eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
874 عکس
305 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
‏من بودم و دل بود و کناری و فراغی این عشق کجا بود که ناگه به میان جست... @golchine_sher
یارَب نگاه کَس به کسی آشنا مکن وَر میکنی کَرم کن و ازهم جدا مکن! @golchine_sher
بگذار تا غزل بشوم در هوای تو ای مبتلای شعر منم مبتلای تو گفتی که ابر باش ولی شعر گریه کن گفتم به روی چشم، ولی با دعای تو گفتی که هر غزل صلهء شعر قبلی است گفتم چه اعتقاد قشنگی،فدای تو شعری بخوان! برای دلم با ردیف «نور» ای واژه واژه نام علی روشنای تو شعری بخوان که پر بکشد روح خاکی ام «در حس وحال عشق زلال» صدای تو هر سال یک دهه دل من شور میزند مانند واژه های تو در نوحه های تو سید! خدا کند که از این جا به بعد شعر باشی کمی به جای من و من به جای تو یک لحظه طعم «عشق زلالت» برای من «تصویر صحن خلوت وباران» برای تو بگذار اعتراف کنم بیت بیت بیت شعری نگفته ام که در آن رد پای تو ــ پیدا نباشد آینه وار ای رفیق شعر ای انتهای شاعری ام ابتدای تو از خود رها به خانهء «پروانه»می رود در هر غروب جمعه دلم پا به پای تو یادت که هست کنج حرم ،روبه روی عشق گفتم تمام حرف دلم را برای تو با خط غم ،میان گهر شاد سینه ام شعری نوشته ام به امید رضای تو @golchine_sher
به تو خو کرده ام، مانند “سربازی” به “سربندش… تو معروفی به دل کندن مونالیزا به لبخندش  تو تاوقتی مرا سربار می بینی، نمی بینی درخت میوه را پرُبار خواهد کرد پیوندش!  به تو تقدیم کردم از همان اول، دلت را زد… بهای شعر هایم را بپرس از آرزومندش!  به دنیا اعتباری نیست، این حاجی بازاری نه قولش قول خواهد شد نه پا برجاست سوگندش  گریزی نیست جز راه آمدن با مردم پابند… همیشه کفش تقدیرش گره خوردست با بندش  به غیر از رفتنت چیزی اگر هم بوده، یادم نیست… چنان شعری که میماند به خاطر آخرین بندش  چه حالی داشتم با رفتنت؟ “سربسته” می گویم… شبیه حال مردی شاهد اعدام فرزندش… @golchine_sher
دل من خسته شدم آه کشیدن بلدی  ...؟ @golchine_sher
یا تو بازیگر لایقی نیستی یا من تماشاچی ِ حاذقی ام که اول تا آخر قصه رو از تو چشمات می خونم. @golchine_sher
امروز دلتنگم ولي دلتنگ باران مي آيدم از دور گاهي زنگ باران اينجا كوير سالهاي آتش و سوز انگار مي آيد نواي چنگ باران دل خسته از صدها سوال بي جواب است دل را جوابي ده خدا ! همرنگ باران اين پنجره احساس تلخي دارد از هجر بشكن سر اين درد را با سنگ باران آهنگ دل در خشكسالي سوخت آري رحمي كن و امشب بزن آهنگ باران @golchine_sher
سخت است که یادش بِدَهی پر بگشاید آخر برود در پی با غیر پریدن @golchine_sher
نوشته اند دلم را برای خون جگری بدون گریه زمانه نمی شود سپری نیازمند تکامل به گریه محتاج است درخت آب ندیده نمی دهد ثمری دو فیض، توشۀ راه سلوک عاشق هست توسل سحری و عنایت سحری هزار نافله خواندن چه فایده دارد اگر نداشته باشد به عاشقان نظری به هر دری که زدم باز پشت در ماندم بس است در زدن من، بس است در به دری برای بنده خریدن بیا سر بازار چه خوب می شود این مرتبه مرا بخری بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری همیشه خیر قنوت تو می رسد به همه اگر چه نام مرا در نوافلت نبری خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد ((دعای من به خودم هم نمی کند اثری)) @golchine_sher
«بهار پشت در است» به گوشِ پنجره آرام نسیم گفت و گذشت... @golchine_sher
کمر خم کرد هرکس بُرد بار عشق را بر دوش جوان شد پیر، گل شد سربه‌زانو، بید شد مجنون @golchine_sher
میان شعله می‌سوزد مگر باران؟ نمی‌سوزد اگرچه "جسم" هم آتش بگیرد، "جان" نمی‌سوزد به آتش می‌کشند این روزها قرآنِ ما را... لیک نمی‌دانند "فجر" و "طارق" و "فرقان" نمی‌سوزد نمی‌دانند این اصحاب نار، این شعله بر دوشان که "حمد" آتش نمی‌گیرد که "الرحمان" نمی‌سوزد خدای قصه‌ی قرآنیِ "عاد" و "ثمود"! آخر چرا این شهرها در آتشِ کفران نمی‌سوزد؟ مگر قرآن چه دارد؟ سوره سوره، خط به خط، ایمان دل مردم برای این همه ایمان نمی‌سوزد؟ به این کافرمرامان، منکرانِ نور و زیبایی بگو قرآن نمی‌سوزد، بگو قرآن نمی‌سوزد @golchine_sher