eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
867 عکس
301 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
امان بده که تو را بوسه بی‌امان بدهم هوای تازه به این قلب نیمه‌جان بدهم پرنده‌ی نگرانم! خوش آمدی به شبم تو را کجای شبِ خسته آشیان بدهم؟ چه مه‌گرفته‌هوایی! بلند شو برویم تو را به کلبه‌ی دلتنگی‌ام نشان بدهم کنار تو دو سه ساعت جوان و زنده شوم به بوسه بوسه‌ی گرمت دوباره جان بدهم... @golchine_sher
سقف کوتاه قفس را آسمان انگاشتی بال را در حسرت پرواز وانگذاشتی پر گرفتی، گرچه عمری دست و بالت بسته بود بی‌گمان در سینه‌ات قلبِ کبوتر داشتی بارِ آزادی زمین بود و تو چون سروی اصیل خم شدی‌ش از خاکِ ناپاک جهان برداشتی در میان لشکری انبوه اما تار و مار پرچم افتاده‌ی امّید را افراشتی عاقبت با اشک مظلومان به بَر خواهد نشست بذرِ آن آهی که در دیوار زندان کاشتی آه... ای چشمان زیبایی که قهری با جهان! جانِ یاران، جان یاران، جان یاران، آشتی! @golchine_sher
نه... این اختلاف قدیمی راه به جایی نمی‌برد... حالا بیا که عادلانه جهان‌ را قسمت کنیم آن آسمان آبی بی لک برای تو این ابرهای تشنه‌ی باران برای من... جنگل برای تو اما نسیم ساده‌ی عاشق برای من... دریا برای تو رویا برای من... اصلا جهان و هرچه در آن هست مال تو، تو با تمام وجودت از آن من... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمریست بی‌تو در پیِ یک تکیه‌گاهم دست نجاتت نیست اینجا بی‌پناهم بعد از نگاهت در دلم طوفان به پا شد ویرانه‌ام کردی درونم کودتا شد همچون کبوتر در قفس جا مانده‌ام من در خلوتِ چشم تو تنها مانده‌ام من بعد از تو گاهی من شبیه بغض و آهم هر شب میان حسرتی دنبال ماهم بعد از تو در من زندگی جریان ندارد! چون پیکری هستم که دیگر جان ندارد با هر خزانی تکه‌ای از من جدا شد تفریق در من بعد تو پایان ندارد باید بیایی تا دلم آرام گیرد.. این درد سرکش غیر تو درمان ندارد چون کشتی‌ای هستم که با امواج دریا دل را به دریا می‌زند سُکّان ندارد @golchine_sher
ای به غیر من ناکام، به کام همه‌کس باده‌ی وصل تو چون آب، به جام همه‌کس به کسی هرنفس الفت نتوان کرد ای دل چون کبوتر منشین بر لب بام همه‌کس باده‌ی ناب چه خاصیت خاصی دارد که حلال تو شد ای شیخ و حرام همه‌کس هرکه تقصیر کند، مطلب من فوت شود صید من می پرد از حلقه به دام همه‌کس قاصد آورد به یاران خبر یار، سلیم بود در نامه به جز نام تو نام همه کس @golchine_sher
چقدر پشت سرت كاسه كاسه آه بريزم چقدر بغض فروخورده را به چاه بريزم نخواستي که بماني نخواه بعد تو من هم تمام هستي خود را به پاي راه بريزم تو ساقه پيچ بهاري و من تنيده پاييز چقدر برگ به تاوان اين گناه بريزم چه فايده که براي ستاره ماهي بختم درون برکه شب خرده نان ماه بريزم چه فايده تو نباشي و من به اشک شبانه لعاب خاطره بر کاشي نگاه بريزم تو ابر قله نشيني غمي نداري اگر من در اين فرود مکرر به پرتگاه بريزم ميان ظرف زمان توده شنم که قرار است از اين هميشه پر از تو به هيچگاه بريزم @golchine_sher
به این دلیل که در ناز، عشق پنهان است جواب نامه‌ی ما پاره‌کردن آن است به قیمت دل و جان خواستار آن شده‌ایم که نرخ خنده‌ی محبوب ما دوچندان است خوشا دلی که به دنبال عشق می‌گردد در این زمانه که هرکس فقط پِیِ نان است دلم معلم خوبی‌ست در کلاس وفا که خود شکسته، ولی پای عهد و پیمان است عزیز مصر دل دیگران نخواهد شد مگر کسی که خریدار چاه و زندان است به شرح حال دل خسته مصرعی کافی‌ست اگرچه صحبت از آن کار چند دیوان است "به رغم مدعیانی که منع عشق کنند" هنوز جمعیت عاشقان فراوان است @golchine_sher
نامت هزار رنگِ نقش درنقش گلبوته هایی که می خندند برعمق شیارهای ترک خورده نامت حسِ غریب درختی ست دربیابان جاده ای بی مسافر َردی ازچند کلمه ی سبز نامت صدای دریغ است میان بغض تکه تکه رویایی که پا در جاده ی خاکستری می گذارد اشکی بی حاصل از تمام رویاهایِ بر زمین چکیده دردی در سلول ها که تکثیر می شود نامت بودن است برای جاده ای که پایان ندارد پراز تلالو واژهایی که گم شده اند نامت زیباست زیباتر از نفسهایم میان سطرهای دفتری که ساکت شده اند و آوازشان را فقط برای خواباندنِ سایه ی چشمانم در دور دستها تکرار می کنند (کیانا) @golchine_sher
شور دیدارت اگر شعله به دل‌ها بکشد رود را از جگر کوه به دریا بکشد گیسوان تو شبیه است به شب، اما نه! شب که این‌قدر نباید به درازا بکشد خودشناسی قدم اول عاشق شدن است وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد عقل، یکدل شده با عشق، فقط می‌ترسم هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد یکی از ما دونفر کشته به دست دگری است باش تا کار من و عقل به فردا بکشد زخمی کینه‌ی من! این تو و این سینه‌ی من من خودم خواسته‌ام کار به اینجا بکشد حال با پای خودت سر به بیابان بگذار پیش از آنی که تو را عشق به صحرا بکشد @golchine_sher
اسیر آسمان بودم گمان کردم که آزادم شدم غرق تماشا و به دام عشق افتادم تمام عمر مبهوت شکوه عاشقی بودم مسیر از بس که زیبا بود مقصد رفت از یادم نمی‌دانم کی‌ام یا راهی‌ام سوی کجا تنها همین اندازه می‌دانم که اهل عشق آبادم به راز خنده‌هایم پی نخواهی برد ای دنیا غمی بی انتها در قلب خود دارم ولی شادم در این نیزار هر نِی را که دیدم ناله‌ای دارد به جایی می‌رسید از دست دل ای کاش فریادم @golchine_sher
فکری به حال این دل چشم انتظار کن تقویم سرد و یخ زده ام را بهار کن دستی بزن به گیسویت آن را به هم بریز این قوم متحد شده را تار و مار کن "لا یمکن الفرار من العشق" پس بیا خود را به این مصیبت شیرین دچار کن آهوی شعر، نظم جهان را به هم بزن این شیر دلسپرده ی خود را شکار کن باشد، قبول! عشق تو را منفعت نداد این بار را برای دل من قمار کن ماه و ستاره چشم تو را دید می‌زنند فکری به حال این همه شب زنده دار کن @golchine_sher