eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
854 عکس
296 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گمانم عاشقی هم مثل من خون جگر خورده تو سنگی را رها کردی که بر این بال و پر خورده خودت گفتی جدایی حق ندارد بین ما باشد کجایی تا ببینی که جدایی هم شکر خورده نمی­دانم کجا باید بیفتم از نفس دیگر درختی را تجسم کن که از هر سو تبر خورده غم­ انگیزم، دلم چون کودکی ناشی ا­ست در بازی که از لبخندهای تلخ استهزاء سر خورده شبیه پوشه ­ای در دست مردی گیج و مبهوتم به خاک افتاده­ ام، در راه او بر صد نفر خورده هوایم بی تو همچون حال ورزشکار دلخونی­ است که در دیدار پایانی به اسرائیل برخورده @golchine_sher
این قلبهای یخ‌زده را امتحان نکن بی‌مهری و سکوت جهان را بیان نکن ای عشق سربه‌راه نگاهت نمی‌شویم خود را میان منطق ما خسته‌جان نکن بر دوشهای ماست گناهان عاشقی دل را دوباره وارد این داستان نکن ما را فراز نیست در این عرصه فرود احساس را برای غزل نردبان نکن خوابیده‌ایم خواب زمستان دراز باد در روزگار یخ‌زده بیدارمان نکن اصلا چه کار داری و حرف حساب چیست؟ عزت زیاد، پیله به ما "مهربان" نکن @golchine_sher
بنده ی عشقم خدایا هجر تقدیرم مکن من که بی تاب توام در خاک زنجیرم مکن از بزرگیِ تو کی کم می‌شود رب ودود پیش چشم دشمنان خویش تحقیرم مکن من که می‌دانم که میدانی به جان میخواهمت از غم دلتنگی و مهجوری ات پیرم مکن خم شدم بر دوشِ خود ای دوست دستم را بگیر قامتم را راست کن ؛خوار و زمینگیرم مکن @golchine_sher
برگرد و عکس دیگری از گنجه رو کن گاهی مرا در خاطراتت جستجو کن خود را پس از یک عمر دوری مثل سابق با این پلنگ لنگ لنگان رو برو کن من روی تپه گیج و تنها می نشینم اما تو هر شب برکه را بی تاب قو کن در انجمادم گُر بگیر از عشق رد شو با خون سرد شعر من کمتر وضو کن عادت ندارم با خودم درگیر باشم شلیک کن من را بکش یا آرزو کن قانون جنگل ظاهرا رحمی ندارد حرفی بزن یا سرب داغی در گلو کن هی کینه، بدبینی، دورنگی؛ عشق مشروط بوی تعفن می دهد این قصه، بو کن @golchine_sher
تو را برای شبی عاشقانه کم دارم تو را برای دعای شبانه کم دارم تو را و گرمی آغوش مهربانت را برای خلوت و سرمای خانه کم دارم غروب آمد و اسباب غم فراهم شد برای گریه ام این بار شانه کم دارم من آن پرنده ی تنهای زیر بارانم کمی درخت و کمی آشیانه کم دارم نخواه از تو و این میل کهنه برگردم که در برابر حرفت بهانه کم دارم ببخش اگر سخنانم تو را مکدر کرد من از تبار عذابم ترانه کم دارم @golchine_sher
در شهر من این نیست راه و رسم دلداری باید بفهمم تا چه حدی دوستم داری موسی نباش اما عصا بردار و راهی شو تا کی تو باید دست روی دست بگذاری بیزارم از این پا و آن پا كردنت ای عشق یا نوشدارو باش یا زخمی بزن كاری من دختری از نسل چنگیزم كه عاشق شد بیگانه با آداب و تشریفات درباری هر كس نگاهت كرد چشمش را درآوردم شد قصه ی آغامحمدخان قاجاری آسوده باش، از این قفس بیرون نخواهم رفت حتی اگر در را برایم باز بگذاری چون شعر هرگز از سرم بیرون نخواهم كرد باید برای چادرم حرمت نگه داری تو می‌رسی روزی كه دیگر دیر خواهد بود آن روز مجبوری كه از من چشم برداری @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دمیده در هوا عطر گل سرخ گرفته کوچه را عطر گل سرخ دوباره صبح شد خورشید خانم بیاور چای با عطر گل سرخ @golchine_sher
هربار که نگاهت می‌کنم جمله‌ای آشنا به ذهنم خطور می‌کند در اين سرزمين چيزی هست كه ارزش زندگی كردن دارد... @golchine_sher
با پایِ دل قدم زدن آن هم كنارِ تو باشد كه خستگی بشود شرمسارِ تو در دفترِ هميشه‌ی من ثبت می‌شود اين لحظه‌ها عزيزترين يادگارِ تو از هرطرف نرفته به بُن‌بست می‌رویم لعنت به روزگارِ من و روزگارِ تو تا دست هيچ‌كس نرسد تا ابد به من می‌خواستم كه گُم بشوم در حصارِ تو احساس می‌كنم كه جدايم نموده‌اند هم‌چون شهابِ سوخته‌ای از مدار تو آن كوپه‌ی تُهی منم، آری كه مانده‌ام خالی‌تر از هميشه و در انتظارِ تو اين سوتِ آخر است و غريبانه می‌رود تنهاترين مسافرِ تو از ديارِ تو هرچند مثل آينه هر لحظه فاش‌تر هشدار می‌دهد به خزانم، بهارِ تو اما در اين زمانه عُسرت، مسِ مرا ترسم كه اشتباه بسنجد عيارِ تو @golchine_sher
شد شعر من اتاقِ قرنطینه ی خودم! باران ِ سنگ خورده به آیینه ی خودم بوی بهار آمده امسال زودتر با سرفه ای به غارت سبزینه ی خودم! حتی نشد ببوسمت از روی ماسک ها نفرین به صبح ِ تیره ی آدینه ی خودم! این قلب ساده را - که نمی خواست هیچ کس - اخراج می کنم شبی از سینه ی خودم پرونده های عاشقی ام جرم ثابتی است شرمنده ام به خاطر پیشینه ی خودم این سکّه های اشک ، پس انداز ِ زندگی است افزوده ام دوباره به نقدینه ی خودم من آبروی دولت ِ عشقم که یک سرش وصل است ناگزیر به کابینه ی خودم! با اینهمه ، دو متر عقب تر بمان عزيز! تا دور باشی از تب ِ دیرینه ی خودم... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا