برای منتظران از بهار میگویم
ز بهترین گل این روزگار میگویم
اگر که مدّعی از شمس و ماه دم بزند
من از ستارهٔ دنبالهدار میگویم
بدون او همه شبهای من شب یلداست
برای منتظَر از انتظار میگویم
اگر چه حضرت حق آفریده مختارم
و لیک مدح تو بیاختیار میگویم
چو وصف پادشهان نیست کار گدا
خموش گشته یکی از هزار میگویم
برایش ارچه ندارم بضاعتی مُزجات
همیشه از کَرم این تبار میگویم
مرا ببخش مسیحا که جای بحر طویل
برای تو کلمات قصار میگویم...
#زهرا_سادات_جعفرنیا
#عضوکانال
#امام_زمان_ع
@golchine_sher
می خندد
و من متقاعد می شوم
جهان در فنجانی قهوه
کنار کسی که دوستش داری، خلاصه می شود
#نیکی_فیروزکوهی
@golchine_sher
سر به زيرو ساكتم وقتي كه تنها میشوم!
درد دارد شعرهايم،بي تو رسوا ميشوم!
برگ برگ دفترم با خاطرات خوب و بد!
با ورق خوردن ،ميانِ شعر معنا ميشوم!
مي نويسم ،در غزل لبخندِ شيرين تو را!
هر نفس با بوسه اي در گير رويا ميشوم!
عاشقِ پروانه ام ،شمع و گل و شعر و غزل!
با قيامِ شعله ها ،امشب چه زيبا ميشوم!
تيغ چشمت، نبض احساسِ مرا كرده نشان!
حس خوبي دارد و با آن مداوا ميشوم!
بي مني و اشكِ من با بغض همبستر شده!
آسمانم، تو بباري باتو دريا ميشوم!
بس مصمم رفته اي،حتي غباري از تو نيست!
دشت دلتنگي ام و اينگونه شيدا ميشوم!
#مهیا_غلامی
@golchine_sher
یکی بیاید و دستی به ما تکان بدهد
یکی دوباره به تقویم خسته جان بدهد
چه سرد مانده دل بی حواس آدم ها
کسی نبوده که آن را کمی تکان بدهد!
چقدر یخ زده آغوش کوچه های سلام
کجاست او که جوابی به عابران بدهد؟
زمین به روی خودش آب می شود، پس کو؟
کسی که دست زمین را به آسمان بدهد
بهار مُرده در اینجا، هجوم پاییز ست
کجاست او که به ما شور ناگهان بدهد؟
کنار پنجره ها پرده پرده می میریم
یکی دوباره خدا را به ما نشان بدهد
#اصغر_اکبری
@golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنگر که به پیکر جهان جان آمد
عطرِ گلِ نرگسی به بستان آمد
از عرش خدا ملائکه می گویند
ای منتظران نیمه ی شعبان آمد
#سعیدی_تنها
#عضوکانال
@golchine_sher
بر هم زدی آسایشِ دنیایِ مـــن را
در خانه یِ غم باز کردی پایِ من را
مانندِ امواجِ پریشان می خروشم
در چشم هایِ من ببین دریایِ من را
از سرنوشتِ تلخِ امروزی که دارم
باید بخوانی قصّه ی فردایِ من را
من دوستم یا دشمنم ؟ باید بدانم
واضح مشخص کُن برایم جایِ من را
با این بهانه که سرت خیلی شلوغ است
آزارها دادی دلِ تنـــــهایِ من را
با این همه دل واپسی اُمیدوارم
یک روز تو پایان دهی غم هایِ من را
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
دیگر نه می توانستم بلند بلند بخندم
نه بلند بلند گریه کنم
چرا که گوزنی بودم با زخم عمیق بر پهلو
که برخاستن صدایش
بیشتر گرفتارش می کرد
در تاریکی فرو رفته بودم
چرا که دنیا مثل روزنه ای کم کم کوچک تر می شد
و من باور می کردم شب گاهی در روز اتفاق می افتد
تو نور باریکی بودی
که از دریچه ها کنار می رفتی
می خواستم فراموش کنم
و فکر کنم اصلا تمامی
این سالها خواب بوده ام
اما در دلم کسی به زاری
کز کرده بود
در من کسی گریه می کرد
کسی در خود می پیچید
آن روز به پاهایم گفتم
مرا تا جاده ای ببرید
آنقدر که تنها
صعب العبوری راه ها آزارم ندهد
مقصدی نبود
خانه ی نبود
تنها می خواستم
از حادثه دور باشم
از صحنه دور باشم
و تو هر کجای زمین فرار می کردی
خاطره ای گوزنی مدام در خواب هایت پر رنگ تر می شد
خاطره ای گوزنی که
نه مرده بود
نه به شکار دل داده بود
تنها
تنها روزی از دست تو
با زخم عمیق
در جنگل ها رها شده بود.
#تهمینه_ظروفی
#عضوکانال
#گوزن_زخمی
@golchine_sher
مگر آسمان را چراغان نکردیم؟!
زمین را مگر نورباران نکردیم؟!
مگر کوچه را آب و جارو نکردیم؟!
شبِ تار را غرقِ شببو نکردیم؟!
مگر شهر را غرقِ شربت نکردیم؟!
سر کوچه را طاقنصرت نکردیم؟!
مگر شاعران از غمش کم سرودند؟!
قلمها سلاحِ ظهورش نبودند؟!
مگر مرغِ آمینمان در قفس بود؟!
دم ربّناهایمان بینفس بود؟!
مگر العجلهایمان دیردَم بود؟!
سرِ سفرهی ندبهها چای، کم بود؟!
مگر صبحِ جمعه سلامش نکردیم؟!
تهِ هفتهها را به نامش نکردیم؟!
چرا یوسف افتاده در چاهِ غیبت؟!
چرا برنمیگردد از راهِ غیبت؟!
چرا روز موعود، تأخیر دارد؟!
کجای عملهایمان گیر دارد؟!
جوابِ چراهایمان هم سؤال است
مگر آرزوی وصالش محال است؟!
نگو آرزویش محال است، هرگز!
نگو دیدنش در خیال است، هرگز!
زمانش بیاید؛ همین جمعه شاید
اگر حرفمان حرف باشد، میآید
#رضا_قاسمی
#امام_زمان_عج_مناجات
@golchine_sher
ای اسوه صبر و استقامت برگرد
تنها شده ای سرت سلامت برگرد
با آمدنت ظلم به پایان آید
ای معنی دیگر قیامت برگرد
برگرد ببین که بیشمارند هنوز
بر گرده این باغ سوارند هنوز
از چوب درخت ها تبر ساخته اند
آن قوم که دشمن بهارند هنوز
یک عمر گدازه می گرفت از چشمت
سر مستی تازه می گرفت از چشمت
هر روز که میخواست بتابد خورشید
با عشق اجازه می گرفت از چشمت
امرار معاش میکنی ای خورشید
هی ریخت و پاش میکنی ای خورشید
نه گرم نمی شود زمین بی موعود
بیهوده تلاش میکنی ای خورشید
آن روز که دین او ادا خواهد شد
از این همه درد و غم رها خواهد شد
رازی که زمین همیشه در دل دارد
در صبح ظهور بر ملا خواهد شد
ابری شده آسمان قلبم مولا
ماتم شده همزبان قلبم مولا
عمریست که ما چشم به راهت هستیم
برگرد به جمکران قلبم مولا
خورشید ز نور تو درخشان باشد
ماه آمده تا پشت تو پنهان باشد
نه! ابر دلیل اینهمه بارش نیست
چشمان تو سرچشمه باران باشد
گفتند برات می دهد لبهایت
هی نقل و نبات می دهد لبهایت
تو منشا رحمت دو عالم هستی
بوی صلوات می دهد لبهایت
#حسن_باقری
#عضوکانال
#رباعی_مهدوی
#امام_زمان_ع
@golchine_sher
ای روشنیِ باغچه، ای چشم امیدم
با یک نفست تازه شود صبح سپیدم
با آمدنت کاش به پایان برسانی
رنجی که از این دوریِ بسیار کشیدم
هر سال بهارم همه با یاد تو طی شد
ای گریه ی پنهان شده در خنده ی عیدم
دلتنگم و هر جمعه به یادت گل نرگس!
در باغ به جز حسرت روی تو نچیدم
در عشق، نمازی ست که خون است وضویش
عمری ست که در راه همین عشق شهیدم
#مریم_سادات_دریاباری
#عضوکانال
@golchine_sher