eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
280 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
می روی تا که جهان بعد تو حیران باشد داغ در سینه ی عدل تو نمایان باشد می روی تا که بکوچد غزل از باغ بهار چشم تقویم زمان غرق زمستان باشد می روی تا که به ایمان غزل خنده کنان کوفه هم با شکمش در گرو نان باشد آه؛ شمشیر ترازوت فقط خواست که تا سهم هر پنجره یک کوله ی باران باشد بعد تو دل نمک ریخته را می ماند زندگی در جدل نان و نمکدان باشد بعد تو پاک گره خورده به هم این تاریخ نوک هر نیزه و هر واقعه فرقان باشد نگرانم برسد بعد تو ایامی که نان و خرمای تو تاریخ مسلمان باشد!!... نگرانم که جهان پاشنه اش بر گردد سفره هامان پر از نان یتیمان باشد!!... نگرانم برسد بعد تو ایامی که عشق از شرح حضور تو پشیمان باشد!!.. آه؛ اگر کوفه به تجدید بنا تن بدهد وای اگر مرکز این فاجعه تهران باشد!!!.... آسمان بار امانت... نگرانم نگران.... اولین کشته ی این واقعه قرآن باشد. @golchine_sher
کسی که در حضور تو غـزل ارائه می کند حـرف نمی زند تو را ،عمل ارائه می کند فقـط برای کام خود لـب تو را نمی گزم کسی که شهد می خورد عسل ارائه میکند نشسته بین دفترم نگاه ِ لــــرزه افـکنت و صفحه صفحه شاعرت گسل ارائه میکند به کُشته مرده های تو قسم که چشم محشرت به خاطر ِ معـــاد تـو اجـــل ارائه می کند « رفــاه ِ » دست های تو شنیده ام به تازگی برای جــذب مشتری « بغـــل » ارائه میکند بگو به کعبه از سحر درون صـــف بایستد ظهــر ، قریش ِ طبع من هُبَل ارائه میکند ظهــر ، کیس ِ دینی و مـن و تـو و معـلمی که هی برای بـــودنت عـلل ارائه می کند! و غیبتی که می زند برای آن کسی ست که نشسته در حضــــور تو غزل ارائه می کند!     @golchine_sher
از بيابان بوي گندم مانده است عشق روي دست مردم مانده است آسمان بازيچه ي طوفان ماست ابر نعش آه سرگردان ماست باز هم يک روز طوفان مي شود هر چه مي خواهد خدا آن مي شود مي روم افتان و خيزان تا غدير باده ها مي نوشم از جوشن کبير آب زمزم در دل صحرا خوش است باده نوشي از کف مولا خوش است فاش مي گويم که مولايم عليست آفتاب صبح فردايم عليست هر که در عشق علي گم مي شود مثل گل محبوب مردم مي شود تا علي گفتم زبان آتش گرفت پيش چشمم آسمان آتش گرفت آسمان رقصيد و باراني شديم موج زد دريا و طوفاني شديم بغض چندين ساله ي ما باز شد يا علي گفتيم و عشق آغاز شد يا علي گفتيم و دريا خنده کرد عشق ما را باز هم شرمنده کرد یا علی گفتیم و گلها وا شدند عشق آمد قطره ها دریا شدند یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم مست از آن دستی که می دانی شدیم یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت کوفه در تزویر خود پایان گرفت کوفه یعنی دستهای ناتنی کوفه یعنی مردهای منحنی کوفه یعنی مرد آری مرد نیست یا اگر هم هست صاحب درد نیست عده ای رندان بازاری شدند عده ای رسوایی جاری شدند آن همه دستی که در شب طی شدند ابن ملجم های پی در پی شدند از سکوت و گریه سرشارم علی تا همیشه دوستت دارم علی @golchine_sher
مولای ما نمونهء دیگر نداشته است اعجاز خلقت است و برابر نداشته است وقت طواف دور حرم فکر می کنم این خانه بی دلیل ترک برنداشته است دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی آیینه ای برای پیمبر نداشته است سوگند می خورم که نبی شهر علم بود شهری که جز علی در دیگر نداشته است طوری ز چارچوب در قلعه کنده است انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود یا جبرِئیل واژهء بهتر نداشته است چون روز روشن است که در جهل گمشده است هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است این شعر استعاره ندارد برای او تقصیر من که نیست برابر نداشته است @golchine_sher
حرفی که مهر نیست در آن ، ناشنیده باد دستی که نیست دست محبت ،بریده باد @golchine_sher
خیالش باز، شعری بر لبم بی اختیار آورد که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد کلاف شعر دارم، سالها کارم غزل بافی ست دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافی ست نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی… نوشتم شمس… دیدم گنبدش زیباتر از آن است نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است به قرآن سر زدم دیدم علی گویا تراز آن است نوشتم عرش…دیدم مرتضی اعلی تر از آن است شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد همیشه یاعلی گفتم، علی از جا بلندم کرد سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمی داند علی نادیده می بیند،علی ننوشته می خواند چه بهتر ازهمین اول بگویم حرف آخر را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را @golchine_sher
از فرط علاقه‌اش هلاکت شده‌است دلباخته‌ی تبار پاکت شده است تا نام علی شنیده از بنت اسد این خانه‌ی کعبه سینه‌چاکت شده‌است @golchine_sher
گفتم :چه باید دیده را ، گفتا که دیدن گفتم :چه شاید بهر دل ، گفتا تپیدن گفتم: چگونه عاشقان را میشناسی گفت: از نگاه مات و رنگ از رخ پریدن @golchine_sher
ای تو کرّار ترین فخـرِ عرب در کار و زار نهروانی منطق و خیبــر شکن در روزگار با طلا باید نوشت این جمله ی پر مایه را «لا فتی الا علــــــی لاسیف الا ذوالفقار» @golchine_sher
بر ما چه رفته است که دل مرده ایم ما دل را به میهمانی غم برده ایم ما گل ها ی زرد دسته به دسته شکفته اند بر ما چه رفته است که پژمرده ایم ما سبزیم اگرچه مثل سپیدارهای پیر سهم کلاغ های سیه چرده ایم ما شاید به قول شاعر لبخندهای تلخ یک مشت خاطرات ترک خورده ایم ما باور کنید هیچ دلی را در این جهان نشکسته ایم ما و نیازرده ایم ما گفتی پناه می بر ی از بی کسی به چاه ای بغض ناصبور مگر مرده ایم ما ؟ @golchine_sher
مرگ یعنی که نباشی تو و باران بزند یک نفر با دل تنگش به خیابان بزند یک نفر نام تو را روی درختان بکند یک نفر حرف دلش را به درختان بزند یک نفر هی به زمین و به زمان فحش دهد یک نفر از غم تو دست به عصیان بزند تو نباشی و یکی در دل او -دور از تو- تلخ و یکریز دم از تلخی دوران بزند مرگ یعنی که کسی با دل آلوده به تو سربه آلوده ترین نقطه ی تهران بزند بسپارید به بادی که می آید ، با من حق ندارد سخن از زلف پریشان بزند حق ندارد سخن از عشق بگوید، آنگاه شعله در جان من بی سر و سامان بزند نگذارید کسی داغ مرا تازه کند نگذارید که آتش به نیستان بزند @golchine_sher
شنیده ام ز پنجره سراغ من گرفته ای هنوز مثل قاصدک میانِ کوچه پرپرم @golchine_sher
عاقبت دستان مان رو می شود با شعرها... @golchine_sher
یک ذره از نگاه علی آفتاب شد انگور بوسه زد به ضریح و شراب شد ما را ز خاک پای علی آفریده اند پس با همین حساب علی بوتراب شد سجاده ی نماز شبش بال جبرئیل گل بود و اشکهای دو چشمش گلاب شد هر حاجتی که پیش خداوند برده ام گفتم خدا به حق علی مستجاب شد باید غلام قنبر او شد که از ازل هر کس غلام او شده عالیجناب شد گفتیم یاعلی و شعف آفریده شد با خنده هاش دُرّ نجف آفریده شد ما در تو دیده ایم صفات امیر را طی کرده ایم با تو تمام مسیر را با لطف فاطمه به دو عالم عَلَم نمود علامه ی امینیِ ما الغدیر را باید اضافه کرد به القابت ای علی جای امیر ، لفظ امیرِ کبیر را آنکه سروده تو اسدالله غالبی تشبیه کرده است به چشم تو شیر را این جذبه ی نگاه تو مارا گرفته است یعنی اسیر کرده نگاهت ، اسیر را یا قاهر العدو و یا والی الولی یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی جایی که آب هست تیمم مجاز نیست وقتی امام هست خلیفه نیاز نیست سوگند میخورم به تمام مقدسات بی حُبِّ او نماز شما هم نماز نیست مبهوتم از زیارت ایوان طلای تو کعبه گمان کنم نجف است و حجاز نیست بر سردر بهشت نوشتند یاعلی یعنی به جز لوای تو در اهتزاز نیست اصلاً قیام کرده قیامت برای تو آنجا که غیر حُبّ علی چاره ساز نیست حتما علی کنار خدا ایستاده است حتما علی بخاطر ما ایستاده است هوهوی ذوالفقار علی اسم اعظم است حیدر خودش تجلی آیات محکم است حیدر بشر نبود اگر چه خدا نبود اما برای بنده خدای مجسم است آیینه ی تمام نمای خدا علیست هر چه نوشته اند ز اوصاف او کم است گفتیم‌ یا علی و شنیدیم فاطمه زهراست جان حیدر و او جان فاطمه ست ساقی علی ، پیاله علی ، باده هم علی امشب بساط مستی ما هم فراهم است با یاعلی ، علی و علی مست میشویم ما می نخورده ایم ولی مست میشویم حیدر اگر نبود صفایی نداشتیم شبهای جمعه حال دعایی نداشتیم بیچاره میشدیم اگر روز اربعین راه نجف به کرببلایی نداشتیم پابند صحن حضرت زهرا شدیم که وابستگی به هیچ کجایی نداشتیم یادش بخیر جز دم لبیک یاحسین در کاروان خسته صدایی نداشتیم دلتنگ لحظه های زیارت که میشویم ای وای اگر امام رضایی نداشتیم عمریست ما گدای همین خانواده ایم مدیون بچه های همین خانواده ایم @golchine_sher
دوباره مینشینی زیرِ بام ِآسمان با من شراب عشق مینوشی عزیزم هم زمان با من چه رویاییست لبخندت نشسته گوشه ی سینی تو آقایِ غزل ها، میشوی هم استکان با من و دستان تو در یک روز ِعصرِ سردِ پاییزی چه گرمای دل انگیزیست وقتی ناگهان با من دلم را با انار سرخ لب تا ناکـــــجا بردی تو میرقصی و بر پا میشود موج ِبنان با من هم اینکه خوب هستی بی بهانه دوستت دارم هم اینکه دوستم داری وهستی مهربان با من خدا دنیای من راقد ِآغوشت بنا کرده تو هم مثل خدا تا آخر دنیا بمان با من @golchine_sher
اگر حبِّ علی شد کار و بارم اگر شد ذکر او صبر و قرارم یقیناً از پدر دارم من این که؛ امیرالمومنین را دوسْتدارم @golchine_sher
به نسیمی همه راه به هم می ریزد کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد؟ سنگ در برکه می اندازم و می پندارم با همین سنگ زدن، ماه به هم می ریزد عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است گاه می ماند و ناگاه به هم می ریزد آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده ست دل به یک لحظه کوتاه به هم می ریزد آہ! یک روز همین آه تو را می گیرد گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد @golchine_sher
‏گیسو مَفِشان توبه ما را مَشِکن چون توبه عاشقان به مویی بند است.. @golchine_sher
نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی ... @golchine_sher
ز روزگار، مرا خود همیشه دردی بود غم تو آمد و آن را هزار چندان کرد @golchine_sher
از کعبه ی آمال به شادی خبر آمد ... خورشید فروزنده به وقتِ سحر آمد ... دادند چنین مژده که با جلوه ی مولا ... تلخی زِ جهان رفت و به جایش شِکر آمد ... @golchine_sher
چند سالی‌ست که تکلیف دلم روشن نیست جا به اندازه‌ی تنهایی من در من نیست چشم می‌دوزم در چشم رفیقانی که عشق در باورشان قدّ سر سوزن نیست دست برداشتم از عشق، که هر دستِ سلام لمسِ آرامشِ سردی‌ست که در آهن نیست حس بی‌قاعده‌ی عقل و جنون با من بود درک این حالِ به‌هم‌ریخته تقریباً نیست سال‌ها بود از این فاصله می‌ترسیدم که به کوتاهی دل‌کندن و دل‌بستن نیست رفتم از دست و به آغوش خودم برگشتم جا به اندازه‌ی تنهایی من در من نیست... @golchine_sher
عشق یعنی عاشق مولا شدن عشق یعنی فارغ از دنیا شدن عشق یعنی از علی اموختن در ره حق ماند و بی پروا شدن @golchine_sher
هدف از خلقت ما نوکری حیدر بود او به جز حضرت‌ طه ز خلایق سر بود گرچه شد غصب خلافت، خلفا هم گفتند: که علی از همه اصحاب نبی برتر بود @golchine_sher
ما هیچ و جهان هیچ و غم و شادی هیچ خوش نیست برای هیچ ناخوش بودن... @golchine_sher