eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
865 عکس
300 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
یک لحظه واقعا بد و یک لحظه عالی ام این روزها به لطف تو حالی به حالی ام شهری میان خاک جنوبم که مدتی ست درگیر ابرهای سیاه شمالی ام داروی درد کهنه خودش درد دیگری ست سیلاب آمده وسط خشکسالی ام من آن نخورده مستم از اینکه تمام وقت لبریز عطر توست هوا در حوالی ام خوش بو شده اتاقم و اصلا عجیب نیست جان داده ای به تک تک گل های قالی ام چون برکه ای که آب ندارد ،بدون عشق لطفی نداشت زندگی خشک و خالی ام @golchine_sher
در شهر هی قدم زد و عابر زیاد شد  ترس از رقیب بود، که آخِر زیاد شد  این قدرهام نصف جهان جمعیت نداشت  با کوچ او به شهر، مهاجر زیاد شد  یک لحظه باد، روسری اش را کنار زد  از آن به بعد بود که شاعر زیاد شد هی در لباس کهنه اداهای تازه ریخت  هی کار شاعران معاصر زیاد شد از بس که خوب چهره و عالم پسند بود  بین زنان شهر سَر و سِر زیاد شد  گفتند با زبان خوش از شهر ما برو  ساکِ سفر که بست، مسافر زیاد شد @golchine_sher
ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﻓﺖ؛ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺮﻑ ﭼﻨﺪﺍﻧﯽ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ... ﭼﻪ باید گفت ﺑﺎ ﺁنکس که ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ..؟! @golchine_sher
دل به تو سجده می کند قبله اگر چه نیستی... @golchine_sher
من زنـده‌ام به شـایعه‌ها اعتنا نکن در شهر کشته‌اند کسی را شبیه من @golchine_sher
دوباره چای با آویشن و بابونه دم کردی چرا این‌قدر خوبی لعنتی دیوانه‌ام کردی دلت بازار عطاران و دستانت شفابخش است تو با یک استکان چای از دلم صد درد کم کردی تبسم می‌کنی بر روی قالی شعر می‌ریزد تو آن صاحب‌جمالی که مرا صاحب‌قلم کردی سرم دیوان شمس است و دلم در عالم سعدی بساط عشق‌بازی، شعرخوانی را علم کردی چه خواندی زیر گوش من؟ چه کردی با دلم امشب؟ دمیدی در تن من روح و لطف دم‌به‌دم کردی @golchine_sher
به غمش التیام بگذارید تیغ را در نیام بگذارید جنگ را ناتمام بگذارید به علی احترام بگذارید دست از فتنه کاش بردارید حرمت خانه را نگهدارید گرگ های دریده برگردید خانه دعوا ندیده برگردید رنگ زهرا پریده برگردید فاطمه داغ دیده برگردید از دل فاطمه خبر دارید حرمت خانه را نگهدارید جمع شعله به دست ، گوش کنید بی حیاهای پست گوش کنید پشت در او نشست گوش کنید نفس فاطمه ست گوش کنید پا به بیت الحرام نگذارید حرمت خانه را نگهدارید یاد بغض همیشه اش افتاد بر سر شاخه تیشه اش افتاد یاس این خانه ریشه اش افتاد فاطمه بار شیشه اش افتاد سوخت ، پهلو شکست و دست شکست حرمت خانه را شکست شکست @golchine_sher
"پرسید یکی" بهر چه دیوانه شدی؟ گفتم ڪه چو عاشق بشوی ،می دانی.. @golchine_sher
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران ساده دل من که قسم‌های تو باور کردم !! @golchine_sher
سیر نمیشوم ز تو، ای مه جان فزای من جور مکن، جفا مکن، نیست جفا سزای من @golchine_sher
داغ امید به دل ماند و تحمل کردیم آرزو مُرد شنیدیم و تجاهل کردیم کاسه‌ی صبر عجب نیست که لبریز شود زانچه یک عمر شنیدیم و تحمل کردیم بلبل فصل خزانیم و ز گلریزی اشک آشیان را به نظرها سبد گل کردیم همچو فواره که از اوج سرازیر شود به ترقی چو رسیدیم تنزّل کردیم ناصح از پند مکرر ننشیند خاموش گرچه هر بار شنیدیم تغافل کردیم دست پرورده‌ی ذوقیم و به فتوای بهار گوش را وقف نواخوانی بلبل کردیم حاجت طعنه زدن نیست که ما خود خجلیم زین همه بار که بر دوش توکل کردیم کم نشد حیرت و سرگشتگی ما افزود هرچه در کار جهان بیش تامل کردیم گذر عمر نه زانگونه که حافظ فرمود بود سیلی که تماشا ز سر پل کردیم ای خزان دست نگه دار که در آخر عمر نوبهار دگری آمد و ما گل کردیم قهرمان @golchine_sher
ضعیف و لاغر و زرد و صدای خواب‌آور کنار بستر من قرص‌های خواب‌آور لجن گرفتم از این سرگذشت ویروسی از این تب، این تبِ مالاریای خواب‌آور منی که منحنی زانوان زاویه‌دار جدا نمی‌کندَم از هوای خواب‌آور همین تجمع اجساد مومیایی شهر مرا کشانده به این انزوای خواب‌آور زمین رها شده دور مدار بی‌دردی و روزنامه پر از قصه‌های خواب‌آور هنوز دفتر خمیازه‌های من باز است بخواب شعر! از این ماجرای خواب‌آور @golchine_sher