eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
280 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
من یک زنم آزادی ام را دوست دارم ایرانی ام، آبادی ام را دوست دارم در سایه ای مردانه دلگرمم به فردا من همسر مردادی ام را دوست دارم هم مادر و مادربزرگم خانه دارند این شغل مادرزادی ام را دوست دارم مُهر مرا از جانمازم باز برداشت با کودک خود شادی ام را دوست دارم می گیرمت ای بچّه آهوی گریزان آهویی و صیّادی ام را دوست دارم دور اتاقش عکس های حاج قاسم طفل دهه هشتادی ام را دوست دارم در شهر، آزادی اسیر این و آن است در خانه ام آزادی ام را دوست دارم @golchine_sher
می خواهم از تو عشق جهان، یک نگاه را اما نکرده ترک ،دو چشمم گناه را... آقا میان این همه چشم انتظارهات داری کسی شبیه من رو سیاه را!؟ عمری برای بازی دنیا دویده ام حالا نفس بریده ،دل آورده آه را عبرت نشد بریدن از تو تباهی است شرمنده، بس که کرده ام این اشتباه را هرچند بد نبودم از اول،عوض شدم دنیا گذاشت بر سر من این کلاه را غیر از تو نیست هیچ پناهی ،نشان بده راه هدایتی من گم کرده راه را آقا نگاه کن به من و با کرم بساز از من همان همیشگی دلبخواه را @golchine_sher
ما را تو با گرفتن جان امتحان نکن! از جانِ خود عزیزتری داشتیم؛ رفت!!! @golchine_sher
می سرایم به امیدی که تو خوانی ورنه آخـرین مصـرع مـن قـافیه اش مُـردن بـود @golchine_sher
‌‌من می‌روم ز کوی تو و دل نمی‌رود این زورق شکسته ز ساحل نمی‌رود گویند دل ز عشقِ تو برگیرم ای دریغ کاری که خود ز دستِ من و دل نمی‌رود! گر بی تو سوی کعبه رود کاروانِ ما پیداست آن که جز رهِ باطل نمی‌رود در جست و جوی روی تو هرگز نگاهِ من بی کاروانِ اشک ز منزل نمی‌رود خاموش نیستم که چو طوطی و آینه آن روی روشنم ز مقابل نمی‌رود @golchine_sher
هم رود، خراب و مست راه افتاده هم کوه، عصا به دست راه افتاده یک لحظه گذشتی از کنار دریا دنبال تو هر چه هست، راه افتاده @golchine_sher
بانو ! نمیخواهی که قلبت مال من باشد؟ چشمت برای لحظه ای دنبال من باشد؟ تو مثل خورشیدی و من دور تو می گردم آری ! خدا میخواست ، این اقبال من باشد دنیا پر از شاعر شد از فردای میلادت حق می دهم دنیا پر از امثال من باشد با خواجه حافظ فال می گیرم ، پر از بغضم یعنی نباید اسم تو در فال من باشد؟ آهوی تک خالی که هر کس عاشقش می شد شاید مقدر نیست در چنگال من باشد این بار،دیگر دام در راهت می انداز عشق تو باید طالع امسال من باشد @golchine_sher
من‌کیستم بدون تو ازمن به من‌بگو ای آن ِخفته در غزل ِ ناگهانی‌ام . . @golchine_sher
کعبه ی چشمت زیارتگاه چشمانم شده هفت روز هفته هستم در طواف چشم تو @golchine_sher
سپیده سرزد و خورشیدِ ما رسید بیا شب سیَه سپری شد، سحر دمید بیا گذشت روز و شب ما وُ مثالِ یلدایی شبانه های سیاهی به روز رسید بیا تمامِ شب به امیدِ وصال تو بگذشت خجل شدم زِ وصال و شب وامید بیا شبم بِرفت و نباشد مرا دگر اثری زِ روی ماه و ستاره ، رسید شید بیا بیاکه خونِ دلِ من به دیده ام برسید بیاکه خونِ دلِ من به روی° دوید بیا رسیده سال نو و سحر دمید و وَلی مرا دگر نه بهارست و روزِ عید بیا گذشت عمر و وَلیکن تو را خبر نَبُوَد که در فراق تو ( مهدی ) چِها بدید بیا @golchine_sher
آهو ندیده ای که بدانی فرار چیست صحرا نبوده ای که بفهمی شکار چیست باید سقوط کرد و همین طور ادامه داد دریا نرفته ای بچشی آبشار چیست پیش من از مزاحمت بادها نگو طوفان نخورده ای که بفهمی قرار چیست هی سبز در سفیدی چشمت جوانه زد یک بار هم سوال نکردی بهار چیست در خلوتت به عاقبتم فکر کرده ای؟ خُب…کیفر صنوبرِ بی برگ و بار چیست؟ روزی قرار شد برسیم آخرش به هم حالا بگو پس از نرسیدن قرار چیست؟ @golchine_sher
هرچند نمی خواست دلم ، آورمت یاد افتاد فشارم که نگاهم به تو افتاد تو محو تماشایی و لبخند به لب،من از دیدن رویت نشدم بار دگر شاد! برگشته ای انگار حلالت بکنم...نه! جلد من و بام دگری دست مریزاد! حرفی سخنی موعظه ای ،زنگ صدایت از خاطر آشفته ی من رفته پریزاد ویرانه ترین خانه ی شهرم که تب عشق غم ریخت به شالوده ی من خانه ات آباد یعقوب دلم کور شد و بوی عزیزش یکبار نیاورد به همراه خودش باد قرآن پر از خاک لب طاقچه ام که یکباره شب قدر نگاهت به من افتاد @golchine_sher
با من بگو تا کیستی, مهری؟ بگو, ماهی؟ بگو  خوابی؟ خیالی؟ چیستی؟ اشکی؟ بگو، آهی؟ بگو  @golchine_sher
سحرگه به راهی یکی پیر دیدم سوی خاک خم گشته از ناتوانی  بگفتم چه گم کرده‌ای اندرین ره‌؟ بگفتا: جوانی‌، جوانی‌، جوانی @golchine_sher
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که گر روزی برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را @golchine_sher
بعد از تو گمان مبر که حالم خوب است در کاسه ی چشمهای من آشوب است در کلبه ی احزان دلم تنهایم بعد از تو تمام قصه ام یعقوب است @golchine_sher
چه باران قشنگی ریخت در گوش ِخیابان ها هوای ِعشق جاری گشت ،دوشادوشِ ایوان ها سرت سبز و دلت خوش باد در رویای فروردین بهاران خنده اش جاریست، بر تن پوشِ گلدان ها نسیمِ مهر از زیباترین گلزار می آید که عطرش چون بهشتی نوبهاری گشت در جان ها صدای نغمه ی گنجشکهای مست میپیچد میان تنگی دیوار تاآغوش دالان ها تب ِعید است و دیدارکلاغان با قناری ها درختان شاد میرقصند با آهنگ باران ها به دستان زمین چترنوازش بوسه خواهد زد چه باران ِقشنگی ریخت در کوچه ،خیابان ها @golchine_sher
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی @golchine_sher
حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای؟ گفت: یا آب است ، یا خاک است یا پروانه ای! گفتمش احوال عمرم را بگو،این عمر چیست؟ گفت یابرق است، یا باد است، یا افسانه ای! گفتمش اینها که میبینی، چرا دل بسته اند؟ گفت یا خوابند، یا مستند، یا دیوانه ای! گفتمش احوال جانم را پس از مُردن ، بگو؟ گفت یا باغ است، یا نار است، یا ویرانه ای ! @golchine_sher
اگر دنیا خزان گردد،اسیر غم نمی گردم زمین هم آسمان گردد، از عشقش کم نمی گردم به جز راهش نمی جویم،به جز نامش نمی گویم به جز او  در پی یاری در این عالم نمی گردم سخن رانی مکن جانا  ، که من درمان نمی گيرم ببین کورم ، کرم ! ، بشنو  که من آدم نمی گردم تو شیرینی و من تلخم،تو همراهی و من هرگز برای هیچ کس جز او دمی همدم نمی گردم من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی ولی با ذلت و خواری  پی شبنم نمی گردم چه شیرین است، اندوهش،غمش، دردش،جراحاتش شفایم را نمی خواهم ، پی مرهم نمی گردم تصور می کنم امشب که می میرم در آغوشش وز این آغوش تمثالی،جدا یک دم نمی گردم @golchine_sher
با آنکه جیب و جام من از ، مال و مِی تهی است ما را فراغتی‌ست ، که جمشید جم نداشت @golchine_sher
رفتی از خانه ام و در دل و جانم ماندی در خیالاتِ من و روح و روانم ماندی هرکه ازدیده رودمی رود از دل ، توچرا رفتی از دیده ام و در دل و جانم ماندی رفتی وچهره نهان کردی ودرقصّه ی عشق همچو ذکر سحری وِردِ زبانم ماندی آمدی به° زِ بهار و بنشستی چو بهشت رفتی و خاطره گشتی به خزانم ماندی رفتی وخوشدلم از اینکه دراین بزم وجود عشقِ افشا شده در رازِ نهانم ماندی همچنان آب زلالی که به بُستان برود تو روان گشتی ودر شعرِ روانم ماندی یاد و نام تو بُوَد تا به ابد بامن از آنک در دلِ ( مهدی) و در جانِ بیانم ماندی @golchine_sher
در فکر تو بســتم چمدان را و همین فکر، مثل خـوره افتـاده به جانم که بمـانم... @golchine_sher
این که غمبارم؛ دلیلش را نپرس! سر به دیوارم؛ دلیلش را نپرس! معنی عاشق شدن از من مخواه؛ دوستت دارم دلیلش را نپرس!!! @golchine_sher
چنان شیری که از بیشه خرامان میزند بیرون علی از قلب بیت الله خندان میزند بیرون علی مرز میان کفر و ایمان است ،با مهرش یقیناً از میان کفر، ایمان میزند بیرون کسی که حب حیدر دارد از آتش نمی‌ترسد که جای شعله از هیزم گلستان میزند بیرون یقین دارم که اسماعیل ذکر یاعلی گفته است که زمزم از لب خشک بیابان میزند بیرون زمان خواندن مدحش میان جمع دقت کن پس از نام علی از هر دهان جان میزند بیرون کسی که با علی آغاز کرده کار و بارش را سراسر برکت از روزی دکان میزند بیرون کسی که اهل تفسیر است میداند بدون شک فقط مدح علی، از بطن قرآن میزند بیرون اشارت میکند خورشید هم با شوق از مغرب به عشق ماه رویش از گریبان میزند بیرون رصد میکرد میدان را علی قبل از رجز خوانی از این آرامش در جنگ طوفان میزند بیرون چنان بر قلب لشگر میزد انگار از دل دریا به سمت ساحل ، امواج خروشان میزند بیرون علی از میمنه بر قلب لشگر میشود داخل علی از میسره با تیغ بران میزند بیرون خمارآلوده می‌بوسد چنان هرگوشه را انگار شراب کهنه از دیوار ایوان میزند بیرون به دامان نجف دست توسل میزند عالم همیشه سائل از دربار سلطان میزند بیرون @golchine_sher