eitaa logo
گلچین شعر
15.2هزار دنبال‌کننده
949 عکس
322 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
‌من بی تو نیستم، تو بی من چه می‌کنی؟ بی‌صبح ای ستاره‌ی روشن چه می‌کنی؟ شب را به خواب‌دیدن تو روز می‌کنم با روزهای تلخ ندیدن چه می‌کنی؟ این شهر بی تو چند خیابان و خانه است تو بین سنگ و آجر و آهن چه می‌کنی؟ گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد می‌پوشمش هنوز، تو بر تن چه می‌کنی؟ من شعله شعله دیده‌ام ای آتش درون با خوشه خوشه خوشه‌ی خرمن چه می‌کنی! پرسیده‌ای که با تو چه کردم هزار بار یک بار هم بپرس تو با من چه می‌کنی؟! @golchine_sher
بسوزان تمامی چکامه هایِ عاشقانه ام‌ را و الفبایِ واژگان را در دریایِ سکوت غرق کن، اینک دوستت دارم بی حرف...بی سخن...بی هیچ سطری، اینک با موسیقیِ بی کلامِ چشمانم دوست میدارمت را خواهم نواخت، ای که بند بندِ تنت نت به نت نغمه هایِ زندگی ست... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به حشر،سایه اگر بر سری نباشدچه ؟ بزرگواری و آن سروری نباشد چه ؟ تمام عمر ،گنه کرده ام به اُمّیدی... بغیر خاک ، اگر بر سری نباشد چه ؟ منی که هرچه در اینجا به روی خود بستم فغان اگر که درِ دیگری نباشد چه ؟ به زیرِ هر گنهم یاد کردمت هرشب... در آن سیاهه ،اگر اختری نباشد چه ؟ بجز امید نخواهم نوشت در قلبم... دمِ حساب اگر دفتری نباشد چه ؟ منی که غیر تو باور نکرده ام کس را دم وفات اگر باوری نباشد چه ؟ سزاست گر همه شب،خون به دل کنم ساقی به وقت حشر ، اگر ساغری نباشد چه ؟ متخلص به:   @golchine_sher
جلوه چون مریم و انسیه ی حورا دارد دخت موسی است، دم گرم مسیحا دارد سایه ی رحمت او بر سر عالم جاریست شهر قم از قدمش این همه شیدا دارد او که در آل علی فاطمه ی ثانی شد فضل خوبان جهان را همه یکجا دارد خواهر شمس شموس و لقبش معصومه است خط به خط جلوه ای از زینب کبری دارد او علیمه است که هر سالک و علامه ی شهر در کلاس ادبش مشق الفبا دارد مست بین الحرمینیم ولی ایران هم جاده ی مشهد و قم با دو حرم را دارد آه... دلتنگ زیارت شده ام بانو جان حرمت باز برای من بد جا دارد؟ @golchine_sher
ذوقی نداشت عطر بهاری که رفتنی ست دلخوش شدن به قول و قراری که رفتنی ست باران پشت شیشه و نقاشی دو قلب با دست خیس، روی بخاری که رفتنی ست جز رنج بی دلیل به یادم نمانده است از خاطرات روزشماری که رفتنی ست چون جاده دل نبند به هر رهگذر که نیست در ایستگاه، عشق قطاری که رفتنی ست با روزهای رفته فراموش کن مرا دستی بکش به گرد و غباری که رفتنی ست ما غیر داغ، باغ و بهاری نداشتیم باغی که رفتنی ست، بهاری که رفتنی ست.... @golchine_sher
تو ای شرقی ترین احساس در جغرافیای تابش معنا نگاهت را نگیر از من که من مفهوم عشق و مهربانی را میان قاب لبخند تو دیدم شبیه حس پرواز کبوتر پشت پلک آبی رؤیا. @golchine_sher
شب بود و می گذشتم از کوچه های باران از دور می شنیدم گاهی صدای باران پرسیدم از نشانت ؛ گفتند :《 سمت مشرق ، بعد از طلوع خورشید ، در انتهای باران》 من می نوشتم از عشق؛ جایی که در خیالم پیچیده عطر نرگس؛ در ردپای باران دلواپس تو بودم ؛ هر لحظه می سرودم در خلوت خیابان؛ شعری برای باران می آمدی و من هم ، از شوق با تو بودن اسم تو را نوشتم؛ آن شب به جای باران چتر مرا گرفتی؛ گفتم: 《پناه من شو》 گفتی :《 نمی شناسم غیر از خدای باران 》 از خاطرم گذشتی ؛ آری چه عاشقانه دارد دلم دوباره ؛ با تو هوای باران... @golchine_sher
تو می‌آیی جهانم رنگ‌های شاد می‌گیرد نگاهم از نگاهت عاشقی را یاد می‌گیرد تمام کوچه را لی‌لی‌کنان در باد می‌رقصی چه بی‌تابانه رقص روسری در باد می‌گیرد میان بادبادک‌ها تماشایی است پروازت نگاهت زندگی را هرچه باداباد می‌گیرد میان چشم‌هایت عشق موروثی است، می‌دانم که در من شعله‌ی آن حسن مادرزاد می‌گیرد تو با لبخندهایت صبح رستاخیز دنیایی جهان با خنده‌هایت رنگ عشق‌آباد می‌گیرد نمی‌دانم که این دنیا برایت خانه‌ی امنی است؟ نمی‌دانم که دنیا عاقبت بنیاد می‌گیرد؟ برایت عشق می‌خواهم، برایت عاشقی مجنون کسی که تیشه را از پنجه‌ی فرهاد می‌گیرد @golchine_sher
در قهوه پی فال خودم می‌گردم دائم پیِ تمثال خودم می‌گردم ما یک‌نفریم و هرچه هستیم تویی من در تو به دنبال خودم می‌گردم @golchine_sher
استقبال از غزل مقام معظم رهبری به وقتِ حادثه‌ها از کفِ قضا مگریز به سانِ کوه بمان و چنان صبا مگریز به عهدِ روزِ الَستت وفا کن ای انسان میان معرکه‌ها از بدِ بلا مگریز به پای عهدِ خودت ترکِ جان و سر باید که آشکار شود صدقِ ادعا مگریز سپاه ابرهه با سنگ تار و مار شود ز بیمِ خدعه‌ی ارباب فیل‌ها مگریز زمانِ فتنه و آشوب‌های فرعونی به ناامیدیِ نیلت بزن عصا، مگریز کنون تمامیِ شر آمده مقابلِ خیر از ابتدای نبردی خوش‌انتها مگریز چو بیمه‌نامه‌ی ما صادر از خراسان است به پشتگرمیِ مولایمان رضا مگریز (مهرآفرین) @golchine_sher
پشت پرچینت اگر بزم، اگر مهمانی ست پشت پرچین من این سو همه اش ویرانی ست انفرادی شده سلول به سلول تنم خود من در خود من در خود من زندانی ست دست های تو کجایند که آزاد شوم؟ هیچ جایی به جز آغوش تو دیگر جا نیست ابرها طرحی از اندام تو را می سازند که چنین آب و هوای غزلم بارانی ست شعر آنی ست که دور لب تو می گردد شاعری لذت خوبی ست که در لب خوانی ست دوستت دارم اگر عشق به آن سختی هاست دوستم داشته باش عشق به این آسانی ست !   @golchine_sher