eitaa logo
گلچین شعر
16.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
432 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
کمی عمیق تر نگاهم کن مثل آفتاب زل بزن توی چشمهایم.. تو قشنگ ترین اتفاق صبح هایم باش! @golchine_sher
حس می‌کنم در چشمِ تو موجِ غضب را تا کی فرو می‌بندی از ما لعل لب را؟ در ظلمت تنهایی‌ام دل بر تو بستم بشکن به نورِ خنده تاریکی شب را کامِ من از هجران تو تلخ است، ای کاش شیرین کنی این روزگارِ پُر‌تعب را در عمق جانم مانده رازِ آتشینی باید بسوزی تا بفهمی اوج تب را یک لحظه در پای کلاس تو نشستم آموختم، از شیوه‌ی مهرت ادب را @golchine_sher
نو عروسی می‌رسد ، روی دلیجانی قشنگ گیسوانی بسته در تور پریشانی قشنگ سینه‌ریزی مثل یک منظومه‌ی پر مشتری حلقه‌ای با شیشه‌ی سبز برلیانی قشنگ چادری روی سرش چون گنبدی از اصفهان حوری حورا نشسته در شبستانی قشنگ مجمعی از تحفه‌های رنگ و وارنگ نفیس جامه‌هایی بسته در آغوش روبانی قشنگ بیشه‌ی چشمان مستش چون هوای گرگ و میش در رکابش دسته‌ی آهو سوارانی قشنگ سرمه بر بادام هندوی دو چشم مشرقی گونه‌هایی تازه تر از سیب لبنانی قشنگ چتری از موی سیاه و طاق ابرویی بلند سایه‌ی سبز کبود و سبزه میدانی قشنگ رقص مژگان بلندش مشق طوفان می‌کند توی تهرانی بزرگ و در شمیرانی قشنگ زعفران خنده‌اش روح تغزل می‌دمد خاتم فیروزه از سمت خراسانی قشنگ صورتش تالاری از آئینه‌های روشن است وصف او آئینه‌ی تصویر ایرانی قشنگ @golchine_sher
باید برای از تو سرودن وضو گرفت باید وضو که هیچ! کمی آبرو گرفت باید به دور هر چه سیاه است خط کشید باید به عشق حیدر کرار خو گرفت باید برای عرض ارادت به ساحتش از هر چه غیر حضرت مولاست رو گرفت دنیا پر از حکایتِ انبوه حیله‌هاست باید فقط ز دست علی جان سبو گرفت ذکر علی عبادت خاصان عالم است باید مدد برای سرودن از «او» گرفت @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز مدینه غرق شادی شده است جبریل در آسمان منادی شده است روز صلوات است که خورشید دهم بر شیعه طلوع کرد و‌ هادی شده است @golchine_sher
درخت «باور» من برگ و بار و سایه ندارد «دروغ» هرچه که باشد اساس و پایه ندارد چه باوری‌ست که چون«کوزه‌ شکسته» در آتش برای شعله شدن هم خمیرمایه ندارد چنین که یافته ام دشمن حقیقی خود را دلم به غیر «خود» از هیچ‌کس گلایه ندارد به استخاره سراغ از دلم مگیر که عمری‌ست کتابی ام که به غیر از عذاب آیه ندارد برای صحبت آیینه‌ها به سنگ بیندیش صریح باش، که دل طاقت کنایه ندارد @golchine_sher
می بَری دل از همه وقتی که دلبر می شوی از تمامِ ماه ها ، ای ماه من، سر می شوی می کُنی پیراهنِ سرسبز آزادی به تن در میانِ باغ ها سرو و صنوبر می شوی آسمانی می شوی با التفاتِ یک نسیم با خدا باشی اگر هم وزنِ یک پَر می شوی آسمان رفتن خطر دارد نترس وُ پر بــــــــزن فکرِ شاهین را نکُن وقتی کبوتر می شوی ابرها وقتی هوایِ گریه کردن می کُنند زیرِ چترِ آسمان باشی اگر تَر می شوی زور چیزِ دلپذیری نیست از آن دور باش در تو وقتی خانه می سازد ستمگر می شوی با بلاها سازگاری کُن بمان بر جا نترس در مقامِ صبر، ایوبِ پیمبر می شوی خوب بودن چیزِ خوبی نیست گاهی خار باش گُل اگر باشی در این گُلزار پَرپَر می شوی @golchine_sher  
السلام علیک یا امام هادی.... پلک تا وا میکنم پرمی شوم از آسمان چشم هایم می شود آیینه زارِ کهکشان دست و پایم گم شده مبهوت وگیجم ماهِ من!! لال گشته ازتحیّر درمقاماتت زبان کاتب نورِ کبیری ای امامِ جامعه! مصحفِ پیشانی ات «کلٌ مفاتیح الجنان» کوثری خیرِ کثیری هادِ مصباح الهُدی روشن از رویت زمین ها تا زمان ها تا جهان دهمین آیینه ی بالانشینِ ذوالجلال شاهکارِآبیِ خلقت؛خلیجِ بیکران پای بزمِ گریه ات لبریز شد جامِ شراب بازهم شد زنده یادِ طشت وچوبِ خیزران در گلوی من ترک خورده ست بغضی شیشه ای هق هقم دارد هوای گریه های بی امان سرِّ مستوری و سامرای دل؛گنجینه ات عرش دارد بر فرازِ آسمانت سایبان می دمد از شرقیِ رویت نبوغِ آفتاب دل لبالب می شود از مهر و ماهِ توأمان @golchine_sher
با دلِ دیوانه‌ام گاهی مدارا می‌کنی گوشه‌ چشمی به من داری و حاشا می‌کنی ماهی افتاده بر خاکم کنار پای تو هرچه در خون می‌تپم تنها تماشا می‌کنی چشم از زیبایی خود برنمی‌داری، ولی دست‌ِکم آیینه‌ها را نیز زیبا می‌کنی عشق می‌جویی اگر، چون دیگران ترکم مکن در چنین ویرانه‌هایی گنج پیدا می‌کنی من به میل خود به پایت سر نهادم، جان بخواه جان به قربانت! چرا این پا و آن پا می‌کنی؟ @golchine_sher
جدا‌ از‌ دیگران،‌ در‌ انزوا،‌ آهسته‌آهسته شدم‌ با‌ خویش‌ هم‌ ناآشنا‌ آهسته‌آهسته سرم‌ با‌ عشق‌ او‌ گرم‌ است‌ و‌ همچون‌ شمع‌ می‌گریم که‌ آبم‌ می‌کنند‌ این‌ غصه‌ها‌ آهسته‌آهسته چه‌ در‌ دل‌ دارم‌ از‌ عشقش؟‌ حیا‌ ای‌کاش‌ بگذارد که‌ گویم‌ با‌ لبش‌ این‌ راز‌ را‌ آهسته‌آهسته رقیب‌ از‌ من‌ چه‌ با‌ او‌ گفت‌ در‌ خلوت؟‌ نمی‌دانم که‌ آن‌ اهل‌ وفا‌ شد‌ بی‌وفا‌ آهسته‌آهسته به‌ من‌ گفته‌ است‌:‌ از‌ هم‌ چند‌ روزی‌ بی‌خبر‌ باشیم همین‌ یعنی‌ جدایی‌؛ منتها‌ آهسته‌آهسته @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080