یک فنجان یادت کافی ست
تا باران بند نیاید
تا صبح پشت پنجره بنشیند
و انگشتش را جلوی دهانش بگیرد
رو به گنجشکها که هیس!
آرام بگیرید
اینجا کسی توی فنجانش
ماه را دارد هنوز...!
#معصومه_صابر
@golchine_sher
به نام خاک ديار خدا، به نام نجف
به نام حضرت سلطان دين امام نجف
به نام خاک زمينی که جمع اضداد است
که پادشاه و گدا میشود غلام نجف
دليل خلقت آدم، دليل خلق زمين
به احترام علی بود و احترام نجف
گمانکنم.که خدا از ازل بهدست خودش
نوشته واژهی "الله" را به بام نجف
علی _عليهالسلام_ است کعبهی دلها
که واجباست کنیسجده درتمام نجف
بشر کنار، که حتی بعيد نيست اگر
که کعبه هم بزند بوسه بر مقام نجف
به روی کافر و مومن در حرم باز است
که ردّ هيچکسی نيست در مرام نجف
سلام کرده به سمت نجف تمام زمين
ولی به کرببلا میرسد سلام نجف...
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#مدح_امیرالمومنین
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
@golchine_sher
گیسو رها نکن که به اندازه ی نیاز
افسانه های در هم و برهم شنیده اییم..
#احسان_افشاری
@golchine_sher
به جز هوای تو و شانه های آرامت
برای گریه مگر جای دیگری هم هست؟
#سعید_بیابانکی
@golchine_sher
نمیدانی خودت اما سرایت کردهای در من
شبیه عطر جا مانده درونِ عمق پیراهن...
#محسن_حیدری
@golchine_sher
مُرغ از قفس پرید ندا داد جبرئیل
اینک شما و وحشتِ دنیای بی علی
#محسن_کاویانی
@golchine_sher
خورشید به وقت سحر ای کاش نمی رفت
از خانه خود بی خبر ای کاش نمی رفت
در نیمه شب از کوچه و از کوی و گذرها
دل خسته و با چشم تر ای کاش نمی رفت
از جانب کاشانه ی ایتام چو بگذشت
می ماند همان جا پدر ای کاش نمی رفت
یک فتنه گری منتظرش بود به سنگی
آئینه ی زهرا نظر ای کاش نمی رفت
یک بار یتیمی حسین و حسنش بس
محض دل زینب دگر ای کاش نمی رفت
یک بار کسی شد سپرش ، بر در خانه
رزم آور حق بی سپر ای کاش نمی رفت
میرفت و مداوم سخنی با دل خود داشت
زهرای جوان پشت در ای کاش نمی رفت
ای کاش خودش پشت در خانه ی خود بود
مادر پَسِ در با پسر ای کاش نمی رفت
#محسن_غلامحسینی
#عضوکانال
@golchine_sher
چه شب هایی که پرپر شد چه روزانی که شب کردم
نه عبرت را فراخواندم نه غفلت را ادب کردم
برات من شبی آمد که در آیینه لرزیدم
شب قدرم همان شب شد که در زلف تو تب کردم
شب تنهایی دل بود، چرخیدم، غزل گفتم
شب افتادن جان بود رقصیدم، طرب کردم
تمام من همین دل بود دل را خون دل دادم
تمام من همین جان بود جان را جان به لب کردم
دعایی بود و تحسینی، درودی بود و آمینی
اگر دستی بر آوردم، اگر چیزی طلب کردم
تو بودی هر چه اوتادم اگر از پیر دل کندم
تو بودی هر چه اسبابم اگر ترک سبب کردم
نظر برداشتن از خویش بود و خویش او بودن
اگر چیزی به چشم از علم انساب و نسب کردم
الهی عشق در من چلچراغی تازه روشن کن
ببخشا گر خطا رفتم، ببخشا گر غضب کردم
#علیرضا_قزوه
@golchine_sher
این منم غمگین ترین دیوانه ی غمگین شهر
مثل فرهادی که تلخی دیده از شیرین شهر
بی تو حتی مرگ من هم قصهی پیچیده ای است
خانهی من میشود یک روز باغ فین شهر
دل شکستن بعد تو در شهر ما مرسوم شد
کاش میدیدی چه کرده رفتنت با دین شهر
بعد تو باران نیامد چون دعاهای مرا
بی اثر کرده طلسم مردم بدبین شهر
از تو تنها وصف دیدارت نصیب ما شده
برف تجریش است و سوزش میرسد پایین شهر
#محمد_شیخی
@golchine_sher
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیهای بند نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند، نشد
#فاضل_نظری
@golchine_sher
شیر در کاسه ی ما نیست
ولی اشک که هست!
ما یتیمان همگی کاسه به دستیم علی...
#احمد_حسین_پور
@golchine_sher