eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
870 عکس
302 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ما را بِنِگَر ببین کجا مینِگَریم در دیده ی ما چَشم تو آب میخورد .. @golchine_sher
گفته بودم می روی دیدی عزیزم آخرش ! سهم ما از عشق هم شد قسمت زجرآورش زندگی با خاطراتت اتفاقی ساده نیست ! رفتنت یعنی مصیبت ، زجر یعنی باورش یک وجب دوری برای عاشقان یعنی عذاب وای از آن روزی که عاشق رد شود آب از سرش حال من بعد از تو مثل دانش آموزی ست که خسته از تکلیف شب ، خوابیده روی دفترش جای من این روزها میزی ست کنج کافه ها یک طرف سیگار و من یاد تو سمت دیگرش مرگ انسان گاهی اوقات از نبود نبض نیست مرگ یعنی حال من با دیدن انگشترش ‌ @golchine_sher
انگار انتظار به پایان نمی‌رسد داغ فراق یار به پایان نمی‌رسد پاییزها دو مرتبه تکرار می‌شوند این سال بی‌بهار به پایان نمی‌رسد باران عشق تا که نباری به هیچ وجه قحطی در این دیار به پایان نمی‌رسد خورشید پشت پرده غیبت طلوع کن چون بی تو شام تار به پایان نمی‌رسد سردرگم است بی تو زمان و عجیب نیست مرکب که بی سوار به پایان نمی‌رسد هر جمعه ندبه خوانده‌ام اما بدون تو این جمعه‌های زار به پایان نمی‌رسد عجّل فرج به روی لب و توشه‌ها سیاه هجران که با شعار به پایان نمی‌رسد @golchine_sher
بگذار سر به سینه من تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی دردمند را @golchine_sher
پرنده‌ها که می‌پرند از صدای انفجار انارهای سرخ، محو می‌شوند در غبار و دفتری که پاره است، تند برگ می‌خورد ورق ورق کتاب را گرفته موج انفجار یکی یکی مدادهای رنگی از کنار میز یکی یکی فشنگ‌ها که از کنار تیربار... کنار تخته، دانه‌ دانه گچ که پخش می‌شود جنازه‌ی معلمی گرفته دست خود انار و دست‌های کوچک قلم گرفته توی مُشت و دست‌های کوچک قلم‌شده به هر کنار قطار کرده روی خط، حروف سرخ و ساده را جنازه‌های کودکانه‌ای که می‌شود قطار... میان کادر، خنده‌های سرد یک جنازه است شبیه خنده‌های خشک مهرماه یک انار @golchine_sher
هرچند حیا می کند از بوسه ی ما دوست دلتنگی ما بیشتر از دلهره ی اوست ... @golchine_sher
مرا عاقل نخواهد کرد این دیوانه بازیها دلم آبستن درد است از دردانه بازیها تو را پیدا نمیکردم بگو باید چه میکردم! تو را ای عشق ای اسطوره ی افسانه بازیها میان آسمان چشمهایت ماه من گم شد مرا میسوزد این شمع و گل و پروانه بازیها گناه کودکی های مرا گردن نمیگیری؟! مبرّایم کن از اندوهِ آب و شانه بازیها شبیه آن درختم که خیابان را نمی بیند سرش گرم ِزمین و آفتاب و سایه بازیها...! @golchine_sher
گرَم بیایی و پُرسی چه بردی اندر خاک ز خاک نعره برآرم که: آرزوی تو را... @golchine_sher
بی طالعی نگر که من و یار چون دو چشم همسایه ایم و خانه هم را ندیده ایم! @golchine_sher
جان خواهم از خدا نه یکی بلکه صد هزار! تا صد هزار بار بمیرم برای یار @golchine_sher
دوباره شُرشُر ِ باران بهار آمده است بهار با غزلی آبدار آمده است به پیشوازِ عروس بهار ، فروردین، شکوفه بر سر هر شاخسار آمده است درخت رختِ نوِ عید را به تن کرده ست پرنده چهچهه زن نو نوار آمده است ببین چغوکِ * دلم را چه در هوس انداخت پرستویی که هواخواهِ سار آمده است اگر که دسته گلی داده ای به آب چه غم هزار دسته گلِ نو به بار آمده است کلید را برو از باغبان بگیر امروز که آنچه خار بیامد به کار آمده است درخت نیست! چمن نیست! باغ و باران نیست! خداست این همه در جلوه زار آمده است چغوک= گنجشک در گویش خراسانی ها @golchine_sher
من تو را از آرزوهایت جدا کردم، ببخش من به اسم لطف در حقت جفا کردم ببخش با گمان عشق دل بستم به مهر این و آن با تو و تنهایی‌ات ای دل چه‌ها کردم ببخش من فقط یک‌بار بخت زندگانی داشتم در مسیر آزمودن گر خطا کردم ببخش کودکی بودم که مسحور از تماشا می‌دوید گاه اگر در راه دستت را رها کردم ببخش داستان خضر و موسی بحث عشق و عقل بود چون نفهمیدم، چرا چون و چرا کردم! ببخش تا گشودم پیله‌ام را آتشت را یافتم سوختم ای شمع و جشنت را عزا کردم ببخش از کنارم رد شدی، رفتی و فهمیدم تویی آه قدری دیر نامت را صدا کردم ببخش @golchine_sher