ماییم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه پر درد شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب
#خیام
@golchine_sher
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
#حمیدرضا_برقعی
@golchine_sher
شعرم امروز فقط مختصری همهمه ی دلتنگی ست
کاش کاری کُنی آهنگ به این قافیه ها بر گردد
#فرزانه_قاسمی
@golchine_sher
گویند که هر تیره شبی را سحری هست
گویا سحری نیست شب تیرهی ما را...
#طبیب_اصفهانی
@golchine_sher
ﺷﺎﺩﯼ ﺍﻡ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻏﻤﻢ ﺳﻬﻢ ﺧﻮﺩم
ﺑﺎﻍ ﺍﻧﮕﻮﺭﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﺩِ ﺧﻤﺎﺭﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ...!
#ﺣﺴﯿﻦ_جنتی
@golchine_sher
نشد بالهای مرا وا کنی
مرا راهی آسمانها کنی
نشد مثل مجنون بادیه
مراخانه بردوش لیلا کنی
نشد بعد توحید لبهایتان
مرا در قنوت شبت جا کنی
بگیری نفسهای این مرده را
بگیری و کار مسیحا کنی
توقع ندارم که بنشینی و
گنهکاریم را تماشا کنی
دل ما از اول ثباتی نداشت
تو حق داری امروز و فردا کن
تو عین ظهوری و من غایبم
دلم را تو باید که پیدا کنی
بیا تا که با انتخاب خودت
تمام مرا ملک زهرا کنی
#علی اکبر لطیفیان
#امام زمان
@golchine_sher
دانی که پس از عمر چه مانَد باقی؟
مِهر است و محبت است
و باقی همه هیچ...!
#مولانا
@golchine_sher
من از لجاجت این روزگار میترسم!
به لب نمی برم آن را که آرزو دارم...
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
شبی دوباره و ای کاش های تکراری
فدای چشم قشنگت هنوز بیداری؟
بهار من نکند شرط بسته ای با خود
تمام پنجره ها را ستاره بشماری؟
چقدر مانده به اتمام این شب تاریک
چقدر مانده که دست از سکوت برداری؟
دوباره حرف بزن خوبِ من نمی خواهد
که احترام سکوت مرا نگهداری
تمام طول شب این بود فکرِ عاشق تو
که مثل آن همه دیروز دوستش داری؟
تمام طول شب این بود حرف چشمانت
که آی عاشقِ دیووانه با توام، آری
همیشه با تو بهار و همیشه بی تو خزان
حکایت من و تقویم های دیواری...
#احسان_افشاری
@golchine_sher
عقل و دل روزی ز هم دلخور شدند
هردو از احساس نفرت پر شدند
دل به چشمان کسی,وابسته بود
عقل از این بچه بازی خسته بود
حرف حق با عقل بود اما چه سود
پیش دل حقانیت مطرح نبود
دل به فکر چشم مشکی فام بود
عقل آگاه از خیال خام بود
عقل با او منطقی رفتار کرد
هرچه دل اصرار,عقل انکار کرد
کشمکش ها بینشان شد بیشتر
اختلافی بیشتر از پیشتر
عاقبت عقل از سر عاشق پرید
بعد از آن چشمان مشکی را ندید
تا به خود امد بیابانگرد بود
خنده بر لب از غم این درد بود
#مولانا
@golchine_sher
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط
باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط
عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم ، عبث
ساختم جان را فدای او غلط کردم ، غلط
دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا
سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط
اینکه دل بستم به مهر عارضش بد بود بد
جان که دادم در هوای او غلط کردم ، غلط
همچو وحشی رفت جانم درهوایش حیف ، حیف
خو گرفتم با جفای او غلط کردم ، غلط...
#وحشی بافقی
@golchine_sher