به آیه آیهی چشمت قسم که میدانی
«زعاشقی نتوان لاف زد به آسانی»
فقط به مسلخِ عشقِ حسین فاطمه (س) است
که اهل حادثه سر را کنند قربانی
ببین عبور پر از بغضِ ابرهای جنون
هوا هوای غم است و هوای بارانی
به بیت بیت دلم گوش کن بهانهی من
که بی تو همسفری نیست جز پریشانی
بگو چگونه نلرزم به زیرِ چتر غمت
غمی که داده به قلبم نویدِ ویرانی
به نام نامی تو شهر من درخشیدهست
چه سرفراز رسیدی به خطِ پایانی.
#پروین_جاویدنیا
#عضوکانال
@golchine_sher
و قلب من چمدانیست رنگورو رفته
که سالهاست پی تو به جستجو رفته
تو را ندیده و مثل علامت پرسش
همیشه آخر سر در خودش فرو رفته
و قلب من شاید یک پرندهی مسی است
تو آفریدهایاش با دو بال تو رفته
چه فرق می کند اصلاً پرنده یا چمدان؟
چه فرق میکند اینها کدام سو رفته
برای من «نرسیدن» همیشه خوبتر است
به محض آمدنم گفتهاند: او رفته.
#کبری_موسوی_قهفرخی
@golchine_sher
من آنقدر با تو بوده ام
که از بودن
کنارِ دیگران
سردم میشود...!
#احمد_شاملو
@golchine_sher
از "همه "
دست کشیدم
که تو باشی "همه ام "
با تو بودن ز "همه"
دست کشیدن دارد …!
#سعدے
@golchine_sher
نه می شود که ترا عشق من جواب کنم
نه آنکه این دل وا مانده را مجاب کنم
میان غصه ی تنهائی و غم عشقت
غم زلال ترا بی شک انتخاب کنم
دچار مهر تو ام، جان بخواه می میرم
مباد اینکه از امر تو اجتناب کنم
بناز پنجره وا کن ببینمت ای ماه
بمیرم آنکه اگر رو بر آفتاب کنم
بنوش یک دو غزل از لبم که تا دم صبح
ترا ببوسم و ترک از شراب ناب کنم
زلال شبنم صبحی و همدم گل سرخ
خطاست پیش تو صحبت من از گلاب کنم
من از نگاه تو خواندم که دوستم داری
اجازه هست ترا دلبرم خطاب کنم
#محمد_صادق_بخشی
#عضوکانال
@golchine_sher
دل رُبایانه دگر بر سرِ ناز آمدهای
از دل ما چه به جا مانده که باز آمدهای؟
#صائب_تبریزی
@golchine_sher
مارا چه ساده سکهی یک پول میکنی
این روزها که نازِ تو را خوب میخرند
#جواد_منفرد
@golchine_sher
با او بگو چه می کشم از درد اشتیاق
شاید وفا کند ، بشتابد به یاری ام
#فریدون_مشیری
@golchine_sher
چگونه بال زنم تا به ناکجا که تویی
بلندمی پرم اما ، نه آن هوا که تویی
تمام طول خط از نقطه ی که پر شده است
از ابتدا که تویی تا به انتها که تویی
ضمیر ها بدل اسم اعظم اند همه
از او و ما که منم تا من و شما که تویی
تویی جواب سوال قدیم بود و نبود
چنانچه پاسخ هر چون و هر چرا که تویی
به عشق معنی پیچیده داده ای و به زن
قدیم تازه و بی مرز بسته تا که تویی
به رغم خار مغیلان نه مرد نیم رهم
از این سفر همه پایان آن خوشا که تویی
جدا از این من و ما و رها ز چون و چرا
کسی نشسته در آنسوی ماجرا که تویی
نهادم اینه ای پیش روی اینه ات
جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی
تمام شعر مرا هم ز عشق دم زده ای
نوشته ها که تویی نانوشته ها که تویی
#حسین_منزوی
@golchine_sher
بیهوده مرا از قفسِ عشق مترسان
پروانه خودش حاصلِ یک پیله ی تنگ است
#ابوالفضل_یحیایی
@golchine_sher
به هر دلی دردی شکفته می بینی
شکسته دلها را چه داغ سنگینی
نشسته شیرینی به سوگ فرهادی
نشسته فرهادی به سوگ شیرینی
نه مانده فرزندی،نه دل، نه دلبندی
به داغ مادرها نمانده تسکینی
نه خانه ای بر پا نه کوچه ای پیدا
چه شهر دلگیری چه شهر غمگینی
گرفته هر کودک به دور از مادر
به خاک و خون بستر به خشت بالینی
چه غصه ها دارد برای تو این شهر
به پای حرف او اگر که بنشینی
شکفته خواهد شد دوباره از این خاک
گلی که پرپر شد به دست گلچینی
#حسن_زرنقی
#عضوکانال
#غزل_زلزله
@golchine_sher