eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
816 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تنهایی یعنی باران ببارد و تو به‌ قدر دو نفر، تنها قدم بزنی ! @golchine_sher
زینب حسامی: رفتی مرا به داغ ندیدن گذاشتی در حسرتِ خیالِ پریدن گذاشتی خندیدی و دلم به هوای لبت ڪه رفت آنجا مرا به حسرت چیدن گذاشتی یوسف کجا کلاف من پیرزن کجا تو در سرم هوای خریدن گذاشتے من دوستت ...ادامه ی آن را نگفتی و دل را در انتظار شنیدن گذاشتی ارام جان به جای سرت روی شانه ام بار غمی برای کشیدن گذاشتی رفتی و دانه های انار دل مرا چون قطره های خون به چڪیدن گذاشتی سهم من از تمام تو حسرت شد و تمام انگشت را دچار گزیدن گذاشتی جانم به لب رسید و تمامست طاقتم رگ را ولی برای بریدن گذاشتے @golchine_sher
خوردیم زخم‌ها که نه خون آمد و نه آه وه این چه نیش بود که تا استخوان برفت زنهار از آن شبانگه تاریک و بامداد کز تو خبر نیامد و از ما فغان برفت زخمی چنان نبود که مرهم توان نهاد داروی دل چه فایده دارد چو جان برفت شرح غمت تمام نگفتیم هم‌چنان این صد یکی‌ست کز غمِ دل بر زبان برفت @golchine_sher
غم در دل تنگ من از آن است که نیست یک دوست که با او غم دل بتوان گفت @golchine_sher
شب فرو می‌ افتد و من تازه می‌ شوم از اشتیاق بارش شبنم! نیلوفرانه به آسمان دهان باز می‌ کنم؛ ای آفریننده ی شبنم و ابر! آیا تشنگی مرا پایان می‌ دهی؟ تقدیر چیست؟ می‌ خواهم از تو سرشار باشم... هراتی @golchine_sher
جای آزادگی، احساس اسارت دارد هر که از بند تو ای عشق، رها می ماند منفرد @golchine_sher
مثل آن جسم که از روح جدا می ماند از منِ بعدِ تو، یک مرده به جا می ماند عشقِ بی حد به کسی داشتن، آن خود کشی است؛ که به جان دادنِ در راه خدا می ماند رفتنت، حادثه ای بود که با دیدن آن تا همیشه، دهن پنجره وا می ماند بد شکسته ست دلم، این همه دلداریِ تو آب دادن به گلی سوخته را می ماند جای آزادگی، احساس اسارت دارد هر که از بند تو ای عشق، رها می ماند منفرد @golchine_sher
سیب خُوردیم و بهِشت اَزَل اَز کَف دادیم وای بَر ما که زَمین خُورده‌ی مادَرزادیم... @golchine_sher
به هرکس می رسم نام تو را با ذوق می گویم شبیه اولین تکلیف یک طفل دبستانی..! @golchine_sher
من حلالت کرده ام چون توی قرآن خوانده ام آیه ی شراً یَرَه بدجور جبران می کند... @golchine_sher
از پشت تلفن آخرین صدایت را شنیدم خداحافظی چسبیده به گوش هایم رهایم نمی کرد این سرما نبود سردی جوابت دستم را لرزاند از پشت تلفن آخرین صدایت را شنیدم تو مرا رها کردی من اما گریه نکردم من از شدت بغض اشک نریختم شعر گفتم. ظروفی @golchine_sher
لحظه های با تو بودن قابلِ توصیف نیست! میتوانی با وجودت عشق را معنا کنی @golchine_sher
چه قدر ساده به هم ریختی روان مرا! بریده غصه ی دل کندنت امان مرا قبول کن که مخاطب پسند خواهد شد به هر زبان بنویسند داستان مرا گذشتی از من و شب های خالی از غزلم گرفته حسرت دستان تو، جهان مرا! سریع پیر شدم! آن چنان که آینه نیز شکسته در دل خود صورت جوان مرا! به فکر معجزه ای تازه بودم و ناگاه خدا گرفت به دست تو امتحان مرا! نه تو خلیل خدایی، نه من چو اسماعیل بگیر خنجر و در دم بگیر جان مرا! تو را به حرمت عشقت قسم بیا برگرد بیا و تلخ تر از این نکن دهان مرا چه روزگار غریبیست، بعد رفتن تو بغل گرفته غمی کهنه آسمان مرا تو نیم دیگر من نیستی؛ تمام منی تمام کن غم و اندوه سالیان مرا @golchine_sher
آتش گرفته دست من از دست های تو دیدی چقدر زود شدم مبتلای تو؟ آواز باد و نم نم باران و لحن گُل چون نغمه ای خلاصه شده در صدای تو وقتی حضور ماه نباشد، ستاره چیست؟ خاموش می کنم همه را در ازای تو! وقتی لباس هم به تنت تنگ می شود پس حق بده که این دل کوچک برای تو... باید به دُورِ هر کس و هر چیز خط کشید باید نفس کشید فقط در هوای تو یک عُمر زندگی کن و آنگاه آخرش با شوق حاضرم که بمیرم به جای تو آتش بزن عزیز، تنورت همیشه گرم! لطفاً قبول کن که بسوزم به پای تو! @golchine_sher
زخمم بزن، که زخم مرا مرد می‌کند اصلا برای عشق سرم درد می کند   زخمم بزن که لااقل این کار ساده را هر یار بی وفای جوانمرد می کند   آن جا که رفته ای خودمانیم هیچ کس آن چه دلم برای تو می کرد می‌کند؟   در را نبسته ای که هوای اتاق را باد خزان حوصله دلسرد می‌کند   فردا نمی شوی که نمی دانی عشق تو دارد چه کار با من شبگرد می کند   خاکستر غروب تو هرروز در افق آتش پرست روح مرا زرد می کند   عاشق بکش که مرگ مرا زنده می‌کند زخمم بزن که زخم مرا مرد می کند   @golchine_sher
ای که گفتی عشق را ، از یاد بردن سخت نیست عشق را شاید، ولی هرگز مَرا نشناختی... @golchine_sher
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود آخرین جرعهءجام است و شبم طولانیست چه کنم این همه غم از دل تنها برود دل پر حسرتی از این همه یلدا دارم کاش یک بار بیایی تو و غم‌ها برود راه برگشتنی ای ماه به مردابت نیست مثل رودی که بنا نیست به دریا برود دل من بود که در گوشهء تنهایی سوخت هر کسی شرم ندارد به تماشا برود عاشقی کردنمان دردسری بیش نبود عشق ای کاش که از دهکدهء ما برود هر که معشوقه برانگیخت گوارایش باد دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود ... @golchine_sher
‌ هر چیز را می شود حاشا کرد... جز عطر آن کسی که دوستش داری... @golchine_sher
هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید... @golchine_sher
کاش این همه از دسترسم دور نبودی! خورشید نبودی و پر از نور نبودی! ای کاش که هم رنگ تو بودم من و ای کاش بر پیرهنم وصله‌ی ناجور نبودی! گفتند شما مال همید... آه! چه می شد ای چشمِ تر! این قدر اگر شور نبودی؟ پر بود، پر از آهوی یک ساله در و دشت در شهر اگر این همه ساطور نبودی صیاد که با دست پر آمد... تو چطوری؟ ای صیدِ بد اقبال که در تور نبودی! @golchine_sher
گفتمت می بوسمت گفتی خلاف دین نگو... عاشق دیوانه بانو دین چه می داند که چیست! @golchine_sher
هر شب دلم بهانه ی تو... هیچ بگذریم امشب دلم دوباره تو را... هیچ شب بخیر @golchine_sher
ما عاشق توایم و پشیمان نمی‌شویم هر توبه نامه‌ای که نوشتیم، پاره کن..! @golchine_sher
پخته ست روزگار،چه آشی برای عشق...؟! او می رود و من پُرم از اشکِ پشتِ پا..! @golchine_sher
می‌خواهمت، می‌دانی اما باورت نیست فکری به جز نامهربانی در سرت نیست "دیگر" شدی هرچند، اما من همانم آری، همان شوری که دیگر در سرت نیست من دوستت_دارم ؛ تمام حرفم این است حرفی که عمری گفتم اما باورت نیست من آسمانی بی‌کران، روحی بلندم باور کن این کوتاهی از بال و پرت نیست ای کاش، از آغاز با من گفته بودی وقتی توانِ آمدن تا آخرت نیست... @golchine_sher