هدایت شده از گلزار ادبیات
نامه به آب
از جلیل صفربیگی
بنویس که با شتاب باید برسد
فوراً ببرش، جواب باید برسد
لبهای رقیّه از عطش خشک شده
این نامه، به دست آب باید برسد
واران، صفربیگی، ص ۱۹۷.
#رقیه
#آب
#جلیلصفربیگی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سود سهام
از علی بداغی
گیریم جهان، جمله به کام من و توست
اَسناد ستارگان، به نام من و توست
سنگی که به نام ما رقم خواهد خورد
یک جا، همهی سود سهام من و توست
گوشهی تماشا، ص ۲۰۸.
#سودسهام
#علیبداغی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
نان و سکه
از سید ضیاءالدین شفیعی
هر که آمد، داد و فریادی فراوان کرد و رفت
زخمهایش را به نان و سکه، درمان کرد و رفت
هر که آمد، چشمهای آسمان را سنگ بست
تکهای از ماه را، در جیب پنهان کرد و رفت
خلوت انس، ج ۳، ص ۳۰۷.
#نانوسکه
#سیدضیاءالدینشفیعی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
گُل خودرو
از خالص اصفهانی
تا نخوانند، مشو سبز به هر انجمنی
که نباشد به چمن قدر، گُل خودرو را
مشاعره، خرّمی، ص ۸۶.
#گلخودرو
#خالصاصفهانی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
پرسیدن حال بیمار
از سعدی
چو رنج برنتوانی گرفتن از رنجور
قَدَم ز رفتن و پرسیدنش، دریغ مدار
هزار شربت شیرین و میوهی مَشموم
چنان مفید نباشد که بوی صحبت یار
رنجور: بیمار.
مشموم: بوییدنی، خوشبو.
کلیات سعدی، مواعظ، قطعات، ص ۸۲۸.
#رنجور
#سعدی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
درخت شعر
از مرتضی امیری اسفندقه
هنرشناس و هنرمند، هر دو در بندند
کجاست شور جنون؟ تا نه آن، نه این باشم
درخت شعر مرا، بار جز تواضع نیست
مرا کمال همین بس، که خوشهچین باشم
کَوار، ص ۳۲۰.
#شعر
#هنرمندوهنرشناس
#امیریاسفندقه
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
لالهی صحرا
از رحیم معینی کرمانشاهی
دستپروردهی کس نیستم این عزّت من
جلوهی لالهی روییده به صحرا، زیباست
زین همه نقش و نگاری که بر این کارگه است
سر به زانو زدن مردم دانا، زیباست
ای شمعها بسوزید، ص ۱۴.
#لاله
#معینیکرمانشاهی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
کعبهی دل
از عباس مشفق کاشانی
خلوت خاص خدا، کعبهی دل بود و دریغ
بیخبر از حَرَم یار، گذشتیم و گذشت
شعلهی عشق، به سرمایهی هستی زد و سوخت
ما از این سوختهبازار، گذشتیم و گذشت
نفس نسترن، ص ۴۴ و ۴۵.
#دل
#مشفقکاشانی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
طالب دوست
از محمدعلی عبرت نائینی
باغبان گر ندهد راه به گلزار مرا
بس بُوَد سیر گُل از رخنهی دیوار مرا
تو پیِ نعمتِ فردوسی و من طالبِ دوست
باغ فردوس تو را، دولت دیدار مرا
دیوان عبرت نائینی، ص ۴۲ و ۴۳.
#دوست
#عبرتنائینی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae