eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
818 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
باید نبردِ سخت برای تو ساده باشد پشت سرت بزرگی اگر ایستاده باشد در دل وَلای حیدر و در سر هوای خیبر کس چپ کند نگاه؟ نه! مادر نزاده باشد محکم بایست، منتظر فتح توست میدان وقتی که در تو همره ایمان، اراده باشد حتی به پیشواز ملاقات، منتظر هم باید که ایستاده نگاهش به جاده باشد بگشای بال و باز بلرزان تن قفس را مگذار این مجال، بلا استفاده باشد طوفان به پا کن و بِرُبا خواب را ز دنیا تا درد تو غم همه‌ی خانواده باشد در بزم صبح، جان تو آکنده باشد از نور تنها نه مست، بلکه خودش جام باده باشد جز حق امید هر کششی را بریده باشد آهن ربا میان هزاران بُراده باشد تا اتحاد دغدغه‌ها را نوشته باشد تا با بزرگ هر دو جهان دست داده باشد خواهد شکست لشکر شب را سپیده آخر هرچند آن سواره و این یک پیاده باشد @golchine_sher
ای نگین شهر قم ای خواهر و بِنت امام قبله ی حاجات مایی بانوی عالی مَقام با دل دریاییِ خود مثل زهرا مادرت زائرت را کن دعا ای شافعِ روز قیام سفره ی لطفت برای هر بد و خوبی بپاست تو کریمه هستی و احسانتان مشمولِ عام گر چه قبر فاطمه مخفی بُود از دیده ها از مزارت می رسد بوی مدینه بر مشام آسمانِ شهر قم بوی غریبی می دهد عمه ی ساداتِ عالم بر دلِ خونت سلام آمدی اما نشد رویِ رضا را بنگری از مدینه تا به ساوه خونِ دل خوردی مُدام لحظه ی آخر نبوده هیچ کس بالین تو مانده بر دل داغِ دیدار برادر وَالسًَلام @golchine_sher
سرتاسرِ قم را غمی در بر گرفته آرامِشَش را آه ِ شعله ور گرفته از داغِ معصومه سلام الله؛ حتی خاکِ کویر از ابر؛ چشمِ تر گرفته هفت آسمان با اهلِ خود مشغولِ گریه ست قلبِ علی-موسی الرضا(ع) آخر گرفته سخت است داغِ خواهری هجران کشیده جانِ برادر را دلی مضطر گرفته خاموش شد خورشیدِ بیت النور امشب حال و هوایِ صحنهٔ محشر گرفته از دست داده حضرتِ بنتُ الهُدی را بر دوش ِ خود آیاتی از کوثر گرفته سِرّ نجابت بود و رفت و دستِ تقدیر از دخترانِ شیعه؛ تاجِ سر گرفته در صحنِ آیینه به همراهِ ملائک موسی بن جعفر(ع) روضهٔ دختر گرفته از داغ ِ دختر، خوانده اما در حقیقت قلبش برایِ غربتِ مادر گرفته آن مادری که بعدِ ضربه خوردن از "در" سردردهایِ سخت در بستر گرفته وضع ِ وخیم ِ زخم ِ میخِ بی مروّت لبخند را از صورتِ حیدر گرفته! @golchine_sher
می خواهم عاشق شوم، بی پروا، صریح، بدون طلب بخشش! ره سپرم در عشق تو، تا نهایت سرگیجگی، تا کرانه های دیوانگی... @golchine_sher
لحظه هارا دریاب زندگی فردا نه، همین امروز است.. @golchine_sher
قسم به شاخهٔ از درد خستهٔ زیتون به نونهالِ جوانِ شکستهٔ زیتون قسم به باد زمانی که میدود در باغ قسم به لحظهٔ پرواز دستهٔ زیتون قسم به ابر زمانی که سخت غمگین است قسم به شاخهٔ در گِل نشستهٔ زیتون قسم به وحدت او در مقابل هر مشت قسم به رشتهٔ تسبیحِ هستهٔ زیتون قسم به مرگ زمانی که می رسد از راه قسم به تیرگی چشم بستهٔ زیتون قسم به حجلهٔ سرخ شکوفه های سپید قسم به سینهٔ از غم گسستهٔ زیتون که صبح میشود اخر شب شکیبایی به سرنوشت سپید و خجستهٔ زیتون @golchine_sher
خدا نکند دنیای دیگری نباشد! آخرین امید من برای دیدار تو قیامت است قیامت ... @golchine_sher
جنگلی سبزم ولی کم کم کویرم می کنی من میانسالم ؛ تو داری زود پیرم می کنی نیمه جانم کرده ای در بازی جنگ و گریز آخر از این نیمه جانم نیز سیرم می کنی این مطیع محض دست از پا خطا کی کرده است؟ پس چرا بی هیچ جرمی دستگیرم می کنی؟  سالها سرحلقه ی بزم رفیقان بوده ام رفته رفته داری اما گوشه گیرم می کنی! تا به حال از من کسی شعر بدی نشنیده است آخرش از این نظر هم بی نظیرم  می کنی ! من همان سرباز از لشکر جدا افتاده ام می کُشی یکباره آیا ‘ یا اسیرم می کنی؟ @golchine_sher
گفت دیده ست مرا؛ این که کجا یادش نیست همه چیزم شده و هیچ مرا یادش نیست این ستاره به همه راه نشان می داده ست حال نوبت که رسیده ست به ما یادش نیست قصه ام را همه خواندند؛ چگونه ست که او خاطرات من ِ انگشت نما یادش نیست؟! بعد ِ من چند نفر کشته، خدا می داند آن قدر هست که دیگر همه را یادش نیست او که در آینه در حیرت ِ نیم خودش است نیمه ی دیگر خود را چه بسا یادش نیست صحبت از کوچکی حادثه شد، در واقع... داشت می گفت مهم نیست مرا یادش نیست! @golchine_sher
فکر کن ماه را که در به در و، قصد خورشید در سرش باشد دختری راهی سفر وقتی، در هوای برادرش باشد یک برادر که گوهرش باشد، یک برادر که زیورش باشد او که باب الحوائج او را گفت، صاحب الامر دخترش باشد فکر کن بلبل و علاقه به گل، فکر کن چشم ها و نورالعین آنچه در وصف ها نمی گنجد، از ارادت بریز در این بین فکر کن عشق عاشق و معشوق، فکر کن عشق زینب است و حسین زینبی که نمی تواند دور، از بهشت معطرش باشد راه انداخت کاروانش را، سمت دلدار خود جهانش را سختی راه را خرید به جان، روی دستش گرفت جانش را در مسیرش غدیر می خواند و از ولایت مخاطبانش را اربعین را اقامه کرد مگر، مثل زینب پیمبرش باشد قصه را زود اهل شب فهمید، قدرت نور را چه زود شناخت افعی ساوه دورشان پیچید، مثل دیوی به کاروانش تاخت او نباید که می رسید به طوس، ورنه شب زود رنگ خود می باخت چون به قدری بزرگ بود که خود، یاور روز و لشکرش باشد زینب این بار او شد و تنها، پیش چشمش بریده شد سرها زهر در جان غصه دارش ریخت، تا نیاورد تاب داغش را مثل آتش میان تب می سوخت، در جوانی خمید آن رعنا آخر او فاطمه است پس انگار، باید او مثل مادرش باشد باز حتماً خدا نمی خواهد، کربلای مکرری باشد مشهد و لاله ای پر از احساس، داغدار صنوبری باشد روی خاک غریبی حجره، شاهدش چشم مضطری باشد یا که عطشان برادری مظلوم، پیش چشمان خواهرش باشد قم برایش گشود آغوش و، اهلش آمد به رسم استقبال در دلش روضه خواند: عمه و شام! چشم او کرد بام را دنبال جای گلها شرار آتش دید، سمت بی سرپناهی اطفال آفرین قم! که او خیال نکرد، شاید این شام دیگرش باشد او که بابا به او فداها گفت، بست بارش غریب و مظلومه او که آقایمان رضا با عشق، نام او را گذاشت معصومه حسرت دیدن برادر شد، بعد هفده غروب، مختومه بی شک آمد به بستر مرگش، تا که دیدار آخرش باشد @golchine_sher
به دنیا آمدی تا شیعیان را سروری باشد جهان در سایه لطف عدالت گستری باشد تو فرزند علی(ع)بودی و از ذریه ی زهرا(س) نمی شد جز حسن(ع) نام تو نام دیگری باشد جهان فهمید پشت ابر هم خورشید می تابد اگرچه شهرتش در حبس بودن، عسکری باشد جهان شد فتح با اندیشه ات بی آنکه در گردت شبیه مجتبی (ع)غمخوار و حتی لشکری باشد به تفسیر تو پیدا کرده عالم راه را از چاه چگونه می شود فرزند کوثر، عسگری باشد؟ زمین از حجت حق لحظه ای خالی نمی ماند و این یعنی که باید شاه بیت آخری، باشد @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
❤️❤️امروزیک سالگی کانالمون بود تشکر از همه ی اعضای محترم کانال که همراهی مون کردند و شاعران عزیزی که در طول این یک سال اشعارشون رو برای ما ارسال کردند ❤️❤️❤️ @golchine_sher
صبح یعنی پرواز قـد کشیدن در باد چه کسی می‌گوید؛ پشت این ثانیه ها تاریک است؟ گام اگر برداریم ... روشنی نزدیک است ... @golchine_sher
تویی که در دل من ردّ پا گذاشته‌ای مرا به دستِ کدام آشنا گذاشته‌ای؟ شبیه آن چمدانم که غرقِ دلتنگی‌است تـو باز کـولـهٔ غم را بـنا گذاشته‌ای؟ کنار این همه شب‌های بی‌فروغ ببین که قلب نازک من را کجا گذاشته‌ای هنوز برقِ نگاهت درونِ چشمم هست نگاه کن که چه ردّی به جا گذاشته‌ای! اگر چه رفته‌ای اما هنوز منتظرم بیا که دستِ مرا در حنا گذاشته‌ای! @golchine_sher
السلام ای سلاله ی زهرا السلام ای شفیعه ی فردا شکر خالق که دائما بوده سایه ی تو همیشه بر سَرِ ما پای بوست تمام جنتیان خواهر حضرت امام رضا بررواقت همیشه مهمانند حضرت مریم هاجر و حوا ساره ای یا خدیجه یا زهرا س یا که مادر به ادم وحوا زائر قبر پاک و انورتان روی بال ملک گذارد پا جان ناقابلم که چیزی نیست جان عالم فدای نام شما بعد زهرا و عمه ات زینب س بهترین دخت بررسول خدا همچو زینب عفیفه ای بانو همچو زینبِ عقیله بی همتا @golchine_sher
ای که از حال دل بی خبران باخبری کی از این کوچۀ دلتنگی ما می گذری جمعه تا جمعه نشستیم به راه تو ولی نشد از جمعهٔ موعود توهرگز خبری توکه درهردل و هر دیده حضورت پیداست ای مسیحا بنما برمن و ما هم نظری آنکه از کودکیش سائل این در بوده نیست اورا به جز این خانهٔ اُمّید دری سایهٔ پرچم سبزتونشان از طوبا ست نروم هرگز از این سایه به جای دگری نظر مرحمتی کن به جهان ازسر لطف توکه برعالم ما ازهمه آگاه تری کار ماها نرسد بی توبه سامان هرگز نیست غیر از تو به مخلوق جهان راهبری غنچه هرچند شکفته است ولی ازهجرت نیست دیگر به تن خستۀ گل بال و پری @golchine_sher
بی سبب درد که هم قافیه با مرد نشد آدم بی غم و بی درد دگر آدم نیست @golchine_sher
در عزاداری او، رسم چهل روز کم است ياد چشمش همهٔ عمر، سيه پوشم كرد @golchine_sher
می‌وزد عطر نسیمی از نگاه کهکشان گنبدی سبز و معطر در میان آسمان بوی عطر فاطمه پیچیده در صحن حرم مظهر لطف و کرامت بانوی خلد، آشیان می تراود ماهتاب از آسمان شهر قم مثل پروانه به دورش زائران در آستان صحن زیبایش شده آرامش دلهای ما قلبهای خسته را باشد دوا، آن مهربان افتخار است از برای مردم ایران زمین یاسی از گلزار زهرا شد در اینجا میهمان مثل کفتر های گنبد، روز و شب دور حرم کاش باشم زائرش در آن معطر, بوستان @golchine_sher
از سینه ی تفتیده به غم آه بلند است ای کاش در این دشت کمی شوق بکاری آن بذر امیدی که من از چشم تو چیدم می پوسد اگر باز نیائی تو به یاری @golchine_sher
فکرش نباش مال کسی جز تو نیستم دیگر به فکر هم نفسی جز تو نیستم عشق تو خواست با تو عجینم کند که کرد وقتی به عمق من برسی جز تو نیستم بعد از چقدر این طرف و آن طرف زدن فهمیده ام که در هوسی جز تو نیستم یک آسمان اگر چه به رویم گشوده است من راضی ام که در قفسی جز تو نیستم حالا خیالم از تو که راحت شود عزیز دیگر به فکر هیچ کسی جز تو نیستم @golchine_sher
گفته بودی وقت باران می‌رسم از راه دور این هزار و چندمین باران شد اما نیستی @golchine_sher
می خواهم جنازه ام بر آب بیفتد و ساعت ها به ابرها خیره شوم مرده ام موج بر دارد قایقی باشم که مسافرش را پیاده کرده است و حالا بی خیال هر چیز بر این ملافه ی آبی چرت می زند مرگ می خواست این طور زیبا باشد که ما خاکش کردیم @golchine_sher
ای وای چه می‌بینم؟ ای وای مسلمان‌ها جاری شده جوی خون، در سطح خیابان‌ها برخیز و قیامت را ، در غزه تماشا کن افتاده زمین کودک، فکر غم بابا کن کو باغچه و کوچه ؟ من خانه نمی‌بینم افتاده زمین شمع و، پروانه نمی‌بینم پرپر شده هر غنچه، در دامن گلدانش آخر چه کند مادر، با داغ عزیزانش؟ برخاسته اسرائیل ، با لشگری از موشک از طفل زبان بسته، ترسیده بدون شک برخاسته با غیرت، توفان حماس اما افتاده چنین صهیون، هر دم به هراس اما هر سنگ، شهابی شد، آنقدر که موشک شد تصویر سلیمانی ، در خاطر ما حک شد امروز دگر موشک، در دست فلسطین است بر صورت اسرائیل، این سیلی سنگین است آید ز هوا موشک ، بارد به زمین سجیل فریاد زند غزه، الموت لِاسرائیل خواندیم اذا جاءَ،چشمی به فلق داریم دیگر دو قدم نصرت ، تا وعده ی حق داریم @golchine_sher
تمام غنچه هایم گُل شدند آنجا که گفتی") اندوهگین نباش سرزمین من! در شکافِ زخم‌های تو بذر گل کاشته‌ام تو روزی،سراسر گلستان خواهی شد. @golchine_sher
پاییز فتنه زدبه دل کوچه باغ ها رنگین نمود دامن شاه چراغ ها شیراز را که شهر غزالان عاشق است لبریز کرده است از این درد وداغ ها حافظ بیا بیا غزلی تازه ساز کن تا بشکند سکوت سیاه کلاغ ها مانند برگ ،پیکر گلها به خاک ریخت شد سربلند شاه چراغِ چراغ ها درایستگاه چهارم آبان این دیار پُر شد زخون لاله رخان بس ایاغ ها هرگز دچار سردی وحسرت نمی شویم تا روشن است آتش دل در اجاغ ها مردان سرفراز تو اِستاده اند هنوز تا شور عاشقی نرود از دِماغ ها خاموشی وسکوت که رسم چراغ نیست شیراز روشن است از این چلچراغ ها اولین سالگرد شهدای حرم - @golchine_sher
آشوبگران جوان ما را کشتند در زیر شکنجه، جان ما را کشتند ما دست ز آرمان نخواهیم کشید هرچند که آرمان ما را کشتند ‏ ‏ @golchine_sher
خوش صورت و خوش قامت و خوش آب و هوایی خوش خنده و با معرفتی، اهل کجایی؟ با دیدن لبخند تو هوش از سرِ من رفت آن طرز نگاهِ تو مرا کرده هوایی تأثیرِ نگاهِ تو و چشمانِ تو بوده اکنون تو اگر در دلِ دیوانه ی مایی تا دید تورا این دلِ دیوانه به ما گفت تو نیمه ی گم گشته ی پنهانی مایی با بودنِ روی تو چه حاجت به طبیب است بر زخم ِ دلِ من تو خودت مثل شفایی لبخندِ تو آرامش این قلبِ مریض است تو جلوه‌ای از قدرت زیبای خدایی حقّا که به افتادن ِ در دام نگاهت چیزی نتوان گفت به جز عشق و رهایی.. @golchine_sher
کافر به چشم‌های تو باور می‌آورد آن چشم‌ها که آه مرا بر می‌آورد من در پی تو هستم و مردم پی بهشت ایمان شهر، کفر مرا در می‌آورد عطر تو خوش‌تر است از آن عطرها که باد از سوی باغ‌های معطر می‌آورد آتش بزن به خاطره‌هایی که در قفس پرواز را به یاد کبوتر می‌آورد عاشق شدم، که تلخی ایام سرنوشت بی یاد عشق، حوصله را سر می‌آورد ... @golchine_sher