تا مستحق رحمت بی انتها شدیم
با کشتی نجات خدا آشنا شدیم
درهای بسته، روی دل ما گشوده شد
وقتی که از حصار من و ما رها شدیم
تا عاشقانه پر بگشاییم سوی دوست
با بال شوق همره باد صبا شدیم
رفتیم رو به قبله و با چشم اشکبار
با یک سلام زائر کرب وبلا شدیم
با داغهای زینب کبری گریستیم
با ناله های اهل حرم هم نوا شدیم
لب تشنه آمدیم و به دریا زدیم رو
در این حریم ،طالب آب بقا شدیم
تا پشت پا زدیم به بی مهری جهان
با مهر سیدالشهدا آشنا شدیم
وقتی نیاز ما به ضریحش دخیل بست
با یک نگاه فاطمه حاجت روا شدیم
#محسن_درویش
#عضوکانال
#امام_حسین_ع
@golchine_sher
ای خنده ات مخلوطی از افیون افغانت
هر دانه الماس ِبدخشان ست ، دندانت
در چشم تو مُرفین و تریاکی ست دُز بالا
در من درشت افتاده عکس ِچشم ِرقصانت
ابرو ملک! گیسو فرشته! چشم اسرافیل
پیدایش ِ ماه است از لب های خندانت
هر دفعه میخندی زمین بی وزن میگردد
با این توّهم های موزون چیست درمانت؟
مویت هنر خوانده، گرایش های اسلیمی
از چشم ِ باد افتد پلی تکنیک تهرانت
ای مافیای قلب، عضو ِ قابل پیوند
دل می ربایی از زن و مردان ایرانت
با چشم، جادوی سیاهت را نشان دادی
باید پناه آورد بر اعجاز ِ یزدانت
#محسن_دادرس_پور
#عضوکانال
@golchine_sher
نشان عشق تو پیداست زیر تن پوشم!
نهان نمیشود این فتنه هرچه میکوشم
هوا هوای بغل کردن است و بوسیدن
مگر که عکسِ تو گرما دهد به آغوشم!
تو نیستیّ و درین روزهای بارانی
بهجز خیال تو با هیچکس نمیجوشم!
هنوز دست عزیز تو مانده در دستم
هنوز موی عزیز تو خفته بر دوشم
بنوش ساغری و جرعهای بهیادم باش
که من بهیاد تو مینوشم آنچه مینوشم
بهیاد دارمت ای یار و خواهشی دارم
تو را به جان عزیزت، مکن فراموشم!
#مرتضی_لطفی
@golchine_sher
شیرینی و حلاوت دنیای ما حسین
دریای بی کرانه و بی انتها حسین
ویرانه ای بنام دل است درکمند او
این روح خسته ،کرده به خود مبتلا حسین
این کام تلخ گشته عسل بانگاه او
جادوی نام او شده چون کیمیا حسین
در بحرپر تلاطم دنیا مراببین
ای کشتی نجات و چراغ هدا حسین
وقتی که آمدی دل آلاله ها تپید
ای برده دل ز خالق آلاله هاحسین
لوح و قلم به دست توانای تو نوشت
تقدیر و سرنوشت زمین و سما حسین
#جواد_نمازی_دارابی
#عضوکانال
@golchine_sher
مژده از نسل علی شیرِ نری می آید
شجره طیبه را برگ و بری می آید
شام میلاد حسین آمده عباس اگر
پیِ خورشید همیشه قمری می آید
#سعیدی_تنها
#عضوکانال
@golchine_sher
روزگاری را بدون عشق سر کردم، نشد
خواستم دیوانهوار از عشق برگردم، نشد
هیچ کس دلواپسیهای مرا باور نکرد
هیچکس در خاک غربتخیز همدردم نشد
بغض کردم، مویه کردم تا سحر نام تو را
گریه کردم، گریه هم تسکین سردردم نشد
هر چه کردم عشق را از خانهام بیرون کنم
عاقبت پیش دل عاشق کم آوردم، نشد
آی گنجشکان سرگردان میان کوچهها!
خواستم با آخرین پرواز برگردم، نشد
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از (دندان درد) شعرهای میثم رنجبر
ای دلشدگان! عید؛ تماشای حسین است
رویت شدن ماه دلارای حسین است
روی علی اکبر، به پدر ماه تمام است
موی علی اکبر شب احیای حسین است
آموختم از شکل دل و حالت گنبد؛
تنها دل هر شیعه فقط جای حسین است
پرونده ی سی روزه ی از صوم و صیامم
مهر است ولی بسته به امضای حسین است
ما که همه شب ریزه خور کرب و بلائیم
فطریه ی هرساله ی ما پای حسین است
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
کانال رسمی شاعر میثم رنجبر
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
قصیدهی حضرت اباالفضل علیه السلام
نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر
که بارور بشود نطق من از این باور
منِ کویر چه گویم که مدح حضرت آب
مقدس است چنان آیه آیهی کوثر
به واژه واژهی هر بیت میخورم سوگند
شروع منقبت اوست انتهای هنر
چنان به مدحت نامش قلم به وجد آمد
که مست واژه و احساس میشود دفتر
علی چه گفت به ام البنین؟ که میروید
به دشت دامن گلدار تو چهار پسر
چه کهکشان قشنگی شود به خانهی نور
سه تا ستارهی پر نور در کنار قمر
رسید قصه به آنجا که بعد چندین سال
خدا به نخل ولایت دوباره داده ثمر
زبان علم نجوم از قیاس در ماندهست
گرفت حضرت خورشید، ماه را در بر
بغل گرفت کسی را که برق چشمانش
شد از خزانهی الماس عرش زیباتر
گرفت لحظهای آیینه را مقابل خود
صدف چگونه گرفتهست در بغل گوهر
بنازمش که فقط طرح سیب لبخندش
به کام عاطفه آورد طعم قند و شکر
چه خنده ها که به روی پدر کند عباس
چه بوسه ها که به بازوی او زند حیدر
علی خودش که یدالله بود و عباسش
به روی دست خداوند بوده انگشتر
روا بود که ملائک به محضرش آیند
چنانکه حضرت جبریل نزد پیغمبر
که جبرئیل سراسیمه با وضو آمد
و ریخت در پر قنداقهی شریفش پر
میآورند که خوشبو کنند جانها را
ملائک از ختن عرش یک جهان عنبر
زمان بارش نقل و بلور و نور رسید
که اوست از همهی آسمانیان انور
به صورت ملکوتش که کاشف الکرب است
برادرانه همیشه حسین کرده نظر
همیشه نزد برادر چنان ادب میکرد
چنانکه که محضر مولای ما بُود قنبر
همان که کوه ادب بوده است سر تا پا
همان که کوه حیا بوده است پا تا سر
همان که با نگهش کیمیاگری بلد است
اگر ز روی محبت کند به خاک نظر
کسی که گرد و غبار عبا و نعلینش
گران تر است برای جهان ز قیمت زر
فقط نبود اباالفضل صاحب شمشیر
که بود حضرت علامه صاحب منبر
به نور رحمت او ارمنی مسلمان است
به دین معجزه اش نیست یک نفر کافر
چنان کریم که لایمکن الفرار از مهر
چنان رحیم که باران شود به هر آذر
دلم خوش است که در کشتی نجات حسین
به روز حشر اباالفضل میشود لنگر
بنازم آن خم ابروش را که در صفین
چگونه لرزه برانداخت بر تن اشتر
قیام کرد و قیامت شدهست بسم الله
که تیغ تیغ پسر بود و حکم حکم پدر
چنان علی که چنان درب قلعه را انداخت
نمانده است به دیوار قلعه هیچ اثر
علی عذاب برای یهود آوردهست!
خدا به جنگ یهود آمدهست یا که بشر؟
صدای اشهد ان لااله الا الله
بلند میشود از سوی مردم خیبر
پدر هرآنچه که باشد پسر همانگونه ست
همیشه ارث پدرها رسد به دست پسر
چنان حسن که جمل را ز فتنه خوابانید
چنان حسین که در کربلا کند محشر
رسید قصه به آنجا که در دل تاریخ
امامزاده شود بر امام ها یاور
چه لقمههای حرامی که چشم و گوش همه
زمان خطبهی ارباب کور بوده و کر
دوباره قصه به آیات انشقاق رسید
نشست تیر قضا بین چشمهای قدر
بعید نیست که زهرا به علقمه برسد
همان که از نفس افتاد در حوالی در
بعید نیست که او را صدا زند پسرم
بعید نیست که او را صدا زند مادر
نوشتهاند سرش رفته بود و قولش نه
گواه اوست لب تشنهی علی اصغر
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
بلند مرتبه ماهی در آن سوی دیگر
بگو که شمر چه کرده؟ چرا نفس تنگ است؟
نشسته بود بر آن سرزمین پهناور
قسم به صفحهی سرخ تمام مقتل ها
قسم به حرمت عباس و غیرت اکبر
حسین سر دهد اما به فاطمه سوگند
نمیرود ز سر دختران او معجر
صدا زند رحم الله عمی العباس
که بود کوه وفادار لحظه های خطر
به صفحه صفحهی تاریخ نام او پیداست
از اولین نفس واژه ها الی آخر
هزار سال گذشت و دخیل میبندند
به سفره های اباالفضل مردم مضطر
برای از نفس افتاده ها تنفس اوست
به هر کویر ترک خورده اوست آب آور
چه گویمش که کُمیتم همیشه میلنگد
که اوست حضرت آب و ز قطره ام کمتر
قسم به کاسهی آبی که دست مادرهاست
که نام اوست موثرتر از دعای سفر
همیشه زندگیام از امید لبریز است
و پر شدهست جهانم ز عشق سرتاسر
چرا که در سفر عشق بُعد منزل نیست
رسیده ام به حریمش چنان نسیم سحر
دلم به کرببلا رفت و برنخواهد گشت
نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر
#احمد_ایرانی_نسب
#حضرت_اباالفضل_علیه_السلام
#احمد_ایرانی_نسب
@ahmadiraninasab
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
خورشید دمیده عطر بید آورده
پروانه و شمع و گل پدید آورده
با هر قدمش ماه فرو می ماند
با آمدنش مژده ی عید آورده
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
آمد به جهان قرص قمر، حضرت عباس
سلطان ادب، شاه وفا، عطر گل یاس
مصداق علی، نور جلی، عشق رقیه
سر تا به قدم عاطفه و غیرت و احساس
#نگین_نقیبی
#عضوکانال
@golchine_sher