن ساقی همهجا باب شده
بعد افتادن عکس تو در آیینۀ آب
برکه از شوق رُخت خانۀ مهتاب شده
این فرات است که از درد غمت ای دریا
بس که پیچیده به خود یکسره، گرداب شده
تب و تاب حرم از تشنگی و گرما نیست
دل اهل حرم از داغ تو بیتاب شده
تیرها رو به سوی چشم تو خواندند نماز
همه گفتند که ابروی تو محراب شده
صحنهای که کمر کوه شکست از غم آن
عکس تیریست که در دیدۀ تو قاب شده
#محسن_عرب_خالقی
@golchine_sher
نرگس مردم فریبی داشت شبنم میفروخت
با همان چشمی که میزد زخم مرهم میفروخت
زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر
داشت یوسف را به مشتی خاک عالم میفروخت
زندگی -این تاجر طماع ناخن خشک پیر-
مرگ را همچون شراب ناب کم کم میفروخت
در تمام سالهای رفته بر ما، روزگار
شادمانی میخرید از ما و ماتم میفروخت
من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها
گلفروش ای کاش با آنها مرا هم میفروخت!
#فاضل_نظری
@golchine_sher
السلام علیک یا #جبل_الصبر
از لحظه ای که نشسته عشق حسین تو بر دل
دائم تو را برده با خود ، این عشق منزل به منزل
همراه نام حسینت نام تو را می توان دید
در هر دم روضه خوانان، در سطر سطر مقاتل
گاهی بلندای تل و گاهی سراشیب گودال
در عشق اینگونه کردی یک روزه طی مراحل
آه از زمانی که برگشت شیون کنان مرکب از دشت
صد آه از آن دم که میشد دار و ندار تو بسمل
دیدند کوفی صفت ها در تو شکوه علی را
آنجا که خنجر کشیدی در مقتل از دست قاتل
وقتی که مردان خود را بر مرکب نیزه دیدی
حق داشتی سر بکوبی آن لحظه بر چوب محمل
ای خشم تو سیل و طوفان، با زخم های فراوان
مانند کوه ایستادی، رو در روی هر چه باطل
از کربلای حسینت راهی شدی خطبه بر لب
ای فاتح کوفه و شام این راه شد با تو کامل
#حسن_زرنقی
#عضوکانال
@golchine_sher
به بغض سر کردم، دیده تر نشد که نشد
دلی ز حال دلم با خبر نشد که نشد
هزار کوره بنا شد درین دیار و دریغ!
یکی به داغی و سوز جگر نشد که نشد
به بیقراری شعرم سری نزد که نزد...
و آن شبی که نیامد، سحر نشد که نشد
هزار دفتر هق هق، هزار دفتر شعر
دلت... عزیز دلم! نرم تر نشد که نشد
کجاست شانهی امنَت؟ که بعد تو این سر
برای من _منِ بیچاره سر نشد که نشد
سیاه پوشی و اندوه در غم سهراب
برای رستم دستان پسر نشد که نشد!
قرار بود که درد دلی کنم با تو
ولی دریغ! درین مختصر نشد که نشد...
#حامد_عسکری
@golchine_sher
عاشقی را شرط ، تنها ناله و فریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
#میرزادهی_عشقی
@golchine_sher
حرف را میشود از حنجره بلعید و نگفت
وای اگر چشم بخواند غمِ ناپیدا را...!
#مهدی_فرجی
@golchine_sher
بازهم نم نم باران ومن وخیسی دفتر
بازخودکار ودل آشوبی وهنگامه ی دیگر
ریخته کوچه به کوچه همه جا مجلس روضه
چقدراشک که پنهان شده درچادر مادر
هیئت سینه زن و زمزمه وپای برهنه
هرقدم تکیه و شربت همه جا چای معطر
ظهر دم کرده ی روز دهم وعطر نمازش
آخرین سجده ی مولا صف ابلیس برابر
این همه قرص قمر ریخته در دشت خدایا
دیده تاریخ به خود باز ازاین منظره بهتر؟
دشت یکپارچه عشق است پراز پاره ی قرآن
هرقدم جلوه ی هفتاد و دو خورشید به منبر
این همه زخم کجادیده کسی برتن بی سر؟
هیچکس نشنود اینگونه دگر روضه ی خواهر
چهارده قرن گذشته است ازاین روضه ،هنوزم
آسمان می شودازاین غم جانسوز مکدر
دود اسپند ومن و شام غریبان عزایش
بازهم نم نم باران ومن وخیسی دفتر
#فریده_خسروی
#عضوکانال
@golchine_sher
بعدها،
یکروز یاد من می افتی
برمیگردی
به سمت صدایی که نیست
به سمت گلدان کوچکی
که برگ برگش
لای کتاب حافظ
خشک شد...
#معصومه_صابر
@golchine_sher
روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه!
نیزهها تا جگرش رفت، ولی قولش نه!
این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار
پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه!
باغبانیست عجب! آن که در آن دشتِ بلا
به خزانی ثمرش رفت، ولی قولش نه!
شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار
دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه!
جان من برخیِ آن مرد که در شط فرات
تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه!
هر طرف مینگری نامِ حسین است و حسین
ای دمش گرم! سرش رفت، ولی قولش نه!
#حسین_جنتی
@golchine_sher
خندهات، صبح روز تعطیل است
وسط روزهای پرکاری
خندهات چند ثانیه مکث است
تا بفهمم که دوستم داری...
#علی_نجاتی
@golchine_sher
بوسيدمش
ديگر هراس نداشتم
جهــان پايان يابد
من از جهان
سهمم را گرفته بودم.
#احمدرضا_احمدى
@golchine_sher
سایه ام را بتکانید تکانم ندهید
لا اقل کوچه ی بن بست نشانم ندهید
مدتی هست به هر بیت خودم می لرزم
از گسل های تنم هی هیجانم ندهید...
بگذارید دلم یک شبه فرسوده شود
مژده ی تلخ ترین فصل خزانم ندهید
به خودم زل زده ام مثل کبوتر انگار
زاده ی استرسم هی فورانم ندهید
بال در من نزند عشق، چه کاری بکند ؟
بهتر آنست که هی نیش به جانم نزنید
#نجمه_زارع
@golchine_sher
ای بهترین بهانه ی این زندگی سلام
صبحت قشنگ،
لحظه ی بیداریت به خیر . . .
#فرامرز_عرب_عامری
@golchine_sher
روی خوش زندگی همین است
همین که کسی باشد
صبح را بخیرکند
شب را آرام پای فنجان چایت باشد
و ظرفهای روی میز را زوج کند
واقعاً چقدر زیبا میشود
وقتی به جای تشکر میگویی:
دوستت دارم
#حامد_رجبپور
@golchine_sher
یک نفر گفت : خدا، کاش که عاشق بشوم
شد و در پیچ و خم عشق خدا را گم کرد
#سید_تقی_سیدی
@golchine_sher
گاهی خیال میکنم از من بریده ای!
بهتر زمن برای دلت برگزیده ای!
از خود سوال میکنم آیا چه کرده ام؟
در فکر فرو می روم از من چه دیده ای؟
فرصت نمیدهی که کمی درد دل کنم!
گویا از این نمونه مکرر شنیده ای!
از من عبور میکنی و دم نمیزنی!
تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای!
یک روز می رسد که در اغوش گیرمت!
هرگز بعید نیست، خدا را چه دیده ای!
#قیصر_امین_پور
@golchine_sher
شعله دارم میکشم در تب، نمی فهمی چرا؟
تاب بی ماهی ندارد شب، نمی فهمی چرا؟
اهـل آه و نالـه کردن نیستم جان من است
اینکه هر دم می رسد برلب نمی فهمی چرا؟
ذوب دارم می شوم هر روز می بینی مگر؟
آب دارم می شوم هرشب نمی فهمی چرا؟
آنچه من پای بدست آوردن چشمت زدم
قید دینم بود لامذهب نمی فهمی چرا؟
بین مردم مثل من پیدا نخواهد شد نگرد
"یک" ندارد جز خودش مضرب نمی فهمی چرا ؟
بارها گفتم دل دیوانه گرد عشق نه!
نیش خواهی خورد از این عقرب نمی فهمی چرا ؟
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
واحد سنگین - چراغ راه بشر تا کمال.mp3
7.88M
#قرآن_نمیسوزد
چراغ راه بشر تا کمال قرآن است
#حاج_علی_جنانی
#شاعر_مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
@golchine_sher
باورکن
پاییز که می آید
همین پیرمردهای تنها
روی نیمکتهای پارک هم
به اولین عشقشان فکر می کنند؛
به دختری با موهای طلایی
یا گیسوان سیاه
روسری خالدار
یا شاید شالی پشمی
به حرفهایی که باید می گفتند
و نامه هایی
که هیچ گاه به مقصد نمی رسد...
#فلورا_تاجیکی
@golchine_sher
ماتِ چشمان توأم، اما دلم درگیر نیست
از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست
این شکاف پشت پیراهن شهادت میدهد
هیچ کس در ماجرای عشق بی تقصیر نیست
از تو پرسیدم برایت کیستم؟ گفتی "رفیق"
آنچه در تعریف ما گفتی کم از تحقیر نیست!
هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان
در پریشان بودنت این آه بی تأثیر نیست
قلب من، با یک تپش برگشت گاهی ممکن است
آنقدرها هم که میگویند گاهی دیر نیست...
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
جغرافیای کوچک من بازوان توست
ای کاش تنگ تر شود این سرزمین به من
#علیرضا_بدیع
@golchine_sher
بیگمان، روزی ثمر میداد با این اشکها
تکه سنگی را اگر، جای دلت میکاشتم
#مهدی_دهاقین
@golchine_sher
از این خیال میگذرم؛ میگذارمت
امّیدِ من! به دست خدا میسپارمت
تا زندهام درون خیالم نشستهای
دیگر چه غم از اینکه کنارم ندارمت!
زانوی غم به جای تو در بر گرفتهام
اینگونه تا اراده کنم میفشارمت
هرگز گمان مبر ز قرار تو بگذرم
هر لحظهای که میگذرد، بیقرارمت!
اندازۀ لباس خودت دوستم بدار...
اندازۀ خدای خودم دوست دارمت
#علی_حیات_بخش
@golchine_sher