eitaa logo
✅گلچین سیاسی و اجتماعی
2.3هزار دنبال‌کننده
34.7هزار عکس
24.1هزار ویدیو
89 فایل
اینجا جدیدترین اخبار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی رو بخونید پیوند کانال: http://eitaa.com/joinchat/3110141958Ccdcfc01422
مشاهده در ایتا
دانلود
مرهم دردها نا امید نبودم. فقط از آدم‌ها بریده بودم. نای حرف زدن نداشتم. ابروهایم از سنگینیِ سر درد افتاده بود روی چشمانم. خواهرم پرسید: «چرا اینقد پکری» ابرو بالا دادم. حوصله حرف زدن نداشتم. صدای زنگ گوشی بلند شد. راننده اتوبوس بود. قطع کردم. دوباره زنگ زد. چهار یا پنج بار زنگ خورد تا جواب دادم. «مرد حسابی کارتو راه انداختم اینه جوابم؟» سکوت کردم. حرفی برای گفتن نداشتم. ادامه داد: «کی پولمو میدی؟» چشمانم را بستم. گوشی را از صورتم فاصله دادم. نفس عمیقی کشیدم. «میدم داداش. یکی دوروز مهلت بده.» رفتم داخل اتاق. دراز کشیدم. آدم‌ها را یکی یکی جلوی چشمم آوردم. هیچ‌کس نبود کاری ازش بربیاید. دو هفته می‌شد آمده بودیم. هیچ‌کس آدم حسابمان نکرده بود. یکی دو نفر وعده سر خرمن داده بودند. می‌دانستم تهش خبری نیست. علی زنگ زد. «مصطفی چه کردی؟ مصالح ساختمونی گیر داده. پولشو میخاد.» علی می‌دانست از روز اول اردو جایی نبوده پیگیری نکرده باشم. هنوز تلفن علی تمام نشده بود مصالح ساختمانی آمد پشت خطم. نتوانستم جوابش را ندهم. «اسم شما جهادیه؟ شما مثلا طلبه‌ای؟» توی دلم گفتم: «آخه یکی نیست بهت بگه مگه مجبوری وقتی پول نداری اردو جهادی راه بندازی» صدایم را صاف کردم. «من تا حالا بدقولی نکردم. این دفعه بد آوردیم.» کف سرم می‌سوخت. دو روز نخوابیده بودم. چشمانم باز نمی‌شد. صفحهٔ گوشی روشن شد. «شماره نماینده خبرگان استان. زنگ بزن شاید فرجی شد.» پیام علی بود. با بی‌میلی روی شماره زدم. تا آخر بوق خورد. کسی جواب نداد. حال ناراحتی نداشتم. مسئول کشوری بود. می‌دانستم نباید توقع جواب داشته باشم. گوشی را انداختم کناری و پلک‌هایم را روی هم گذاشتم. روز بعد باید به درس و بحث می‌رسیدیم. دلشکسته و پر از درد غروب راهی قم شدیم. گوشی را گذاشتم توی داشبورد. تازه از بیرجند خارج شده بودیم. سرم پر درد بود. صدای گوشی بلند شد. گوشی را برداشتم. شماره ثابت از تهران روی صفحه بود. «صبح با من تماس گرفتید. در خدمتم.» صدایش گرم و آرام بود. توی ذهنم دنبال تماس‌ها گشتم. از صبح صدها تماس گرفته بودم. کسی به ذهنم نرسید. «ببخشید به‌جا نیاوردم. معرفی بفرمائید.» «رئیسی‌ام.» گیج بودم. انگار هنوز متوجه نشده بودم با خودم تکرار کردم «رئیسی» شنید. گفت: «بله رئیسی» تازه فهمیدم دارم با معاون اول قوه قضائیه. با نماینده خبرگان رهبری استان حرف می‌زنم. سردردم یادم رفت. روی صندلی جابجا شدم. برایش از اردو جهادی گفتم. از دُرح و کارهایی که این چند سال کرده بودیم. شمرده شمرده حرف زد. «آفرین. خیلی خوب. از من چه کمکی برمیاد.» قرار دیدار گذاشتیم. تلفنم تمام شد. فلاکس را از داخل سبد برداشتم. لیوانی چای برای دوستم ریختم. شیشه را دادم پایین. با صدای بلند فریاد زدم ... رو به حسین گفتم: «صبحی زنگ زدم جواب نداد. الان خودش زنگ زد. حتی به منشی نگفته بود.» حسین پرسید: «شمارتو داشت؟» مطمئن بودم شماره‌ام را ندارد. او رئیسی بود. عزیز جمهور ... 🆔 @mmohammaddoust 🇮🇷 گلچین سیاسی 🆔 @Golchinseyasy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ✈️۴۰ هزار کیلومتر سفر و ۲۸ سفر خارجی در ۳ سال این بخش کوچکی از کارنامه درخشان شهید جمهور است. 🇮🇷 گلچین سیاسی 🆔 @Golchinseyasy
⚫محبوبُ المِلَل و محترَمُ الدُوَل شهید‌رئیسی، فقط محبوب ملت ایران نبود، او محبوب الملل و محترَم الدُوَل بود. با خبر شهادت آیت‌الله و سایر ، هفت کشور ترکیه، هند، پاکستان، لبنان، عراق، و کوبا در کشورهای خود عزای عمومی اعلام کردند و پرچم کشورشان را به‌حالت نیمه افراشته درآوردند. 🇮🇷 گلچین سیاسی 🆔 @Golchinseyasy
💬خدمت ماندگار دولت سیزدهم/ رایگان شدن خدمات سرپایی و بستری برای کودکان زیر ۷ سال نور به قبرت بباره 🇮🇷 گلچین سیاسی 🆔 @Golchinseyasy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺کسی که بهمون یادآوری کرد، میشه وزیر خارجه‌ای داشته باشیم که ما ایرانی‌ها بهش افتخار کنیم و مایه‌ی امید دشمنانمون نباشه... 🇮🇷 گلچین سیاسی 🆔 @Golchinseyasy
- ۱۸ گردشگری در ۳۳ماه گذشته جان تازه‌ای گرفت. سرمایه‌گذاری خارجی در حوزه گردشگری ۵برابر بیشتر شد؛ یک فصل مستقل به میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در برنامه هفتم توسعه تخصیص یافت. مراکز گردشگری سلامت ۲برابر شد. ۵درصد اعتبارات عمرانی استانها به توسعه زیرساخت‌های گردشگری تخصیص یافت. 🗣 علی بهادری جهرمی 🇮🇷 گلچین سیاسی 🆔 @Golchinseyasy