دت رسیده بود و مادر پیر و ناتوانی داشت و تکیه گاه خواهرانش نیز بود اما با وجود این از حضور در #جبهه کوتاهی نکرد و این شرایط(مشکلات و سختیها) نتوانست مانع حضورش در جبهه شود.
در بین #نیروهای اعزامی اخلاقی خاص و متفاوت داشت به گونه ای که دوستانش میگفتند اگر خداوند بخواهد تقدیر #شهادت را نصیب کسی کند آن شخص #احسان خواهد بود (در اصطلاح میگفتند #نوربالا میزنی و او میگفت من و #شهادت)
#نحوه شهادت و #محل شهادت
یگانه #شهید مدافع حرم شهرستان شهید پرور بهبهان
( #مزار مطهر شهید بزگوار واقع در گلزار شهدا شهرستان #بهبهان می باشد)
(5 )
احسان عضو نیروهای گردان تکاور حضرت رسول(ص) از تیپ تکاور امام حسن مجتبی(ع) بود.
این #شهید بزرگوار در مأموریتی که گردان حضرت رسول(ص) در #سوریه داشتن از نیروهای احتیاط بودن.
احسان قبل از این عملیاتی که در اون به #شهادت برسه در فاصله اندکی در عملیاتی دیگر شرکت کرده بود ، اما تو این عملیات به نیروهای هجوم پیوست نیروهای #هجوم همان نیروهای خط شکن که صف اول جبهه جنگ هستن ساعت۹ شب آماده عملیات میشن و نزدیکای ساعت۳شب بود که عملیات آغاز میشه.
این عملیات برای پاکسازی شهر ⬅زیتان ➡در جنوب استان حلب از شر وجود نیروهای تکفیری جبهه النصره که مورد حمایت کشورهای زیادی همچون عربستان وبیشتر کشورهای منطقه و اروپا و در رأس آن شیطان بزرگ (آمریکا) انجام گرفت.سرانجام در آخرین قسمت از پاکسازی ساختمانهای شهر زیتان که بعد از آن شهر فتح شد #احسان در درگیری با نیروهای تکفیری در فاصله اندک مورد اصابت چندین #گلوله قرار میگیرد که یکی از این تیرها از #قرآن جیبی این شهید والامقام عبور میکند و به #قلب مبارک ایشان و دیگری با فاصله اندک در سمت #راست اصابت میکند و سرانجام این عزیز به درجه رفیع #شهادت نائل میشوند.
( 6)
آری #تکاور شجاع و عارف به ارزشهای دین احساس تکلیف نمود تا همچون #عباس(ع) مدافع حرم زینب(س)باشد و به ما بفهماند اگر آن روز در کربلا نبوده ایم امروز میتوانیم مدافع حریم کسی باشیم که با ندای رسایش قیام سالار شهیدان را تکمیل نمود.
#والسلام_علیکم_ورحمة_الله_وبرکاته...
به امید #شفاعت
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔸 پـای درس شهیـــــد....
✍ آن روز به مسجد نرسیده بود براے نمـاز به خانه آمد و رفت توے اتاقش...یواشڪی #نماز_خواندش رو تماشا ڪردم، #حالت_عجیبی داشت. 👌 طوری حمد و سوره مے خواند انگار خدا رو میدید. ذڪرها رو دقیق و شمرده ادا میڪرد.
🌼 بعدها درمورد #نحوه نماز خواندش پرسیدم گفت ؛ #اشڪال ڪار ما اینه ڪه براے همه وقت میذاریم #جز براے خدا !
نمازمون رو سریع مےخونیم و فڪر مے ڪنیم زرنگی ڪردیم اما یادمون میره اونی ڪه به وقت ها برڪت میده فقط خود خداست.
🌼 اگر میخواهی وقتت و عمرت بابرڪت باشه از وقت نمازت ڪم نگذار.
🌼 عمرت ڪه سرشار شود از برڪت #عاقبتش هم پربرڪت خواهد شد
و #ختم به شهادت میشوے...
#دانش_آموز_شهید_علیرضا_کریمی
#خاطره
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود...
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
♡درس اخلاق از شهداء
برادر من یک پسر بسیار خوش اخلاق بود. همیشه به خواندن نماز اول وقت اشاره ی خاصی داشت📿
اصلا در مورد کسی غیبت نمیکرد
و با لحنی صحبت نمیکرد که دیگران ناراحت بشن☝️
خیلی مهربون بود مخصوصا با بچه ها
یه اشاره خاصی به جهاد داشت میگفت برید در راه خدا کشته بشین🕊
#راویخواهربزرگوار شهیدمدافعحرم #حسین_رضایی 🌹
• تاریخ #شهادت:۲۰اردیبهشت۹۵🕊
• تاریخ #ولادت: متولد ۱۳۷۳ افغانستان
• #محل شهادت: خانطومان سوریه
• #نحوه شهادت: اصابت گلوله تک تیر انداز به سر💔
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
#اینستاگرام
@Golestane_khaterate_shohada
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔰زندگینامه پاسدار شهید اکبر کاظمی
💐🍃شهید کاظمی متولد 1342/11/15در کاشان فرزند آخر خانواده ی ۷ نفره در وضع زندگی معمولی چشم به جهان گشود.
از بچگی پسر سر به زیر، آروم و مظلوم و کاری بود.و تا سیکل درس خواند، از بچگی کار میکرد و گلیم بافی میرفت.
و وقتی برمیگشت به کمک پدرش به مزرعه میرفت و پنبه جمع میکرد.
از 12سالگی به بسیج محله میرفت و بسیار فعال بود و در سال 1357 در سن ۱۵ سالگی تظاهرات رژیم شاهنشاهی شرکت میکرد.
هر شب که دیر به خانه می آمد و مادرش میپرسید کجا بودی تعریف میکرد که اعلامیه میچسباند و اعلامیه های حضرت امام خمینی رو پخش میکرد .و کم کم به سپاه رفت .
و محافظ آیت الله یثربی که در آن زمان امام جمعه ی کاشان بود پاسداری ایشان را نیز میکرد.
کم کم پاسدار امام خمینی شد و در جماران بود و برای مادر و پدرش اجازه گرفت که آقا رو ببینند. پدرش چون باغدار بود مادر و برادر بزرگش به دیدار امام خمینی رفتند.
مسئول آرپیچی زن در جبهه بود.
🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🔴#نحوه زخمی شدن و شهادت:
یکبار که پایش تیر خورده بود خیلی بی سر و صدا به خانه آمد و نمیگذاشت مادر و پدر و خواهران و برادرانش ناراحت شوند
چند روز گوشه ی اتاق خوابیده بود و وقتی پایش کمی بهتر شد به جبهه برگشت.
🔸یکی از آخرین دیدار هایش با مادرش وقتی داشت برمیگشت جبهه مادرش تا دم قطار رفت و شهید کاظمی به مادرش گفت چرا زحمت کشیدی و آمدی و مادرش برایش یک نان بربری گرفته بود و شهید نان را بین همه ی هم رزمانش پخش کرد و راهی جبهه شد و بعد از آن چند وقت که دیدند خبری ازش نیست و مادر نگرانش شده بود رفتند مخابرات و اهواز را گرفتن و خبر اکبر کاظمی را گرفتن و گفتن زخمی شده و شیراز بستری شده.
🌤مادر به شیراز رفت و دید که پسرش بازو و پهلویش زخمی شده و مجروح شده بود و از همانجا وقتی بهتر شد برگشت به جبهه و در تاریخ1363/6/18 در اشنویه ی کردستان دوستانش دیدن که در عملیات قادر شرکت کرد و تیرخورد و حمله ی شدیدی صورت گرفت نتوانستند او را بیاورند و در زیر درختی میزارنش و به مدت13 سال مفقود بود.
🥀 و 13سال هر روز و هر ساعت مادرش نگاهش به در بود و منتظر برگشت پسرش بود و در فراغ ،
مادر کم کم به بیماری آلزایمر دچار میشود...
🕊🌷 سرانجام در تاریخ 1375/3/19 شهید به خانه اش برگشت.
گروه تفحص وقتی پیدایش کردند خانواده اش از روی کلاه بافتنی سرش و جمجمعش فهمیدن که شهید اکبر کاظمی هست
و تنها چیزی که ازش برگشت همین ها بود
و علی اکبر رفت و علی اصغر گونه برگشت😭
پدر بزرگوار شهید هیچ وقت پولی از بنیاد شهید نگرفت و هیچ استفاده ای از شهید بودن پسرش نکرد و همیشه میگفت پسرش در راه خدا رفته و من هیچ پولی از بابت شهید شدنش نمیگیرم و اجر او با خدا و امام حسین هست .
شهید اکبر کاظمی در گلزار شهدای کاشان به خاک سپرده شده است.
🔻پاسدار شهید والا مقام اکبر کاظمی تا الان حاجت های زیادی داده و کمک های کوچک و بزرگی هم به خانواده اش و هم به غریبه ها کرده است.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸