eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
877 عکس
306 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
بگذار بشنوند همه، این که ننگ نیست این زندگی بدون تو اصلا قشنگ نیست @golchine_sher
جان درد تو یادگار دارد بی‌تو اندوه تو در کنار دارد بی‌تو با این همه من ز جان به جان آمده‌ام جان در تن من چه کار دارد بی‌تو... @golchine_sher
‌ گذشت زندگی‌ام پای چرخ خیاطی برای دوختن یک لباس مردانه... @golchine_sher
‌رسوا منم وگرنه تو صد بار در دلـم رفتی و آمدی و کسی را خبر نشد... @golchine_sher
در نِیْ نِیِ چشمان تو یک دریا بود خورشید در آسمانِ آن پیدا بود کوهی چه سترگ بود پشتِ دریا از هیبت آن در دل ما غوغا بود @golchine_sher
تلخ باش اما خودت باش این صداقت بهتر است ترش رویی از دو رویی بی نهایت بهتر است من تو را بازيچه كردم يا تو من را؟ بگذريم اين قضاوت بين ما روز قيامت بهتر است با ترحم از خدا شادی برایم خواستی! ناسزاى ديگران از اين محبت بهتر است از پشیمانی نگو انقدر و ناشکری نکن آن گناه‌آلودگی از این ندامت بهتر است بی‌وفا جان دوستت دارم هنوز اما برو هر چه از من دورتر باشى برايت بهتر است @golchine_sher
کشیده است به رسوایی و جنون کارم میان جمع بگویم که دوستت دارم؟! @golchine_sher
‌چگونه نگاهت کنم که باران نگیرد و بنویسمت که قلم‌ها نشکنند؟ مگر خورشید و ماه دوتای متفاوت از دو نوع نیستند؟ چگونه است که هردو را به تو تشبیه می‌کنم و کسی حرفی از خیال در شعرهایم نمی‌زند؟ حرف بزن بانو اگر شعر تنها راهِ نجاتِ ما نیست چگونه دوستت داشته باشم که صبح شود؟ @golchine_sher
دلدار بیدلان و دلآرام دلبران آئینه ی تمام نمای پیمبران روح خدا به کالبد خسته ی زمین شور بهار در تن خشک صنوبران خون دوباره در رگ جان های منتظر امّید نوشکفته ی آیینه باوران یک کهکشان برای طلوع ستاره ها یک آسمان برای عروج کبوتران ما دل سپردگان به اشارات چشم تو چون کاروان شب که به سوسوی اختران داغ تو سینه سوز و دریغ تو تا هنوز ناموس قوم مایی و افسوس دیگران مردم به گریه دست در آغوش یکدگر چونان به ماتم پدر خود ، برادران @golchine_sher
چگونه بیانت کنم میان این همه دلتنگی منتظرم بهار برسد شکوفه بارانت کنم @golchine_sher
به بزم دیگران تا کی چراغ انجمن باشی؟ شبی از در درآ ای شمع، من هم خانه‌ای دارم @golchine_sher
باورت از نیمه ی خرداد بال و پر گرفت ساغرِ نور از حضور ساقی کوثر گرفت جان به جانان می رسید و آن دو دستِ عاشقت یک به یک آلاله های سرخ را در بر گرفت ای پدر، ای پیر، ای آئینه ی بیداری ام هر شب مهتابی از چشم شمااختر گرفت ساحلِ جان از نگاهِ بیکرانت پر گهر موج ها در هم شکست و انقلابت سر گرفت کشتی مهرت به آن جایی که می باید رسید جانمان در پای عزم راسخت لنگر گرفت ای دلِ آرام، قلبِ مطمئنّت می تپد خاک گلگون از گل روی شما باور گرفت تا شود آزادگی سرلوحه ی آزادی ام عشق از پیراهنت صد لاله ی پر پر گرفت من به خال آن لب شیرین گرفتارم هنوز مقصدم از نقطه ی نورانی ات معبر گرفت.. @golchine_sher